مسأله 322ـ اگر بعد از فراغت وضو شک کند همه کارهاى وضو را انجام داده يا نه، يا شرايط در آن جمع بوده يا نه، اعتنا نکند، امّا اگر در حال وضو شک کند بايد به جا آورد.
مسأله 321ـ وجود انگشتر و دستبند و مانند آن اگر مانع رسيدن آب نباشد، براى وضو ضررى ندارد و مى تواند آن را جابه جا کند تا آب به زير آن برسد و شسته شود و اگر بعد از وضو، انگشتر يا مانع ديگرى در دست ببيند و نداند موقع وضو بوده يا نه،وضوى او صحيح است، به شرط اين که احتمال بدهد در حال وضو توجّه به اين امر داشته است.
مسأله 319ـ هرگاه انسان احتمال دهد مانعى در اعضاى وضو وجود دارد اگر احتمال آن عقلايى است بايد وارسى کند، مثل اين که بعد از گِل کارى يا رنگ کارى شک کند مقدارى گِل يا رنگ به دست او چسبيده است.
مسأله 318ـ هرگاه به واسطه سوختگى يا چيز ديگر تاولهايى بر اعضاى وضو پيدا شود شستن و مسح روى آن کافى است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، ولى چنانچه قسمتى از پوست کنده شده که گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود بايد آب را به زير آن برساند به شرط اين که ضرر نداشته باشد.
مسأله 311ـ کسى که شخصاً قادر به وضو گرفتن نيست بايد کسى را کمک بگيرد که او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد در صورت توانايى بايد بدهد، ولى بايد خود او نيّت وضو کند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمى تواند بايد ديگرى دست او را بگيرد و به محل مسح بکشد و اگر اين هم ممکن نيست، بايد از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت سر و پاى او را مسح نمايد، ولى در اين صورت احتياط واجب اين است که تيمّم هم بکند.
مسأله 308ـ شرط نهم اين که کارهاى وضو را چنان به جا آورد که بگويند پشت سرهم انجام مى دهد و اگر چنين کند وضوى او صحيح است، هرچند بر اثر گرمى هوا و وزش باد اعضاى سابق خشک شده باشد، مثلاً موقعى که مى خواهد دست راست را بشويد صورت او خشک شود، ولى اگر طورى انجام دهد که پشت سر هم نباشد وضوى او باطل است، هرچند بر اثر سردى هوا اعضاى قبل، خشک نشده باشد.
مسأله 307ـ شرط هشتم آن که «ترتيب» را در وضو رعايت کند، يعنى اوّل صورت، بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن مسح سر و بعد مسح پاها را انجام دهد و بنابر احتياط پاى چپ را پيش از پاى راست مسح نکند.
مسأله 304ـ شرط هفتم آن است که وضو را به قصد قربت يعنى براى خدا انجام دهد، بنابر اين اگر به قصد ريا و خودنمايى يا براى خنک شدن بدن و مانند آن بگيرد باطل است، ولى اگر تصميم قطعى دارد که براى اطاعت فرمان خدا وضو بگيرد در ضمن مى داند خنک هم مى شود، ضررى ندارد.
مسأله 302ـ شرط ششم آن که وقت کافى براى وضو و نماز داشته باشد، بنابراين اگر وقت بقدرى تنگ است که اگر وضو بگيرد تمام يا مقدارى از واجبات نماز بعد از وقت خوانده مى شود بايد تيمّم کند.
مسأله 300ـ هرگاه يکى از اعضاى وضو قبلاً نجس بوده و بعد از وضو شک کند که آن را پيش از وضو آب کشيده يا نه، وضوى او صحيح است، ولى بايد براى نماز آن را آب بکشد و اگر چيزى با آن ملاقات کرده تطهير کند.
مسأله 295ـ اگر در صحن يکي از امامان(عليهم السلام) يا امام زادگان که سابقا قبرستان بوده حوض يا نهري بسازند، چنانچه انسان نداند که زمين صحن را مخصوص قبرستان وقف کرده اند، وضو گرفتن از آن حوض يا نهر اشکال ندارد.
مسأله 294ـ هرگاه در حوضي که مثلا يک آجر يا يک سنگ آن غصبي است وضو بگيرد اگر وضوي او تصرف در غصب محسوب شود اشکال دارد، همچنين اگر شير آب يا قسمتي از لوله کشي غصبي باشد.
مسأله 291ـ وضو گرفتن از نهرهاى بزرگ و کوچک جايز است، هرچند انسان نداند صاحبان آنها راضى هستند، امّا اگر صاحب آنها از وضو گرفتن صريحاً نهى کند احتياط واجب ترک است و اگر مجراى نهر را بدون اجازه صاحبش تغيير داده اند، احتياط آن است که از آن وضو نگيرند.
مسأله 290ـ هرگاه کسى محصّل مدرسه اى نيست ولى ميهمان محصّلين است، وضو گرفتن او در آن مدرسه اشکال ندارد، به شرط اين که پذيرفتن چنان ميهمانى برخلاف شرايط وقف نباشد، همچنين در مورد کسى که ميهمان مسافران مسافرخانه و يا ساکنان تيمچه ها است.
مسأله 289ـ کسى که نمى خواهد در مسجد يا حسينيه اى نماز بخواند اگر نمى داند آب آن وقف عموم است يا فقط براى کسانى است که در آنجا نماز مى خوانند، نمى تواند آنجا وضو بگيرد، همچنين وضو گرفتن از آب تيمچه ها و مسافرخانه ها براى کسانى که ساکن آنجا نيستند، مگر اين که از عمل افراد متديّن بفهمد که وقف آن، عام است.
مسأله 288ـ وضو گرفتن از آب مدارس علوم دينى که نمى داند آب آن را براى همه مردم وقف کرده اند يا فقط براى طلاب همان مدرسه، اشکال دارد، مگر در صورتى که معمولاً مردم متديّن از آب آنجا وضو بگيرند بطورى که نشانه عمومى بودن وقف باشد.
مسأله 286ـ شرط سوم: آن که آب وضو و فضايى که در آن وضو مى گيرد و جايى که آب وضو در آن مى ريزد و ظرف آن بنابر احتياط واجب مباح باشد، بنابر اين وضو با آب غصبى يا آبى که معلوم نيست صاحبش راضى باشد، اشکال دارد.
مسأله 284ـ شرايط وضو دوازده چيز است: شرط اوّل: پاک بودن آب وضو. شرط دوم: اين که مطلق باشد، بنابراين وضو با آب نجس يا مضاف باطل است، اگرچه نداند يا فراموش کرده باشد و اگر نمازى با آن خوانده بايد اعاده کند.
مسأله 283ـ شايسته است کسى که وضو مى گيرد، موقعى که نگاهش به آب مى افتد بگويد: «بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِسَاً» و موقعى که پيش از وضو دست خود را مى شويد بگويد: «اللّهُمَّ اجْعَلْنِى مِنَ التَّوّابِينَ وَاجْعَلْنِى مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ» و در وقت مضمضه کردن، يعنى آب در دهان گرداندن بگويد: «اَللّهُمَّ لَقِّنِىْ حُجَّتِى يَوْمَ اَلْقَاکَ وَ اَطْلِقْ لِسانِىْ بِذِکْرِکَ» و در وقت استنشاق، يعنى آب در بينى کردن بگويد: «اَللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَىَّ رِيحَ الْجَنَّةَ وَاجْعَلْنِى مِمَّنْ يَشُمُّ رِيحَها وَ رُوحَها وَ طِيبَهَا» و موقع شستن صورت بگويد: «اَللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِى يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجوُهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهِى يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوهُ» و در وقت شستن دست راست بخواند: «اَللّهُمَّ اَعْطِنى کِتابِى بِيَمينِى وَ الْخُلْدَ فِى الْجِنانِ بِيَسارِى وَ حاسِبْنى حِسابَاً يَسِيراً» و موقع شستن دست چپ بگويد: «اَللّهُمَّ لا تُعْطِنِى کِتابِى بِشِمالِى وَ لا مَنْ وَراء ظَهْرِى وَ لا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً اِلَى عُنُقِى وَ اَعُوذُ بِکَ مِنْ مُقَطِّعَاتِ النّيْران» و موقعى که سر را مسح مى کند بگويد: «اَللّهُمَّ غَشِّنِى بِرَحْمَتِکَ وَ بَرَکاتِکَ وَ عَفْوِکَ» و در وقت مسح پا بخواند: «اَللّهُمَّ ثَبِّتْنِى عَلَى الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الاَْقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْيِى فِى مَا يُرضِيکَ عَنِّى يَا ذَا الْجَلالِ وَالاِْکْرامِ».
مسأله 282ـ جايز است وضوى بعضى از اعضا را ارتماسى و بعضى را غير ارتماسى بگيرد و بهتر است وضوى دست چپ را هميشه غير ارتماسى بگيرد تا براى مسح سر و پاها مشکلى پيش نيايد.
مسأله 281ـ در وضوى ارتماسى براى اين که مسح سر و پاها با آب خارج نباشد، بايد هنگامى که دست راست و چپ را وضوى ارتماسى مى دهد قصد کند که بعد از خارج شدن از آب تا وقتى که آب روى دستها جريان دارد جزء وضو است، در غير اين صورت مسح سر و پاها اشکال دارد.