عظمت قرآن چنان است که نه تنها مسلمانان و پیشوایان بزرگ اسلام آن را به اوصاف بزرگ می ستایند،[1] بلکه دانشمندان غرب نیز[2] پس از غور در آیات این کتاب بزرگ آسمانى،[3] بى اختیار زبان به تمجید قرآن گشوده[4] و به عظمت آن اعتراف کرده اند.[5]
حتی امروزه کتاب هاى مختلفى از سوى دانشمندان غربی در باره قرآن تألیف یافته که در آن ها اعترافات بسیار گویا و روشنى بر عظمت آیات الهی دیده می شود.[6]
این نکته نیز قابل توجه است که جمعى از دانشمندان غربی و خارجى علاقه مند به قرآن مجید جهت تهیه معجم هایى براى این کتاب آسمانى زحمت کشیده اند که یکى از نمونه هاى قابل ملاحظه آن کتاب «نجوم الفرقان فى اطراف القرآن» نوشته مستشرق آلمانی «فلوگل» است.[7]
در اینجا لازم می دانیم چند جمله از گفته هاى آنان را درباره جاذبه عجیب و فوق العاده قرآن نقل نمائیم:[8]
برنامه زندگی بشر
«ویل دورانت» مورخ و فیلسوف معروف آمریکایی در کتاب تاریخ تمدّن خود می نویسد:
«قرآن در جان هاى ساده و بی آلایش، عقایدى آسان و دور از ابهام پدید می آورد که از رسوم تشریفات ناروا دور است و از قید مراسم بت پرستى و کاهنى آزاد. ترقّى اخلاق و فرهنگ مسلمین به برکت آن انجام گرفته و اصول نظم اجتماعى و وحدت جمعى را در میان آنان استوار ساخته است.
سپس می افزاید: عقول آنان را از بسیارى از اوهام و خرافات و ظلم و خشونت رهایى بخشیده و مردم زبون را از حرمت و عزّت نفس برخوردار ساخته و در جامعه مسلمین چنان اعتدال و تقوایى به وجود آورده که در هیچیک از مناطق جهان که قلمرو انسان سفیدپوست بوده است، نظیر نداشت».[9]
پروفسور «دراپرز اروپ» می گوید: «قرآن شامل پیشنهادها و دستورات عالى اخلاقى است و از بخش هایى تشکیل یافته که مورد قبول همگان قرار می گیرد. این دستورات به خودى خود کامل و رسا بوده و براى برنامه زندگى مردم راهنماى حیات و ضرورى است».[10]
«رالف لین تون» (نویسنده کتاب سیر تمدن) می نویسد: «آموزشگاه عالى قرآن، راه ترقّى و پیشرفت هرفرد را از هرطبقه به هرمقام هموار ساخته است، به گونه اى که حتّى فرزند یک نفر برده، می تواند در جامعه اسلامى به مقامات عالى و والا برسد».[11]
جاذبۀ فوق العاده قرآن
گوته شاعر و دانشمند آلمانى می گوید: «قرآن اثرى است که (احیاناً) بواسطه سنگینى عبارت آن، خواننده در ابتدا رمیده می شود و سپس مفتون جاذبه آن می گردد و بالاخره بى اختیار مجذوب زیبائی هاى متعدد آن می شود».[12]
و در جاى دیگر می نویسد: «ما در ابتدا از قرآن روگردان بودیم، اما طولى نکشید که این کتاب توجه ما را به خود جلب کرد، و ما را دچار حیرت ساخت تا آنجا که در برابر اصول و قوانین علمى و بزرگ آن سر تسلیم فرود آوریم»!
دانشمند دیگرى به نام «الکونت هنرى دى کسترى» می افزاید: «اگر در قرآن غیر از شکوه معانى و زیبایى مبانى نبود، کافى بود که بر افکار مسلط شود و تمام قلوب را به سوى خود جذب کند».[13]
«تئودور نلدکه» خاورشناس مشهور آلمانی می گوید: «قرآن همواره بر دل هاى کسانى که از دور با آن مخالفت می ورزند تسلط یافته و آن ها را به خود پیوند می دهد».[14]
عظمت و فضیلت قرآن
«جان دیون پورت» مؤلّف کتاب «عذر تقصیر به پیشگاه محمّد و قرآن» می نویسد:
«قرآن به اندازه اى از نقایص مبرّا و منزّه است که نیازمند کوچکترین تصحیح و اصلاحى نیست و ممکن است از اوّل تا به آخر آن را خواند بى آنکه انسان کمترین ملامتى از آن احساس کند».[15] سپس اضافه می کند: «سالیان درازى کشیشان از خدا بی خبر، ما را از پى بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن محمد(صلى الله علیه و آله) دور نگه داشتند، امّا هر قدر که در جاده علم و دانش گام بگذاریم پرده هاى جهل و تعصب از میان می رود و به زودى این کتاب توصیف ناپذیر، عالم را به خود جلب می کند و تأثیر عمیقى در علم و دانش جهان می گذارد و عاقبت محور افکار مردم دنیا می شود».[16]
و باز او می نویسد: «و همه این معنى را قبول دارند که قرآن با بلیغ ترین و فصیح ترین لسان و به لهجه قبیله قریش که نجیب ترین و مؤدب ترین عرب ها هستند نازل شده ... و مملو از درخشنده ترین اشکال و محکم ترین تشبیهات است ...».[17]
«کارلایل» مورخ و دانشمند معروف انگلیسى درباره قرآن می گوید:
«اگر یک بار به این کتاب مقدس نظر افکنیم حقائق برجسته و خصائص اسرار وجود طورى در مضامین جوهره آن پرورش یافته که عظمت و حقیقت قرآن به خوبى از آن ها نمایان می گردد و این خود مزیت بزرگى است که فقط به قرآن اختصاص یافته و در هیچ کتاب علمى و سیاسى و اقتصادى دیگر دیده نمی شود، بلى خواندن برخى از کتاب ها تاثیرات عمیقى در ذهن انسان می گذارد ولى هرگز با تاثیر قرآن قابل مقایسه نیست، از این جهت بایستى گفت: مزایاى اولیه قرآن و ارکان اساسى آن مربوط به حقیقت و احساسات پاک و عناوین برجسته مسائل و مضامین مهم آن است که هیچگونه شک و تردید در آن راه نیافته و پایان تمام فضائل را که موجد تکامل و سعادت بشرى است در بر داشته و آن ها را به خوبى نشان می دهد».[18]
برنارد شاو نویسنده معروف انگلیسى در یکى از کتاب هاى خود می نویسد: «ما قرآن را به عنوان کتاب محمد(صلى الله علیه و آله) با همان عظمت و اطمینان مى نگریم که مسلمین آن را کتاب خدا مى دانند».[19]
اعتراف به اعجاز قرآن
بانو دکتر «لورا واکسیا واگلیرى» استاد دانشگاه «ناپل» در کتاب «پیشرفت سریع اسلام» می نویسد:
«کتاب آسمانى اسلام نمونه اى از اعجاز است ... «قرآن» کتابى است که نمی توان از آن تقلید کرد، نمونه سبک و اسلوب قرآن در ادبیات سابقه ندارد، تأثیرى که این سبک در روح انسان ایجاد می کند ناشى از امتیازات و برتری هاى آن است ... چطور ممکن است «این کتاب اعجازآمیز» ساخته «محمد صلى الله علیه و آله» باشد در صورتى که او یک نفر عرب درس نخوانده اى بود ... ما در این کتاب گنجینه ها و ذخائرى از علوم می بینیم که فوق استعداد و ظرفیت باهوش ترین اشخاص و بزرگ ترین فیلسوفان و قوى ترین رجال سیاست و قانون است. به دلیل این جهات است که قرآن نمی تواند کار یک مرد تحصیل کرده و دانشمندى باشد».[20]
دیگر دانشمند غربى به نام بولاتیتلر در این زمینه می گوید: «بسیار مشکل است انسان فکر کند که قدرت فصاحت یک انسان، توانایى آن را دارد که مانند قرآن تأثیر گذار باشد به ویژه آنکه مرتباً اوج می گیرد، بی آنکه ضعفى در آن مشاهده شود، و هر زمان قله هاى تازه اى را فتح می کند. آرى! معجزه اى است که در برابر آن مردان روى زمین و فرشتگان آسمان ناتواناند».[21]
منبع حقیقی علوم انسانی
«آلبرماله» مورّخ و دانشمند معروف فرانسوى در کتاب «تاریخ عمومى» خود درباره قرآن چنین می نویسد:
«قرآن کتاب به تمام معنا ممتازى است که جایگزین سایر کتاب هاى عالى و دربرگیرنده همه علوم (انسانى) است، کتابى است که هم داراى دستورات مذهبى و هم قوانین مدنى امروز است؛ هم نسخه راهنماى یک قاضى و هم کمال مطلوب یک پیشواى روحانى است».[22]
دینورت یکى دیگر از دانشمندان غربى می نویسد: «واجب است اعتراف کنیم که علوم طبیعى و فلکى و فلسفه و ریاضیات که در اروپا رواج یافت، عموماً از برکت تعلیمات قرآن است و ما مدیون مسلمانانیم، بلکه اروپا از این جهت شهرى در اسلام است».[23]
«ژول لابوم» دانشمند فرانسوى در کتاب تفصیل الآیات می گوید: «دانش و علم جهانیان از سوى مسلمانان به دست آمد و مسلمین علوم را از قرآن که دریاى دانش است گرفتند و نهرها از آن براى بشریت در جهان جارى ساختند».[24]
سخن آخر
آرى هر عالم بى تعصبى در محتواى این کتاب آسمانى بیندیشد از معارف پر مغز و احکام متین و اندرزهاى حکیمانه و مواعظ تکان دهنده آن گرفته، تا تاریخ هاى عبرتانگیز و بحث هاى علمى اعجاز آمیزش، همگى گواه بر حقانیت آیات الهی خواهد داد.[25]
به هر حال اگر بخواهیم گواهى غیر مسلمانان را در این زمینه گردآورى کنیم کتاب بزرگى را تشکیل می دهد، لذا به همین مقدار قناعت می کنیم.[26]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. پیام امام امیر المومنین علیه السلام
2. پیام قرآن
[1] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 7، ص 718.
[2] پيام قرآن، ج 8، ص 107.
[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 7، ص 718.
[4] پيام قرآن، ج 8، ص 107.
[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 7، ص 718.
[6] برگزيده تفسير نمونه، ج 4، ص 28.
[7] پيام قرآن، ج 1، ص 35.
[8] تفسير نمونه، ج 1، ص 135.
[9] عصر ايمان، بخش دوم، تمدن اسلامى، ص 52؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 7، ص 718).
[10] فرهنگ اسلامشناسان خارجى، ج 1، ص 15؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 7، ص 719).
[11] همان.
[12] از كتاب «عذر تقصير به پيشگاه محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم و قرآن»؛ (تفسير نمونه، ج 1، ص 137).
[13] پاورقی هاى اثبات الهداة، ج 1، ص 222؛ (پيام قرآن، ج 8، ص 128).
[14] مجموعه سخنان فوق، از كتاب «ابعاد زندگى اسوه بشريت» از انتشارات دانشگاه رسول اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم، ص 139، نقل شده است؛ (پيام قرآن، ج 8، ص 109).
[15] از مقدمه كتاب سازمانهاى تمدن امپراطورى اسلام، ص 111؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 7، ص 719).
[16] عذر تفصير به پيشگاه محمّد صلّی الله علیه وآله وسلّم و قرآن، ترجمه فارسى، ص 111؛ (پيام قرآن، ج 8، ص 108).
[17] سازمانهاى تمدن امپراطورى اسلام، ص 91؛ (تفسير نمونه، ج 1، ص 137).
[18] از مقدمه كتاب سازمانهاى تمدن امپراطورى اسلام؛ (تفسير نمونه، ج 1، ص 136).
[19] فرهنگ اسلام شناسان خارجى، ج 1، ص 74؛ (پيام قرآن، ج 8، ص 405).
[20] کتاب پيشرفت سريع اسلام، ترجمه مرحوم سعيدى، ص 49 با کمی تلخیص؛ (تفسير نمونه، ج 1، ص 138).
[21] پاورقی هاى اثبات الهداة، ج 1، ص 223؛ (پيام قرآن، ج 8، ص 128).
[22] فرهنگ اسلام شناسان خارجى، ج 1، ص 15؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 7، ص 718).
[23] المعجزة الخالده به نقل از قرآن بر فراز اعصار؛ (پيام قرآن، ج 8، ص 109).
[24] المعجزة الخالدة؛ (پيام قرآن، ج 8، ص 108).
[25] تفسير نمونه، ج 18، ص 20.
[26] پيام قرآن، ج 8، ص 406.