شخص شافعى مذهبی عیال شرعى خود را سه طلاقه نموده است، با توجّه به این که طبق فتواى شوراى روحانیّت بین آنان طلاق بائن غیر رجعى محقّق شده است; ولى شوهر پس از طلاق همچنان با عیال سابق خود زندگى مى کرد. و مدّتی بعد شوهر سابق این زن و برادر این خانم مردى را به این عنوان این که با آن زن رابطه نامشروع دارد، در ملأ عام مشترکاً به قتل می رساندند. اولیاى دم فقط تقاضاى قصاص برادر آن زن را به عنوان قاتل نموده اند، با توجه به توضیحات قتل از کدام یک انواع قتل می باشد؟
اگر کسی زمان شاه به دستورفرماندهان فرد انقلابی را بکشند هرچند دوست نداشته اینکارذرا بکند آیا مصداق قتل عمدی کشتن مومنی حساب میشود که وعده عذاب داده شده یا نه؟ و اگر حساب شود کفاره یا عمل خاصی برای رهایی از عذاب دارد تا آن را انجام داد؟
قتلى در منزل زن و شوهرى واقع شده متّهم ابتدا در محضر دادگاه، علّت قتل را متجاوز به عنف بودن مقتول اعلام مى کند، و اقرار به مباشرت در قتل مى نماید; لکن بعدها آن را تکذیب مى نماید با توجّه به اظهارات متّهمه، و انگیزه شرافتمندانه در قتل مذکور، آیا مورد از موارد قصاص است؟
اگر شخصى دیگرى را بکشد، و ادّعا کند که در مقام دفاع بوده، امّا اولیاى دم مدّعى باشند از باب دفاع نبوده، الف) آیا قصاص و دیه ساقط است؟
ب) آیا فرد مى تواند در مقام دفاع از اقوام خویش یا افراد دیگر، مهاجمى را که به آنها تجاوز کرده به قتل برساند؟ ج) فردى به خیال این که دیگرى مهاجم است، به سوى وى تیراندازى کرده، و او را مى کشد. آیا قصاص مى شود؟
آیا در موارد زیر که ترک کاری موجب مرگ دیگری شود مانند
الف) مادرى با علم به این که فرزندش به شیر نیاز دارد، عمداً از شیر دادن امتناع مىورزد، و طفل فوت مى کند. ب) سوزن بان قطار، که وظیفه دارد خطوط راه آهن را طبق برنامه معیّن شده جا به جا کند، با علم به وجود خطر از انجام این عمل خوددارى نماید، و موجب برخورد دو قطار و مرگ مسافرین شود.
ج) پرستارى، که وظیفه رساندن دارو به بیمار در ساعت معیّنى را دارد، عمداً از انجام این کار خوددارى کند، و بیمار فوت نماید،
د) نجات غریقى با مشاهده غرق شدن شناگرى در استخر، از نجات دادن او خوددارى مى کند، و غریق فوت مى نماید
و مانند این موارد که ترک فعل منجر به مرگ دیگرى شده قتل عمد محسوب می گردد؟
لطفاً به سؤالات زیر پاسخ بدهید:
الف: آیا تغلیظ دیه در ماه حرام مربوط به قتل خطایی و شبه عمد هم میشود یا مختص قتل عمد است؟
ب: آیا حکم مذکور مختص مسلمین است، یا شامل اهل کتاب نیز میگردد؟
ج: آیا جهل قاتل بهحکم یا موضوع، در تغلیظ دیه تأثیری دارد؟
ماده 236 قانون مجازات اسلامی بیان میدارد: اگر کسی به قتل عمدی شخصی اقرار کند پسازآن دیگری به قتل عمدی همان مقتول اقرار نماید درصورتیکه اوّلی از اقرارش برگردد قصاص و دیه از هر دو ساقط میشود و دیه از بیتالمال پرداخت میشود، این در حالی است که قاضی احتمال عقلایی ندهد که قضیه توطئه آمیزاست:
الف: آیا این مادهقانونی از فقه گرفتهشده است؟
ب: اگر اولیاء دم درخواست دیه داشته باشند چه کسی باید دیه بدهد؟
در مناطق ما رسم است که اهالى هر محلّه در ایّام فراغت و مناسبتهای مختلف بهعنوان تفریح و تفنّن، اقدام به مسابقه تیراندازى میکنند که متأسفانه در جریان یکی از مسابقهها شخصى اسلحه کلاشینکف شخص دیگرى را در اختیار پسربچه نابالغى (12 ـ 13 ساله) قرار داده و بااینکه اطرافیان تذکّر میدهند که مواظب اسلحه و پسربچه باشد میگوید کاملاً مواظب هستم و مشغول راهنمایى او شده و میگوید چنان کن و چنین بگیر، پسربچه طبق دستور عمل کرده، ولى چون اسلحه روى رگبار بوده از اختیار بچهی خارجشده و راهنما را مورد اصابت قرار داده و به قتل میرساند، حال:
الف) آیا راهنماى مقتول بدون اجازه والدین پسربچه به هر عنوان، حق داشته اسلحه در اختیار وى قرار دهد؟
ب) آیا مقتول در قتلش معاون یا مباشر است یا هر دو محسوب میشود و یا هیچکدام؟ خلاصه، دیه مقتول به عهده چه کسى است؟
ج) درصورتیکه دیه بر عاقله تعلّق گیرد، آیا باوجود پدر شامل باقى نزدیکان نیز میشود؟ در ضمن مشخص بفرمایید تقسیم دیه بر عاقلهبر چه اساس است؟
اگر مادرى نوه اش را به قتل برساند، فرزندش (پدر مقتول) حق دارد قاتل را قصاص نماید. این در حالى است که طبق آیات قرآن و روایات اسلامى، فرزند حق کوچکترین اذیّت نسبت به پدر یا مادر را ندارد، و اگر فرزند از مادرش براى قصاص شکایت کند، موجبات نارضایتى وى را فراهم مى آورد. حال سؤال این است: آیا احکام فقهى با محرّمات الهى در تعارض است؟ اگر در تعارض نیست، مثال بالا چگونه توجیه مى گردد؟
زبان ها و قلم ها خشن شده و حالت پرخاشگری در افراد پیدا شده است و متأسفانه در سطح جرائد و گاهی در صدا و سیما تعبیرات نا مناسب و برخوردهای غیر اخلاقی به کار برده می شود