مسأله 1298ـ اگر در حال عادت ماهانه يا نفاس، آفتاب يا ماه بگيرد و تا آخر مدّتى که خورشيد يا ماه بازمى شود از خون حيض و نفاس پاک نشده باشد، نماز آيات بر او واجب نيست و قضا هم ندارد.
مسأله 1466ـ هرگاه عقيده اش اين بود که روزه براى او ضرر ندارد و روزه گرفت و بعد از مغرب فهميد روزه براى او ضرر داشته، احتياط آن است که قضاى آن را به جا آورد.
مسأله 1461ـ هرگاه شخص زندانى نتواند به ماه رمضان يقين پيدا کند بايد به گمان خود عمل نمايد و آن ماه را که بيشتر احتمال مى دهد که ماه رمضان است روزه بگيرد و اگر گمان براى او حاصل نشود هر ماهى را که روزه بگيرد صحيح است، ولى احتياط واجب آن است که اگر زندان او ادامه يابد در سال آينده نيز همان ماه را روزه بگيرد.
مسأله 1451ـ کسانى که به خاطر پيرى روزه نگرفته اند اگر در فصل مناسبى که هوا ملايم و روزها کوتاه است بتوانند قضاى آن را به جا آورند احتياط آن است که آن را قضا کنند.
مسأله 1439ـ اگر ولى ميّت نداند که ميّت قضاى روزه بر ذمّه دارد يا نه، واجب نيست براى او قضا بگيرد و اگر اجمالاً بداند مقدارى قضاى روزه بر ذمّه اوست بايد به اندازه اى که يقين دارد به جا آورد و بيش از آن لازم نيست.
مسأله 1436ـ هرگاه قضاى روزه ماه رمضان را چند سال به تأخير اندازد بايد قضا را به جا آورد و براى هر روز يک مد طعام به فقير دهد و با گذشت سالها کفّاره متعدّد نمى شود.
مسأله 1435ـ هرگاه بيمارى انسان چند سال طول کشد و بعداً خوب شود اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت باقى است بايد فقط قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سالهاى پيش يک مد طعام بدهد.
مسأله 1434ـ هرگاه روزه ماه رمضان را به واسطه عذرى نگيرد و تا رمضان آينده عمداً قضاى آن را به جانياورد در حالى که عذرش برطرف شده، بايد بعداً روزه را قضا کند و براى هر روز يک مد طعام کفّاره بدهد، همچنين اگر در قضاى روزه کوتاهى کند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا کند، بايد بعداً هم قضا به جا آورد و هم کفّاره دهد، امّا اگر کوتاهى نکرده و اتّفاقاً در تنگى وقت عذرى پيدا شده فقط قضا لازم است.
مسأله 1433ـ هرگاه به واسطه بيمارى، روزه ماه رمضان را نگيرد و بيمارى او تا ماه رمضان سال بعد طولانى شود، قضاى روزه هايى را که نگرفته واجب نيست، فقط بايد براى هر روز يک مد (تقريبا 750 گرم) گندم يا جو و مانند آن به فقير بدهد، ولى اگر به واسطه عذر ديگرى (مثلاً بخاطر مسافرت) روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند احتياط واجب آن است که روزه هايى را که نگرفته بعد از ماه رمضان قضا کند و براى هر روز يک مد طعام به فقير دهد، همچنين اگر ترک روزه بخاطر بيمارى بوده، بعد بيمارى رفع شده و عذر ديگرى مانند مسافرت پيش آمده است.
مسأله 1428ـ هرگاه به واسطه مستى روزه او ترک شده بايد قضا کند، هرچند مادّه مست کننده را از روى اشتباه و يا براى معالجه خورده باشد، بلکه اگر نيّت روزه را قبلاً کرده بعد در حال مستى روزه را تمام کند بنابر احتياط واجب بايد قضا نمايد.
مسأله 1427ـ روزه هايى که در حال جنون به جا نياورده بعد از عاقل شدن لازم نيست قضا کند، همچنين اگر کافرى مسلمان شود قضاى روزه هاى گذشته واجب نيست، امّا اگر مسلمانى مرتد شود و دوباره برگردد و مسلمان شود روزه هاى دوران مرتد بودن را بايد قضا نمايد.
مسأله 1402ـ هرگاه هيچ يک از اين سه کار ممکن نشود هر چند «مُد» که مى تواند به فقرا اطعام کند و اگر نتواند بايد 18 روز روزه بگيرد و اگر نتواند هر چند روز که مى تواند به جا آورد و اگر نتواند استغفار کند و همين اندازه که در قلب بگويد: «استغفراللّه» کافى است و واجب نيست بعداً که قدرت پيدا کرد کفّاره رابدهد.
مسأله 1355ـ هرگاه بخواهد خبرى را نقل کند که از راست يا دروغ بودن آن اطّلاعى ندارد، بايد از کسى که آن خبر را گفته، يا از کتابى که در آن نوشته شده نقل نمايد، مثلاً بگويد: فلان راوى چنين مى گويد و يا در فلان کتاب چنان نوشته شده است که پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود...
مسأله 1351ـ روزه دارى که محتلم شده اگر بداند منى در مجرا باقى مانده و در صورتى که پيش از غسل بول نکند بعد از غسل منى بيرون مى آيد بهتر است قبلاً بول کند ولى واجب نيست.
مسأله 1332ـ يوم الشّک يعنى روزى که انسان شک دارد آخر ماه شعبان است يا اوّل ماه رمضان، روزه آن واجب نيست و اگر بخواهد روزه بگيرد بايد نيّت ماه شعبان کند، يا اگر روزه قضا به ذمه دارد نيّت قضا کند و چنانچه بعداً معلوم شود ماه رمضان بوده از رمضان حساب مى شود، ولى اگر در اثناء روز بفهمد بايد فوراً نيّت خود را به روزه ماه رمضان برگرداند.
مسأله 1325ـ اگر نداند يا فراموش کند ماه رمضان است و روزه نگيرد و بعد از ظهر ملتفت شود و يا قبل از ظهر در حالى که افطار کرده باشد، بايد به احترام ماه رمضان تا مغرب کارهايى که روزه را باطل مى کند ترک نمايد و بعد از ماه رمضان آن روز را قضا کند.