شرح دعای روز دوم ماه مبارک رمضان از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

شرح دعای روز دوم ماه مبارک رمضان از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


رضای خدا یا رضایت خلق / چگونه بنده خاص خدا شویم؟ / جلب رضایت الهی در گرو تحقق مردم سالاری دینی و نفی دموکراسی غربی / منظور از خشم خدا چیست؟ / موفقیت، در پرتو تلاوت حقیقی قرآن / پرورش صبر و شکیبایی؛ تجلی اسماء الهی‌

دعای روز دوم ماه مبارک رمضان‏: «اللّهُمَّ قَرِّبْنی فیهِ‏ الی مَرْضاتِکَ، وَجَنِّبْنی فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ، وَوَفِّقْنی فیهِ لِقِرآئَةِ ایاتِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ‏؛ خدایا در این ماه مرا به خشنودیت نزدیک کن، و از خشم و غضبت دورم کن، و بر تلاوت آیاتت موفّقم بدار به مهربانیت ای مهربان‏ترین مهربانان‏».[1]

رضای خدا یا رضایت خلق

در نخستین فراز از دعای روز دوم ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللّهُمَّ قَرِّبْنی فیهِ‏ الی مَرْضاتِکَ؛ خدایا در این ماه مرا به خشنودیت نزدیک کن».[2]

در بسیارى از موارد رضاى خلق و خالق در مقابل هم قرار می گیرند؛ اگر رضاى خالق را طلب کنیم از رضاى خلق جدا می شویم و اگر رضاى خلق را طلب کنیم از رضاى خالق جدا می شویم، در این جا چه باید کرد؟[3]

امام صادق علیه السلام در پاسخ به این پرسش می فرماید: «... فَإِنَّ مَنْ طَلَبَ رِضَى اللّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ کَفَاهُ اللّهُ أمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النَّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ وَکَّلَهُ اللّهُ إِلَى النَّاسِ، وَ السَّلَام؛[4]کسى که رضایت‏ خدا را بر ناراحتى مردم ترجیح دهد، خداوند قلب‏هاى مردم را به سوى او جلب خواهد کرد و کسى که رضایت مردم را بر خشنودى خدا ترجیح دهد، خداوند او را به مردم وا می گذارد.»[5]

کلام نورانی آن حضرت نشان می دهد باید به سوى خشنودى خدا رفت و غضب خدا را به قیمت رضایت مردم، براى خود خریدارى نکرد، چون اگر رضاى خدا را طلب کنیم، خداوند قلبهاى مردم را به سوى ما جلب کرده و مشکل مردم را با ما حل خواهد کرد، ولى اگر رضایت مخلوق را طلب کنیم، خداوند ما را به انسان‏هاى ضعیفى که‏ «لَایَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفَعاً وَلَا ضَرّاً؛ (کسانى که حتّى) مالک سود و زیان خود نیستند »[6] واگذار می کند که نتیجه آن ناکامى در دنیا و آخرت است.[7]

لذا انسان باید بفهمد ضعیف است و تا حمایت الهى نباشد نمی تواند کارى صورت دهد. ازاین‏رو کارها را براى خدا بکند، اگرچه مردم از او ناراضى و خشمگین گردند، زیرا در این صورت است که خداوند شرّ مردم را از او بازمی دارد[8]

چگونه بنده خاص خدا شویم؟

انسان بسیارى از اوقات بر سر دوراهى گرفتار می شود؛ راهى به سوى رضاى خدا می رود و راهى به سوى رضاى خلق، در آنجا که خلق چیزى زاید بر حق خود را بخواهند در اینجا مؤمنان خالص از غیر آنها شناخته می شوند؛ مؤمنان خالص در آن راه گام می گذارند که رضاى خداست، زیرا می دانند که با جلب رضایت‏ و حمایت او هیچ کس نمی تواند کارى بر خلاف آنها انجام دهد در حالى که اگر براى جلب رضاى بعضى از زیاده خواهان، رضاى خدا را زیر پا بگذارند، کاملا بی دفاع خواهند ماند.[9]

در این زمینه امام صادق علیه السلام می فرماید: «مِنْ صِحَّةِ یَقِینِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ لَا یُرْضِیَ النَّاسَ بِسَخَطِ اللَّهِ؛ از نشانه هاى سلامت ایمان مؤمن این است که رضایت مخلوق را به بهاى به دست آوردن غضب پرودگار طلب نکند».[10]

مثلًا حادثه اى پیش می آید اوّل رضایت خدا، بعد رضایت خلق خدا، بعد رضایت خود انسان. اگر چنین شد بنده خاص خدا خواهیم بود، امّا اگر خواستیم ببینیم که انعکاس خارجى آن چیست، آیا با منافع ما می سازد؟ و ضمناً ببینیم خدا چه می گوید؛[11] یعنى نظر خدا را در ضمن یا بعد از رضایت مردم و خود ببینیم. این شرک در عمل است، وگرنه توحید خالص غیر از اینهاست و براى رسیدن به توحید خالص در هر پیشامدى باید دید که اوّل نظر خدا چیست بعد به نظر مردم یا خودش توجّه کند.[12]

جلب رضایت الهی در گرو تحقق مردم سالاری دینی و نفی دموکراسی غربی

بدیهی است انسان مؤمن، خداوند متعال را مالک همه چیز می داند. به تعبیر دیگر، ما انسانها نمایندگان خدا هستیم و باید در مسیر رضایتش گام برداریم؛[13] از سوی دیگر  متفکران مکاتب سیاسی غربی می گویند: «هر چه مردم خواستند، و به آن رأى دادند، باید همان شود. اگر دین را خواستند همان، و اگر به دین رأى نداند همان!»[14] حال آنکه ما باید تابع خدا باشیم، و به رأى مردم تا آنجا احترام بگذاریم که در راستاى رضایت‏ خدا و در چهار چوبه مسائل شرع باشد؛ نه این که رأى مردم محور باشد![15]

امام علی علیه السلام در این زمینه به نکته مهمى می پردازد که در حیات امروز بشر و شکل‏گیرى حکومت ها، اثرش از هر زمان آشکارتر است. آن حضرت می فرماید: «باید محبوب‏ترین کارها نزد تو امورى باشد که در جهت رعایت حق از همه کامل‏تر و از نظر عدالت شامل‏تر و از نظر رضایت عمومى مردم جامع‏تر باشد».[16]

بدیهى است قوانین و مقرراتى که هم از نظر حفظ حقوق، جامع‏تر و هم از نظر رعایت عدالت شامل‏تر و هم رضایت‏ توده هاى مردم را بهتر جلب کند، مورد رضاى خدا و خلق است و هنگامى که خداوند از حکومتى راضى و خلق خدا از آن خشنود باشند، دوام و بقاى آن تضمین شده است؛ مفهوم این سخن آن است که مهم رضاى اکثریت قاطع مردم است نه اقلیتى ثروتمند و خودخواه که همواره در حاشیه حکومت ها زندگى می کنند.[17]

مردمی که فطرتاً بر ترک ظلم و فساد و تحقق عدالت تأکید می ورزند همانگونه که این مطالبه در درون فطرت‏ انسانها از روز نخست بوده است[18] که در واقع زیربناى حکومت هاى پایدار را تشکیل می دهد.[19] این همان چیزى است که امروز به مردم‏سالارى دینى یاد می شود[20] که معناى آن انجام خواسته هاى مردم در چهارچوب رضاى خداست، ولى دنیاى امروز این را نمی گوید، بلکه فقط خواست مردم (دموکراسی) مهمّ است، تا جایى که به عنوان مثال همجنس‏بازى را قانونى می کنند.[21]

بی تردید مردم‏سالارى به این معنا سبب جنگ هاى زیادى در دنیاست چرا که به عنوان مثال مردمسالارى در آمریکا بر محور خواست ملّت آمریکا و در انگلستان خواسته مردم آن جاست که در بعضى موارد با هم در تعارض است، چون منافع مادّى نوعاً در تضاد است و سردمداران این کشورها هیچ گاه خواسته تمام مردم دنیا را در نظر نمی گیرند.[22]

گاه در یک کشور هم، مردم سالارى داراى تضاد است، چون گاهى منافع 25% از مردم که در انتخابات پیروز شده اند بر 75% مقدّم می شود، و حتّى در جایى که 51% در یک طرف و 49% در طرف دیگر باشد، باز منافع 49% برآورده نمی شود، ولى اگر مردم‏سالارى دینى باشد نه تنها منافع مردم کشور خود، بلکه منافع کشورهاى همسایه و تمام دنیا (رضاى خلق) باید تأمین شود.[23]

منظور از خشم خدا چیست؟

در فراز دیگر از آن دعای نورانی می خوانیم: «وَجَنِّبْنی فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ؛ و از خشم و غضبت دورم کن‏».[24]

در بسیارى از آیات قرآن سخن از غضب و سخط الهى به میان آمده است، حال آنکه غضب به معنى هیجان درونى توأم با انتقام جویى که آثار آن برافروخته شدن صورت و پرشدن رگ‏هاى گردن از خون است در مورد خداوند که بالاتر از جسم و جسمانیت و تغییر و دگرگونى است مفهومى ندارد، همان گونه که انتقام‏جویى به معنى فرو نشاندن سوز دل و به اصطلاح تشفى قلب با اذیت و آزار دشمن درباره ذات پاک الهى نیز نامفهوم است.[25]

لذا مفسران غضب الهى را به معنى کیفر عادلانه او در مورد گنه کاران در دنیا و آخرت تفسیر کرده اند.[26]

در احادیث اسلامى نیز به این معنى اشاره شده است، چنانکه در حدیثى از امام باقر علیه السلام می خوانیم که در برابر این سؤال که غضب خداوند چیست؟ فرمود: «غَضَبَ اللَّهُ تَعالی عِقابُهُ. یا عَمرو![27] مَنْ ظَنَّ انَّ اللَّهَ یُغَیِّرُهُ شَىْ‏ءٌ فَقَدْ کَفَرَ؛ منظور از غضب‏ خداوند متعال، عقاب و کیفر او است. اى عمرو! کسى که گمان کند چیزى خداوند را دگرگون می سازد (و تغییر حالت می دهد) کافر شده است».[28]،[29]

در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام آمده است که خشم خدا کیفر او است‏[30] همان‏گونه که رضاى او ثواب او است. (نه این که در ذات خداوند به هنگام خشم و رضا تغییر و دگرگونى حاصل شود که این از صفات ممکنات است).[31]

کوتاه سخن اینکه آیات و روایاتى که سخن از غضب و سخط خدا می گوید، ارتباطى با خشم و غضب مخلوقین ندارد، بلکه کیفرهایى است عادلانه که براى تربیت انسان ها مقرر شده است.[32]

موفقیت، در پرتو تلاوت حقیقی قرآن

«وَوَفِّقْنی فیهِ لِقِرآئَةِ آیاتِکَ؛ و بر تلاوت آیاتت موفّقم بدار‏».[33]

بهار قرآن ماه مبارک رمضان‏ است و تلاوت آن در این ماه ثواب فراوانى دارد[34]، اگرچه تلاوت و قرائت کلام وحى مخصوصاً در ماه مبارک رمضان‏ اجر و ثوابى بس عظیم دارد لیکن تنها نباید به قرائت‏ و تلاوت قرآن بسنده کرد بلکه باید در عجایب آیات قرآن توقّف و تدبّر نمود.[35]

لذا در ذیل مادّه‏ «تلاوت‏»[36] می خوانیم: مراد از «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ» این است که با علم و عمل از آیات قرآن‏، پیروى می کنند یعنی «تلاوت» مفهومى بالاتر از مفهوم‏ «قرائت» دارد و با یک نوع تدبر و تفکر و عمل همراه است.[37]،[38]

متأسفانه فکر می کنیم موضوعیّت با این است که قرآن را بارها تلاوت کنیم، ولى توجّه به این نکته نداریم که قرآن برنامه عملى مسلمانان است، قرآن نسخه حکیم است و نسخه حکیم را هرچند زیاد بخوانیم، بیمارى ما مداوا و درمان نمی شود، زیرا عمل لازم است. خواندن هم لازم است، امّا خواندن مقدّمه عمل است. برداشت ما از قرآن این است که الفاظش مقدّس و در ماه رمضان نازل شده و هر چه بیشتر بخوانیم ثوابش بیشتر است. در یک کلمه، خود قرائت‏ قرآن موضوعیّت دارد ولى غالباً[39]نکته اصلى که قرائت قرآن راهى به سوى عمل کردن است فراموش می شود.[40]

اینکه در ماه رمضان قرآن خواندن سفارش شده، علّتش این است که در ماه رمضان به سبب روزه، قلب انسان صاف شده و آماده پذیرش تلقینات و تبلیغات است و قرآن هم بهترین تبلیغ است. پس مراد این است که در ماه رمضان قرآن بخوانیم که هم قلبمان آن را بپذیرد و هم هدایت و تربیت شود.[41]

به عنوان نمونه به ما گفته اند که هرگاه به آیه‏ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» رسیدید «لبّیک» بگویید.[42] یعنى ما هم مخاطب‏یم و این یک موضوع تاریخى نیست که فقط مخاطب آن اصحاب پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم باشند.[43] یا هنگامى که در قرآن به موضوع عذاب می رسید به خدا پناه برید. یعنى شامل شما هم می شود. هرگاه به آیات بهشت و نعمت‏هاى آن رسیدید آنها را از خدا بخواهید، چنانکه امام على علیه السلام در خطبه همّام می فرماید: «وَظَنُّوا أنَّ زَفیرَ جَهَنَّمَ وَشَهیقَها فی اصولِ آذانِهِم‏؛ پرهیزگاران کسانی اند که وقتى قرآن می خوانند احساس می کنند که صداى زفیر و شهیق جهنّم بیخ گوششان است».[44] قطعاً موفقیت حقیقی در پرتو  این نوع برداشت از قرآن موضوعیّت دارد.[45]

سخن آخر: (پرورش صبر و شکیبایی؛ تجلی اسماء الهی)

در فراز پایانی دعا می خوانیم: «بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ‏؛ به مهربانیت ای مهربان‏ترین مهربانان‏».[46]

بی شک منظور از خواندن خدا به اسماء حسنى تنها این نیست که الفاظ را بر زبان جارى کنیم و مثلا بگوییم «یا ارحم‏ الرّاحمین»‏، بلکه در واقع این است که این صفات را در وجود خودمان به مقدار امکان پیاده کنیم، و به تعبیر دیگر متصف به اوصاف او و متخلق به اخلاقش گردیم.[47]

لذا توجه به این نکته که خداوند «ارحم‏ الرّاحمین‏» است و نسبت به بندگانش از هر کسى مهربانتر است و او براى رعایت و تأمین مصالح عباد، حوادثى می آفریند که اسرار و منافعش پوشیده است، روح شکیبایى را در انسان پرورش می دهد.[48]

بدیهى است، هر قدر ایمان انسان به حکمت و رحمت پروردگار بیشتر باشد، صبر او نیز بیشتر خواهد شد؛ به تعبیر دیگر، تحمل صبر و شکیبایى برایش آسان‏تر می گردد.[49]

و از اینجا روشن می شود که در مشکلات سخت و حوادث بسیار پیچیده و دردناک باید به این وصف امیدبخش الهى پناه بریم، و خود را در سایه رحمت او قرار دهیم، بعلاوه بکوشیم مظهر این صفت باشیم و لااقل پرتوى از آن را در وجود خود زنده کنیم.[50]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] کلیات مفاتیح نوین، ص 812.

[2] همان.

[3] مشکات هدایت، ص 123.

[4] بحار الأنوار، ج 75، ص 126.

[5] مشکات هدایت، ص 122.

[6] سوره رعد؛ آیه 16.

[7] مشکات هدایت، ص 123.

[8] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 63.

[9] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ‏9، ص 367.

[10] کافى، ج 2، ص 57؛ ح 2.

[11] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 190.

[12] همان، ص 191.

[13] والاترین بندگان، ص 165.

[14] همان.

[15] همان.

[16] (وَلْیَکُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّ، وَأَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ، وَأَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِیَّةِ)، (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ‏10، ص 399).

[17] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ‏10، ص 400.

[18] تفسیر نمونه، ج ‏15، ص 336.

[19] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ‏10، ص 401.

[20] همان.

[21] مشکات هدایت، ص 124.

[22] همان، ص 125.

[23] همان.

[24] کلیات مفاتیح نوین، ص 812.

[25] اخلاق در قرآن، ج‏ 3، ص 397.

[26] همان.

[27] اشاره به عمروبن عبید معتزلى است که با جماعتى خدمت امام باقر علیه السلام آمده بودند، به گمان این که آن حضرت را بیازمایند و سرانجام شرمنده باز گشتند.

[28] بحار الانوار، ج 4، ص 68.

[29] اخلاق در قرآن، ج‏ 3، ص 397.

[30] همان.

[31] همان، ص 398.

[32] همان.

[33] کلیات مفاتیح نوین، ص 812.

[34] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 435.

[35] مثالهاى زیباى قرآن، ج ‏1، ص 250.

[36] ر.ک: «راغب»؛ «مفردات».

[37] سورۀ اعراف، فضیلت سوره (تفسیر نمونه، ج 6، ص 100).

[38] لغات در تفسیر نمونه، ص 140.

[39] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 435.

[40] همان، ص 436.

[41] همان.

[42] همان.

[43] همان.

[44] نهج البلاغه؛ خ 193.

[45] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 436.

[46] کلیات مفاتیح نوین، ص 812.

[47] برگزیده تفسیر نمونه، ج ‏2، ص 115.

[48] اخلاق در قرآن، ج ‏2، ص 454.

[49] همان.

[50] پیام قرآن، ج ‏4، ص 358.

captcha