مسأله 1562ـ هرگاه گروهى از مسلمانان بر ضدّ گروه ديگرى تجاوز کنند بايد جلو متجاوز را گرفت تا به حکم خدا گردن نهد و اگر مسلمانان در اين ميان غنائمى به دست آورند نمى توانند آن را ملک خود سازند، بلکه بايد نگهدارى کنند و بموقع به آنها بازگردانند، مگر چيزهايى که اگر در دست آنها باشد منشأ فساد و ادامه تجاوز مى شود که با اجازه حاکم شرع از آن استفاده صحيح مى شود.
مسأله 1520ـ کسى که از اوّل تکليف، خمس نداده و درآمدهايى پيدا کرده و وسايلى براى زندگى خود خريده است و الآن متوجّه وظيفه خمس شده و مى خواهد تکليف خود را درباره آن ادا کند و زندگى خود را پاک نمايد اگر از منافع کسب، چيزى را که به آن احتياج ندارد خريده و يک سال از خريد آن گذشته بايد خمس آن را بدهد و اگر اثاث خانه و چيزهاى ديگرى که به آنها نياز دارد مطابق شأن خود خريده، پس اگر بداند در بين سالى که در آن سال فايده برده آنها را خريده است لازم نيست خمس آن را بدهد و اگر نداند که در بين سال يا بعد از تمام شدن سال بوده بنابر احتياط واجب بايد با حاکم شرع يا نماينده او مصالحه کند، يعنى تمام اموال مشکوک خود را حساب کرده و حاکم شرع بدهى او را از جهت خمس به مقدارى تخمين مى زند و با او مصالحه مى کند و با پرداخت آن تمام اموالش پاک مى شود.
مسأله 1650ـ اگر به گمان اين که کسى فقير است زکات به او دهد بعد بفهمد فقير نبوده، يا از روى ندانستن مسأله به کسى که فقير نيست زکات بدهد، چنانچه چيزى را که به او داده باقى باشد مى تواند پس بگيرد و به مستحق بدهد و اگر از بين رفته هرگاه کسى که آن چيز را گرفته مى دانسته يا احتمال مى داده که زکات است بايد عوض آن را بدهد و او نيز به مستحق برساند، ولى اگر به غير عنوان زکات داده نمى تواند چيزى از او بگيرد و در هر حال چنانچه در تشخيص مستحق کوتاهى نکرده باشد لازم نيست دوباره از مال خود بپردازد.
مسأله 1609ـ اگر انسان در چند شهر که فصل آنها با يکديگر اختلاف دارد، يعنى زراعت و ميوه آنها در يک وقت به دست نمى آيد، گندم يا جو يا خرما و انگور داشته باشد، همه آنها محصول يک سال حساب مى شود و چنانچه چيزى که اوّل مى رسد به اندازه نصاب باشد بايد زکات آن را بدهد و زکات بقيّه را هر وقت به دست آيد مى پردازد و اگر آنچه اوّل مى رسد به اندازه نصاب نباشد، صبر مى کند تا بقيّه آن برسد، اگر روى هم رفته به مقدار نصاب شود زکات آن واجب است.
مسأله 1598ـ هرگاه انسان گندم و جو، يا خرما، يا انگور را بخرد و بداند فروشنده زکات آن را داده زکات بر او واجب نيست و اگر شک کند باز چيزى بر او لازم نيست، ولى اگر بداند زکات آن را نداده است، معامله نسبت به مقدار زکات باطل است مگر اين که حاکم شرع اجازه دهد، در اين صورت قيمت مقدار زکات را از فروشنده مى گيرد و اگر اجازه ندهد زکات را از خريدار خواهد گرفت و در صورتى که خريدار قيمت آن را به فروشنده داده مى تواند از او پس بگيرد.
مسأله 2342ـ هرگاه کسى دو نفر را وصى قرار دهد که مشترکاً کارها را انجام دهند، چنانچه يکى از آن دو بميرد يا ديوانه يا کافر شود حاکم شرع يک فرد ديگر را به جاى او معيّن مى کند و اگر هر دو چنين شوند حاکم شرع دو نفر ديگر را معيّن مى کند.
مسأله 2200ـ هرگاه تا يک سال اعلان کند و يا در محل اعلان شده نگهدارى شود و صاحب مال پيدا نشود، پيداکننده مخيّر است يکى از چهار کار را انجام دهد: 1ـ آن را براى خود بردارد به قصد اين که هر وقت صاحبش پيدا شد اگر آن مال موجود نيست، عوض آن را به او بدهد. 2ـ به صورت امانت براى او نگهدارى کند. 3ـ از طرف صاحبش صدقه در راه خدا بدهد. 4ـ آن را به حاکم شرع بسپارد و احتياط مستحب صدقه دادن يا سپردن به حاکم شرع است.
مسأله 2174ـ هرگاه کسى دو نفر را عادل بداند و زن خود را پيش آنها طلاق دهد، ديگرى که آنان را عادل نمى داند بنابر احتياط واجب نبايد آن زن را براى خود يا ديگرى عقد کند، ولى اگر شک در عدالت آنها داشته مانعى ندارد.
مسأله 2141ـ هرگاه با همسرش نزديکى کرده و بخواهد طلاقش دهد بايد صبر کند حيض ببيند و پاک شود، ولى اگر باردار باشد مى تواند بعد از نزديکى کردن بلافاصله او را طلاق دهد، همچنين اگر يائسه باشد يعنى بيشتر از پنجاه سال داشته باشد.
مسأله 2082ـ واجب است زن بدن و موى خود را از نامحرم بپوشاند و احتياط مستحب آن است که از پسر نابالغ که خوب و بد را مى فهمد و به حدّى رسيده که مورد نظر شهوانى است مستور دارد، ولى پوشانيدن صورت و دستها تا مچ واجب نيست.
مسأله 2066ـ مرد حق ندارد زن دائمى خود را طورى ترک کند که نه مانند زن شوهردار باشد نه بى شوهر، ولى واجب نيست هر چهار شب يک شب نزد او بماند، ولى اگر همسرهاى متعدد دارد بايد در ميان آنها از اين جهات با عدالت رفتار نمايد که شرح آن در کتابهاى مفصّل فقهى آمده است.
مسأله 2064ـ زن وظيفه ندارد خدمت خانه را انجام دهد و غذا تهيّه کند و نظافت و مانند آن را انجام دهد، مگر به ميل خود و اگر مرد او را مجبور بر اين کارها نمايد زن مى تواند حقّ الزّحمه خود را در برابر اين کارها از او بگيرد.
مسأله 2008ـ هرگاه امانتدار نشانه هاى مرگ را در خود ببيند چنانچه ممکن است بايد امانت را به صاحب آن يا وکيل او برساند و اگر ممکن نيست احتياط آن است به حاکم شرع دهد و اگر دسترسى ندارد بايد وصيّت کند و شاهد بگيرد و به وصى و شاهد اسم صاحب مال و جنس و خصوصيّات و محلّ آن را بگويد.
مسأله 2006ـ اگر صاحب مال بميرد و چند وارث داشته باشد، امانتدار بايد مال را به همه ورثه بسپارد، يا به کسى که وکيل همه آنان باشد بنابراين، اگر تمام مال را فقط به يکى از ورثه بدون اجازه ديگران بدهد ضامن سهم ديگران است.
مسأله 2005ـ هرگاه صاحب مال بميرد امانتدار بايد مال را به وارث او برساند، يا به او خبر دهد که آن را ببرد و چنانچه در اين کار کوتاهى کند ضامن است، ولى اگر براى آن که مى خواهد وارث را بشناسد، يا بداند ميّت وارث ديگرى هم دارد يا نه، مال را ندهد و مال تلف شود ضامن نيست.
مسأله 2001ـ کسى که امانت را قبول نموده اگر در نگهدارى آن کوتاهى نکرده باشد و زياده روى هم ننمايد و اتّفاقاً آن مال تلف شود ضامن نيست، ولى اگر به اختيار خودش آن را در جايى بگذارد که گمان مى رود ظالمى بفهمد و آن را ببرد، چنانچه تلف شود ضامن است، مگر اين که جايى بهتر از آن نداشته باشد و نتواند مال را به صاحبش يا کسى که بهتر حفظ مى کند برساند.
مسأله 2000ـ هرگاه کسى امانتى را قبول کند اگر جاى مناسبى براى حفظ آن ندارد بايد تهيّه نمايد و طورى آن را نگهدارى کند که مردم بگويند در حفظ امانت کوتاهى نکرده است در غير اين صورت اگر تلف شود ضامن است.
مسأله 1944ـ کسى که دسترسى به طلبکار خود ندارد، چنانچه اميد نداشته باشد او را پيدا کند، احتياط واجب آن است که مقدار طلب او را با اجازه حاکم شرع به فقير دهد، خواه آن فقير غير سيّد باشد يا سيد.
مسأله 1905ـ بايد اعمالى را که بر عهده هر کدام از دو طرف مى باشد قبلاً معيّن کنند، مانند تعمير قنات، يا موتور چاه و همچنين تهيّه کود و وسيله سمپاشى و غير اينها و اگر عرف و قاعده اى در محل باشد همان کافى است.
مسأله 490ـ هنگامى كه زن از خون نفاس پاك شد بايد غسل كند و عبادتهاى خود را انجام دهد و هرگاه قبل از گذشتن ده روز از ولادت، دوباره خون ببيند چنانچه روزهايى كه خون ديده یا در بین آن پاک بوده، روى هم رفته ده روز يا كمتر از ده روز است، تمام آن نفاس مى باشد؛ ولی روزهایی که در وسط پاك بوده، عباداتش صحيح است.
مسأله 483ـ هرگاه زن پيش از ده روز پاک شود ولى احتمال مى دهد که در باطن خون است بايد به وسيله قدرى پنبه خود را امتحان کند، چنانچه پاک بود غسل کند و عبادتهاى خود را انجام دهد و اگر پاک نبود، هرچند به خونابه آلوده باشد بايد مطابق احکامى که سابقاً درباره حائض گفته شد عمل نمايد.
مسأله 482ـ هرگاه زن پيش از ده روز پاک شود و بداند که در باطن خون نيست، بايد غسل کند و عبادتهاى خود را انجام دهد، اگرچه يقين داشته باشد پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند.
مسأله 448ـ هنگامى که زن از حيض پاک شود بايد براى انجام عبادات خود غسل کند و اگر دسترسى به آب ندارد تيمّم نمايد، دستور غسل حيض مثل غسل جنابت است و از وضو نيز کفايت مى کند، ولى احتياط مستحب آن است که وضو هم بگيرد (خواه پيش از غسل باشد يا بعد از غسل).
مسأله 423ـ زن مستحاضه مى تواند نماز قضا بخواند، ولى براى هر نماز بنابر احتياط واجب بايد يک وضو بگيرد، ولى براى خواندن نوافل روزانه، همان وضوى نماز واجب کافى است و همچنين براى تمام نماز شب يک وضو کفايت مى کند، به شرط اين که پشت سر هم به جا آورد.