مشاهده مى شود که برخى مدیران، مسؤولان ادارات و نهادهاىدولتى، بنا به مصالحى از امکانات دولتى استفاده شخصى مى کنند، یا برخى از امکانات را مثلا به عنوان تشویق در اختیار عدّه اى از کارمندان خاص قرار مى دهند. این عمل شرعاً چه حکمى دارد؟
استفاده شخصى از اموال حکومتهاى اسلامى (غیر ایران)، مثل ماشین سوارى و مانند آن چه حکمى دارد؟ آیا استفاده از اسلحه و مانند آن، براى دفاع از مذهب شیعه اثنا عشرى جایز است، یا اجازه حاکم شرع ضرورى است؟
با توجّه به این که با «تکدّى گرى» به عنوان یک جرم برخورد قانونى نمى شود، بعضاً افرادى تحت عنوان فقیر و تهیدست در سطح شهر به تکدّى گرى مشغولند. و مردم خیرخواه با دیدن وضعیّت ظاهرى این افراد، از روى رأفت به آنها کمک مى کنند. از آنجا که توافقى درباره جمع آورى متکدّیان از سطح شهرها منعقد شده، و مسؤول جمع آورى آنان شهردارى و نیروى انتظامى، و مسؤول نگهدارى آنها سازمان بهزیستى در مرکزى به نام هدایت است، و در مدّت زمانى که متکدّیان در این مرکز نگهدارى مى شوند تا به خانواده هایشان تحویل گردند، احتیاج به استحمام، غذا، لباس، اصلاح سر و صورت و مانند آن دارند، لطفاً بفرمایید:
1ـ طبق دستور العملى که از طرف سازمان به مرکز ابلاغ شده، براى نگهدارى هر نفر در هر شبانه روز، مبلغی از آنها گرفته مى شود. آیا گرفتن این مبلغ مشروع است؟ در صورت مشروع بودن، چنانچه مبلغى اضافه بر آن گرفته شده باشد، چه حکمى دارد؟ (لازم به ذکر است که این پول خرج خودشان یا متکدّیان دیگر مى گردد.(
2ـ بعضى از متکدّیان محجورند، و قوّه عقلانى آنها زایل شده است، و بعضاً پول هنگفتى دارند، و خانواده هاى تعدادى از آنها نیز مشخّص نیست، و چون ما براى همیشه نمى توانیم از آنها نگهدارى نماییم، مجبوریم بعد از چند روز آنها را به شهرستان محلّ اقامتشان اعزام نماییم، و خوف این است که پولشان را از دست بدهند. آیا جایز است پول این افراد گرفته شود، و به سازمان بهزیستى تحویل گردد، تا مورد استفاده سایر مدد جویانى که تحت پوشش هستند، قرار بگیرد؟
اگر صندوق قرض الحسنه اى منحل گردد، آيا اموال و سرمايه آن، كه از محلّ كارمزد يا سودهاى معاملات اسلامى است، را بايد فروخت و بين اعضا تقسيم كرد؟ آيا اين تقسيم براى آنان ايجاد مالكيّت خواهد نمود؟
همسرم بدون هيچ دليل منطقى زندگى مشترك را ترك و به خانه پدرش رفته است. در زمان فراهم كردن مقدّمات عروسى، بنده مطابق رسوم قومی ، مبالغى به قرار ذيل به پدرزنم جهت شيربها و تهيه وسايل و مانند آن پرداخت نمودم :
1. يك ميليون و هفتصد هزار تومان بابت شيربها.
2. دو ميليون و يكصد هزار تومان بابت مصارف روز عروسى
3. هفتصد و پانزده هزارتومان بابت خريد طلاجات.
4. پانصد هزار تومان بابت خريد باقيمانده وسائل جهيزيّه.
با توجّه به موارد فوق و مطابق عرف مرسوم قومی، تقاضامندم كه به استفتائات ذيل پاسخ دهيد :
الف) اگر پول خريد طلاجات را شوهر به خانواده عروس پرداخت كرده ولى هيچگاه به
زوجه هبه ننموده باشد، مالكيت طلاهاى مزبور از آنِ كيست؟ اگر صرفاً فاكتور آنها به نام زوجه باشد، آيا پس از طلاق، زوجه مىتواند در آن تصرّف مالكانه نمايد؟
ب) وسائل و اثاثيّه منزل كه به عنوان جهيزيّه و با پول شوهر خريدارى مىگردد و در ابتدا مطابق عرف رايج تمام آنها به خانه پدرى عروس برده شده و وقتى كه عروس به خانه شوهر برمىگردد، آنها را همراه با خود مىآورد، چه حكمى دارد؟
زنی که با شخصی رابطه نامشروع داشته و در مدت این رابطه آن مرد خودش با میل خودش پول میریخته به حساب زن، اما حالا این زن با تمام وجود توبه کرده و آن مرد ادعا طلبکاری میکند، تکلیف چیست؟
با توجّه به اینکه خمس یکى از ضروریّات اسلام است و جماعت صوفیّه فقط عشریّه مى دهند، آن هم به قطب شان؛ استفاده کردن از غذاها و نیز ماندن در منزلشان و بالأخص نماز خواندن در آن چه حکمى دارد؟
بنده تا کنون خمس نداده ام و ازدواج کرده ام و وسایل و دارایی متعلق به هر دو نفرمان میباشد چگونگی حساب و اینکه به چه چیزهایی تعلق میگیرد را راهنمایی فرمایید.. در ضمن هر دو کارمند دولت و از لحاظ وضع مادی در حد متوسط بوده و خانه و ماشین و...در حد متعارف میباشد.
شخصى اموال اضافه بر نیازش را بر خود حرام کرده و نذر کرده اگر خداوند به وى اموالى بیش از نیازش عطا کند، همه را در راه خدا انفاق کند. حال که این ثروت به ایشان رسیده از نذر خود پشیمان است و مى خواهد به نذر خود عمل نکند، آیا یک بار کفّاره کافى است، یا این که تا آخر عمر نمى تواند از اموال اضافى استفاده کند؟ یا هر بار که چیزى با آن پول هاى اضافى بخرد، باید کفّاره بدهد؟
فردی اینگونه وصیت کرده که " وصيت می کنم بعد از مرگم سه دانگ از منزلم را به پسرم و سه دانگ به دخترم بدهيد و لازم به ذكراست همه را واگذار كردم در مقابل مال الصلح مبلغ هزار تومان مشروط به اينكه تا عمر دارم خودم حق تصرف و فسخ داشته باشم." آيا اين وصيت صحيح است؟ اگر نيست به چه صورت بنويسيم؟