برخوردارى از يك «اقتصاد سالم و مستقل» يكى از اركان اصلى پویایی یک جامعه به شمار می آید.[1] چرا که استقلال، ثبات سياسى، نفوذ در مجامع جهانى، اقتدار ملى و ميزان تسلط و امنيت هر جامعه به قدرت و كارآيى اقتصاد آن بستگى دارد.[2]
از سوى ديگر، اقتصاد بيمار و وابسته، در هر جامعه اى، زمينه ساز تزلزل ارزش هاى اخلاقى، حاكميت فساد و فحشا، ازدياد بزهكارى و آلودگى هاى اجتماعى است. در نتیجه عقب ماندگى اقتصادى در هر جامعه، موجب عقبماندگى در حوزه هاى سياسى، فرهنگى و نظامى است و وابستگى به بيگانگان را بر جامعه تحميل مىكند.[3]
جایگاه راهبردی صنعت در اسلام
صنعت، علم نافع، و رافع نياز مردم است، لذا در اسلام، ياد گرفتن صنايع مورد نياز مسلمانان واجب كفايى است، يعنى بر همه واجب است كه صنايع مورد نياز جامعه را ياد بگيرند و در صورتى كه همه بىاعتنايى كنند و به دنبال تعلم آن نروند همه مسئول و گنهكاراند.[4]
بر این اساس، اسلام مىخواهد با توسعه و رشد اقتصادى، بستر آبادانى بيشتر زمين يعنى بستر توسعه كشاورزى، صنعت، بازرگانى و هر آنچه تأمين كننده رفاه زندگى است را فراهم كند تا از طريق دستيابى به اين اهداف به ديگر اهداف مادى و معنوى نايل آيد.[5] لذا توسعه صنعت، از اهداف و اصول راهبردى اسلام به شمار مىآيد.[6]
اینگونه است که مسلمانان بعد از ظهور اسلام، با علم و دانش آشنا شدند و طولى نكشيد كه آنها پيشواى جهان دانش شدند.[7] به شهادت تاریخ، بنیانگذار اصلی علوم و فنون جدید، علمای اسلام بودند که مورخان غرب نیز به این حقیقت معترفند.[8]
دوران طلایی اسلام در صنعت
يكى از دوران هاى طلايى تمدّن شرق، دورانى است كه تمدّن اسلامى بر سراسر آن سايه افكنده بود، آن روز همه چيز از مشرق به مغرب مىرفت و تقريباً تمام اوضاع به عكس امروز بود.[9]
صنعتگران و هنرمندان چيره دست مسلمان، آثار شگفت انگيزى ابداع نمودند، اين صنايع و آثار بديع بر اثر جنگ هاى صليبى و به علل ديگر، به غرب راه يافت، و چشم اروپايي ها به چيزهايى افتاد كه تا آن روز نظير آن را نديده بودند.[10]
به گفته سرتوماس آرنولد، عضو فرهنگستان بريتانيا، «اسلام وارث مستقيم صنايع قديمى فراوانى است كه ابداً در مغرب شناخته نمىشد.صنعت گران اسلامى دائماً صنايع خود را ترقى داده و در اغلب نقاط منتشر مىساختند، اين هنرها تا آن روز به اروپا نيامده بود، نقوش اشيائى كه مسلمانان مىساختند به قدرى با مهارت و تردستى ترسيم شده كه گاهى انسان گمان مىكند اين اشياء وراى ساختمان خود، روح اسرارآميزى دارند!»[11]
خوب ملاحظه مىكنيد عين اين تقليدى كه امروز در محيط ما رايج شده، آن روز در ميان اروپايي ها رواج داشت، و در تمام «صنايع» خود دنباله رو ما بودند.[12] و اگر موفقيّتى در صنايع گوناگون نصيب آنها شده بيش از همه مديون نهضت علمى مسلمانان هستند.[13]
البته بحث در پيرامون استفاده هاى شايانى كه غربي ها از مسلمانان در رشته هاى مختلف علوم و صنايع كردند بحث بسيار دامنه دار، و غرورآميز، و هم تأسف انگیز است.[14] چرا که در ادامه، مسلمانان كه وارثان علم و امير دانش جهان بودند، از فراگيرى علوم تجربى و صنعت بازماندند و امروز دست نياز به كشور هاى اروپايى دراز كردند.[15] که این نقیصه نشان می دهد مسلمانان باید دست به دست هم بدهند و عقب ماندگی های علمی و صنعتی خود را به سرعت جبران کنند.[16]
تحقق «استقلال سیاسی»، در سایۀ رهايی از «وابستگی صنعتی»
توجه به یک اقتصاد اصیل و مستقل به شدت ضروری است، اقتصادی که نه وابسته به غیر باشد نه ارتجاعی و متعلق به گذشته،[17]چرا که وابستگی از بارزترین مظاهر سلب آزادی است.[18]
آزاد و مستقل، کشوری است که خود نیازهایش را تولید و تأمین کند، کاملاً طبیعی است یک ملت وابسته، تحت اراده و فرمان کسی است که به او وابستگی دارد، بنابراین راهی جز نفی وابستگی ها و کسب استقلال نیست.[19]
فراموش نکنیم در بند 7 اصل چهل و سوم قانون اساسی «جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور» و در بند 8 اصل چهل و سوم « تأکید بر افزایش تولیدات صنعتی» که نیاز های عمومی را تأمین کند و کشور را از وابستگی برهاند در قالب استقلال صنعتی مورد توجه قرار گرفته،[20] که نشان می دهد ما باید به دنبال اقتصاد پیشرفته و صنایع مدرنی باشیم که هم آزادی ما را تأمین کند و هم مستقل و متکی به خویش باشد.[21]
هر جا صنايع، وابسته باشد در آنجا شيطان بزرگ استعمار حضور دارد، بصورت مرئى يا مرموز و نامرئى،[22] که دليل روشنى بر توسعه نفوذ آنها در همه شؤون زندگى ما خواهد بود، نفوذى كه به اين سادگى و آسانى ريشه كن نمودن آن ممكن نخواهد شد؛ و بدون ريشه كن نمودن آن هم استقلال كامل ميسر نخواهد گرديد.[23]
حال با این اوصاف، آيا موقع آن نرسيده است كه نظام اسلامی به پاخيزد، و با يك نهضت همه جانبه پيوندهاى پوسيده اقتصادى كه او را به صورت يك عضو وابسته نسبت به غرب در مىآورد قطع كند و زندگانى مستقل و پرافتخار خود را آغاز نمايد؟![24]
همانگونه که به شهادت «تاريخ گذشته» و «تاريخ معاصر»، ایران اسلامی، هم مغزهاى توانا در اختيار دارد، و هم منابع فراوان طبيعى، و با این ظرفیت عظیم، استعداد صنعتى شدن و بى نياز شدن از صنايع ديگران را كاملًا داشته، و به خوبى مىتواند همه نيازمندي هاى صنعتى خود رابدون دخالت و قيموميت ديگران تأمين كند.[25]
لذا برای تحقق «استقلال اقتصادى» چاره ای نیست که احتياج ما به صنايع آنها كم شود و صنايع داخلى ما جاى مصنوعات آنها را بگيرد که مسلماً به همان نسبت، تدريجاً به «استعمار فکری و نظری» كه كليد خيلى چيزهاست پايان داده خواهد شد.[26]
مونتاژ، صنعتی شدن نیست
قدرت های غربی برای اجرای سیاست های ظالمانۀ وابستگی، از هر وسیله ای استفاده می کنند، به عنوان نمونه ماشین آلات صنعتی و کشاورزی و هواپیمایی می دهند، اما قطعات یدکی آن را در اختیار خود می گیرند.[27]
مدرن ترین وسایل پیچیده فنی را می فروشند اما کارخانجات مونتاژ وارد می کنند تا نیاز به آن صنعت دائمی باشد.[28]
هم چنین کارخانه هایی برای ساختن انواع وسایل خانگی در اختیار می گذارند که مواد اولیه آن در این کشورها وجود ندارد و یا حتماً همان کشور صادر کننده کارخانه، خریداری کنند.[29]
امتیاز ساختن داروهایی را به کشورهای تحت قیمومیت خود می دهند در حالی که همه یا بعضی از مواد ترکیبی آن را باید از کشور مبدأ وارد کنند. و به این ترتیب هر گونه امکان رشد اقتصادی مستقل را از آنها سلب می کنند. [30]
ممکن است اقتصاد شبه پیشرفته ای در این گونه کشورها ظاهراً فراهم کنند اما چنین اقتصادی بی شک سراپا وابسته و اقتصاد آن مونتاژی است که با خودداری کشورهای غربی از تأمین مواد ضروری، مثل بادکنکی که آن را سوراخ کنند می ترکد و هیچ می شود .[31]
شکی نیست که ما از صنایع مدرن استقبال می کنیم ولی باید مستقل باشد،[32] لذا اگر تعاملی هم با سایر کشورها داریم توجه داشته باشیم که این تعامل باید دو سویه صورت گیرد، نباید به گونه ای باشد که ما تماماً به آنها وابستگی پیدا کنیم و آنها در همه مسائل بر ما تسلط پیدا کنند.[33]
به عنوان نمونه بزرگ ترین واحد های خودرو سازی کشور، که هم اکنون اطلاع داریم ده ها هزار خودرو ساخته و آماده دارند ولی بسیاری از این محصولات، از لحاظ قطعات یدکی ناقص است، یکی فرمان ندارد و دیگری گیربکس و سومی برای تسمه پروانه لنگ است، آیا چنین صنعتی مایه افتخار و مباهات است؟ حال آنکه ما کشوری می خواهیم با صنایع مدرن اما مستقل نه وابسته.[34]
بی تردید مونتاژ كردن قطعات مختلف خودروهایی كه از خارج وارد مىگردد. ما را سازنده اين خودروها نخواهد کرد، بلكه آنها هستند كه قطعات آن را با كيفيّت مخصوص ساخته و پرداختهاند و ما صرفاً آن مونتاژکرده ایم.[35]
در واقع مونتاژ کردن قطعات پيش ساخته خودرو، صنعت محسوب نمی شود و نام این عمل را نمی توان ابداع، اختراع یا تولید گذاشت.[36]
خودکفایی صنعتی، فرصتی بزرگ برای مقابله با تحریم های اقتصادی آمریکا
از ديگر شاخصهاى استقلال اقتصادى يك جامعه، خودكفايى در توليدات استراتژيك و صنايع مهم و اساسى است. بديهى است رسيدن به خودكفايى در همه زمينه ها تقريباً براى همه كشورها ناممكن است؛ ولى لازم است در صنایع بخش کشاورزی، تجهيزات دفاعى، آموزشگاهى، انرژى، دارو درمان، حمل و نقل و مانند آن، يا به خودكفايى برسیم و يا در تجارت متوازن از تهيه آنها مطمئن باشیم، زيرا وابستگى در امور يادشده، وابستگى سياسى و فرهنگى را به دنبال دارد و اهرم فشارى از سوى بيگانگان جهت اعمال سياست هاى خود خواهد بود و بسيار روشن است كه اين فشارها در كند كردن حركت رشد و توسعه تأثيرگذار است، چرا كه كشور هاى نيرومند، معمولًا اصرار دارند ديگران را عقب نگاه دارند تا از اين طريق بازارهاى پر رونقى براى محصولات خود فراهم سازند.[37]
بنابراین خودکفایی در عرصه های مختلف، یک اصل مهم به شمار می آید؛ در دنیای امروز آنهایی که از تکنولوژی عقب مانده اند، مشکلات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی فراوانی گریبانگیرشان شده است، از این رو باید از نظر صنعتی به خودکفایی کامل برسیم،[38] از جمله در زمینه صنایع سنگین و سبک که باید تمام نیرو های مادی و معنوی ملت ایران برای پیشرفت این کار در مسیر خودکفایی بسیج شود و این امر از اساسی ترین هدف های دولت ها باید باشد.[39]
از سوی دیگر باید دانست این نوسازی اقتصادی اگر به حد خود کفایی برسد یقیناً حربه محاصرۀ اقتصادی دشمنان را کند و بی اثر خواهد کرد.[40]
بر این اساس، ما بدون اینکه کمترین وحشتی به خود راه دهیم باید این حادثه سخت را به عنوان یک «فرصت طلایی برای رسیدن به خودکفایی» مخصوصاً در زمینه های اقتصادی قرار دهیم، و از آن پلی بسازیم و برای نیل به استقلال کامل در تمام زمینه ها، بیشتر تولید کنیم، سخت تر بکوشیم، سریع تر عمل کنیم، مخلصانه تر کار کنیم، کمتر مصرف کنیم، زیادتر صرفه جویی داشته باشیم، تا در این مبارزه گرفتار نشویم و به خواست خدا پیروز و سربلند از میدان به درآییم.[41]
ولی با تأسف بسیار، مسیر بسیاری از کارهای ما در جهت ضد این هدف هاست، یعنی افراد ناآگاه بعضاً تلاش می کنند سطح تولید را پایین آورند، که اگر خدای ناکرده وضع به همین صورت ادامه یابد در آینده گرفتار انواع کمبود ها خواهیم شد.[42]
مسئله مهم اینجاست که اگر ما در مرحلۀ بازسازی اقتصادی گرفتار شکست شویم، و اگر نتوانیم کشور را به مرحلۀ خودکفایی از نظر صنعتی برسانیم آن روز است که انقلاب به خطر خواهد افتاد.[43]
حمایت از تولید ملی، شرط استقلال اقتصادی
از جمله درد دل هایی که باید به آن اشاره کرد، مسألۀ تعطیلی واحد های تولیدی است که همه از آن می نالند ولی کسی نمی رود به درد دل این افراد گوش فرا دهد.[44]
متأسفانه کارخانه ها دچار رکود و کم کاری شده و ظرفیت تولیدی آنان بعضاً تا سی درصد تنزل کرده است، اگر این وضع ادامه پیدا کند در آینده نزدیک، گرفتار کمبود مواد ضروری خواهیم شد و مجبور می شویم همه چیز را از خارج وارد کنیم.[45]
گفتنی است تولیدکنندگان با مشکلاتی همچون مسائل بانکی، مالیات، اداره کار و نوسانات ارزی مواجه اند، در صورتی که اگر تولید باشد درآمد و اشتغال می آورد و وابستگی را کم می کند و اگر تولید با مشکل مواجه شود گرانی بیکاری و وابستگی به همراه می آورد. فراموش نکنیم آلمان و ژاپن دو کشور در جنگ جهانی دوم بودند که بخش هایی از آنها ویرانه شد، اما امروز پیشرو در عرصه اقتصادی دنیا هستند، چون این کشورها تولید خود را احیا کردند و این باعث شد در سطح اول بیایند. لذا باید فرآیند کاهش تولید به طور کامل عارضه یابی شده وراهکارهای لازم برای طرف شدن این موضوع اتخاذ شود.[46]
از جمله برای برون رفت از این چالش، باید سازوکاری در نظر گرفته شود که بانک ها به این راحتی نتوانند واحدهای تولیدی را تحتفشار قرار دهند.[47]
و یا مهم از از همه چیز، بازگرداندن «اعتماد» به صاحبان صنایع است؛[48] امروز گنگ بودن سیاست دولت در زمینه های اقتصادی تولید کنندگان را کاملاً گیج کرده و ممکلت را به سوی فلج اقتصادی سوق داده است؛[49] کارهای بی رویه ای که سخت روح اعتماد را به خطر افکنده و هیچ سرمایه دار و صنعتگری دست و دلش به سرمایه گذاری انسانی و مالی نمی رود، و سخنان ظاهر فریب بعضی از مسئولان دولت، که بیشتر جنبه شعار دارد این دلسردی را افزایش می دهد.[50]
مسئولان محترم! یکی از شرایط مهم به حرکت درآمدن چرخ های اقتصادی احساس امنیت است،[51] لذا به صاحبان صنایع اطمینان بدهید که هیچ خطری صنایع تولیدی را تهدید نمی کند.[52]
تولید کنندگان در عرصه های مختلف اثبات کردند که اهل عملند، اگر توجیه صحیح بشوند و وسایل لازم در اختیارشات قرار گیرد به سرعت پاسخ موافق می دهند و در هر رشته آماده برای همکاری و افزایش تولید خواهند بود، افزایش تولید کشاورزی، دامداری، صنایع، لیکن این امور، برنامه می خواهد و در اختیار گذاردن وسایل.[53]
اهتمام به اقتصاد دانشبنیان در برابر اقتصاد نفتی
فراهم ساختن يك اقتصاد سالم و كافى براى همه انسان ها، نياز به بالا رفتن سطح دانش بشرى از يك سو، و تكامل وسائل صنعتى از سوى ديگر دارد.[54]
لذا اقتصاد خوب و سالم بر مدار علم و دانش، صنعت و تكنيك ممتاز را به وجود خواهد آورد. و اینچنین علم و دانش پيشرو وقتی در اختيار فعالیت های اقتصادی قرار مىگيرد ارزش افزوده ای به همراه خواهد داشت.
رابطه علم مادّى و ثروت و پيشرفت مادى را نيز مىتوان در ملل پيشرفته امروزى مشاهده كرد كه چگونه در پرتو علم و صنايع و پيشرفت هاى علمى به ثروت و تمدن عظيم مادى رسيده اند.[55]
بر خلاف آنچه که برخی تصور می کنند سرمایه های مملکت نفت و ثروت های طبیعی هستند، لیکن نیروی انسانی و نخبگان سرمایه های اصلی کشور را تشکیل می دهند.[56]
ما یک دنیا نیروی انسانی و جوان باهوش و فعال و یک عالم منابع گران قیمت زیر زمینی که یک گوشه از آن به همۀ این حرفها می ارزد، در اختیار داریم، حال چرا برای تقویت آن تلاش نکنیم؟[57]
بر این اساس باید سرمایه گذاری کلانی در زمینه علوم انسانی بویژه در شرایطی که کشور در محدودیت و تحریم است، صورت گیرد تا با بسیج نیروهای متفکر و با استعداد کشور به پیشرفت برسد.[58]
اهمیت این مسأله وقتی دو چندان می شود که بدانیم سیاست های سلطه گر می کوشند که سایر منابع کشورهای نفتی را اعم از کشاورزی و صنایع گوناگون، ویران کنند تا اقتصاد آنها به صورت «تک محصولی» درآید.[59]
و از آنجا که صدور نفت خام، ذرّه اى ارزش افزوده برای کشور به همراه ندارد، و ضربات مهلكى بر پيكره اقتصادى كشور وارد مىنمايد.[60] لذا مسئولان کشور باید تلاش کنند تا اقتصاد ما از وابستگی به نفت رها شود و نقش کشاورزی و صنعت در اقتصاد ما افزایش یابد.[61]
از آن می ترسم که به صورت یک جامعه «تک محصولی» مصرفی درآییم که صادران ما فقط «نفت» باشد و واردات ما همه چیز و این سرنوشت چه وحشتناک است؟[62]
نقش و اهمیت صنایع سنگین در اقتصاد ایران
جاى ترديد نيست كه صنايع سبك و سنگين فعلى به اين حال نمىماند، و بايد در انتظار پيشرفت ها و موفقيت هاى شگفتانگيز دانشمندان در زمينه هاى مختلف صنعتى در آينده باشيم.[63]
لذا براى پايان دادن به وضع كنونى نباید دست روى دست بگذاريم و تماشا كنيم، بلکه بايد بكوشیم به هر قيمتى كه هست عقب افتادگى صنعتى خود را هر چه زودتر جبران نماييم تا در رديف كشورهاى بزرگ صنعتى جهان در آييم.[64]
در حقیقت نباید دل خوش باشیم که كم كم بعضى از صنايع كوچك را مانند ساختن يخچال و كولر و ... در اختيار گرفته ايم بلکه باید سرمايه هاى عظيم خود را از اين صنايع كوچك دست و پاگير جمع كنیم و در صنايع سنگين و «صادر كردن كارخانه ها» متمركز نمايیم.[65]
در نتیجه با پيشرفت صنايع سنگين، توليد بيشترى در مدّت كمتر صورت خواهد گرفت، و رقم بزرگى از اين محصولات، زايد بر احتياجات كشور توليد خواهد شد و در نهایت به صورت «صادرات» به خارج فرستاده شده و در بازارهاى بيرون مصرف خواهد شد. و کشور از حالت واردات محوری خارج خواهد شد و مسأله «صادرات» براى ما به يك مسأله كاملًا «حياتى» مبدل خواهد گشت.[66]
سخن آخر: (مسئولان به جای شعار دادن، عمل کنند)
در پایان باید به این واقعیت اعتراف کنیم که بسیاری از مشکلاتی که اکنون در کشورمان با آن دست بگریبانیم مشکلاتی است که با دست خود ساخته ایم و با تصمیم های عجولانه و نادرست و حساب نشده، روز به روز به آتش هرج و مرج اقتصادی دامن می زنیم.[67]
من با نهایت احترامی که برای مسئولان کشور قائل هستم چون آینده را مخصوصاً از نظر اقتصادی، از نظر بیکاری و تورم و بالارفتن هزینه زندگی و مشکلات کارگران و آحاد مردم نابسامان می بینم ناچار به ذکر حقایق تلخ بالا شدم،[68] چرا که آن روز که به مرحلۀ فلج اقتصادی برسیم بیدار شدن فایده ندارد.[69]
امید است مسئولان خطر را دست کم نگیرند؛[70] از شعارها کم کنند و به عمل بپردازند،[71]خطر را دست کم نگیرند و برنامه اقتصادی خود را بر اساس واقعیت های عینی جامعه هر چه زودتر عملیاتی سازند.[72]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. پس از پیروزی(مجموعه مقالات، یادداشت ها، مصاحبه ها و اطلاعیه های (اسفند1357 تا شهریور1359)
2. اسرار عقب ماندگى شرق
3. بیانات معظم له
[1] خطوط اقتصاد اسلامى، ص20.
[2] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص35.
[3] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص35.
[4] ر.ک: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج1، ص161-162.
[5] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص149.
[6] همان.
[7] مثال هاى زيباى قرآن، ج1، ص193.
[8] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار جمعی از علمای برجسته کشورهای سودان و لبنان،2/5/1389.
[9] اسرار عقب ماندگى شرق، ص52.
[10] همان.
[11] همان، ص53.
[12] همان، ص55.
[13] همان، ص63.
[14] همان، ص56.
[15] مثال هاى زيباى قرآن، ج1، ص193.
[16] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار جمعی از علمای برجسته کشورهای سودان و لبنان،2/5/1389.
[17] پس از پیروزی، ص259.
[18] همان، ص47.
[19] همان.
[20] همان، ص273.
[21] همان، ص50.
[22] خطوط اقتصاد اسلامى، ص6.
[23] اسرار عقب ماندگى شرق، ص74.
[24] همان، ص63.
[25] همان، ص167.
[26] همان، ص75.
[27] پس از پیروزی، ص272.
[28] همان.
[29] همان.
[30] همان.
[31] همان.
[32] همان،ص49.
[33] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مدیران کارخانۀ ذوب آهن اصفهان،12/11/1391.
[34] پس از پیروزی، ص49.
[35] پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ص635.
[36] تفسير نمونه، ج14، ص176.
[37] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص219.
[38] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مدیران کارخانۀ ذوب آهن اصفهان،12/11/1391.
[39] پس از پیروزی، ص134.
[40] همان، ص345.
[41] همان،ص13.
[42] همان، ص289.
[43] همان، ص87.
[44] همان، ص246.
[45] همان، ص243.
[46] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار وزیر صنعت، معدن و تجارت،25/12/1397.
[47] همان.
[48] پس از پیروزی، ص87.
[49] همان، ص89.
[50] همان، ص87.
[51] همان، ص400.
[52] همان، ص88.
[53] همان، ص305.
[54] حكومت جهانى مهدى (عج)، ص216.
[55] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج2، ص69.
[56] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس دانشگاه صنعتی شریف، 4/2/1389.
[57] پس از پیروزی، ص317.
[58] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس دانشگاه صنعتی شریف، 4/2/1389.
[59] پس از پیروزی، ص271.
[60] بازاريابى شبكه اى، ص89
[61] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اقشار مختلف مردم، 2/9/1387.
[62] پس از پیروزی، ص243.
[63] اسرار عقب ماندگى شرق، ص 124.
[64] همان، ص17.
[65] همان، ص18.
[66] همان، ص98.
[67] پس از پیروزی، ص248.
[68] همان، ص90.
[69] همان، ص291.
[70] همان، ص90.
[71] همان، ص291.
[72] همان، ص90.