بی شک سعادت و پيروزى مادی و معنوى جوامع بشری بدون اقتصاد غنى و سالم ممكن نيست،[1] همانگونه که ريشه مهم نابسامانيهاى یک جامعه را نیز باید در مسائل اقتصاديش جستجو کرد [2].
حال بر خلاف كسانى كه از حدود و ثغور تعليمات اسلام در زمينه مسائل اقتصادى آگاهى درستى ندارند و به اين بهانه كه اقتصاد اسلامى براى محيطى مانند صدر اسلام و براى يك جامعه ساده كشاورزى و دامدارى تنظيم شده، كارآيى آن را براى اقتصاد عمدتاً صنعتى پيچيده دنياى كنونى زير سؤال مى برند و از مطالعه قوانين اقتصادى اسلام شانه خالى كرده، به مكاتب اقتصادى غرب روى مى آورند،[3] و اینگونه ضربات سنگينى بر پايه هاى اقتصاد كشور خود وارد می کنند.[4]لیکن حقیقت آن است که اسلام به عنوان يك مذهب پيشرو و مترقّى اين مسأله مهم را در متن برنامه هاى خود گنجانيده است.[5]
آری اقتصاد در اسلام برخلاف تفسيرهاى ناآگاهانه و برداشت هاى نادرستِ افرادى كه بدون داشتن صلاحيت علمى، احكام اسلام را به غلط تفسير مى كنند و به امور مالى همچون شى ء پليد نظر دارند؛ از اهميت فوق العاده اى برخوردار است به گونه اى كه در نگاه دين، قوام سياسى و اجتماعى جامعه اسلامى، در گرو قوام و ثبات اقتصادى آن است و زندگانى دنيا مقدمه و زمينه ساز حيات آخرت است.[6]
نظام اقتصادى اسلامى مجموعه اى از رفتارها و روابط اقتصادى است كه هم اصول راهبردى آن برگرفته شده از كتاب و سنّت است و هم مبانى فكرى و اخلاقى آن آسمانى و اسلامى است و هم از اهدافى الهى برخوردار است.[7] که از جمله راهبردهای مهم در آن، مسألۀ اقتصاد مقاومتی است؛ لذا می بینیم راهکارهای تحقق اقتصاد مقاومتی، در منابع اسلامی مورد بررسی قرار گرفته[8] و خطوط كلى آن به خوبی ترسیم شده است.[9]
البته منابع اسلامی موضوعات و مصادیق مختلف اقتصاد مقاومتی از قبیل قناعت، زهد، پرهیز از اسراف و تبذیر... را مورد توجه قرار داده است؛گاهی نیز از این مرحله فراتر رفته و مصادیق اقتصاد مقاومتی را معین می سازد؛ به عنوان مثال فعالیت های مرتبط با قناعت، زهد ، خودکفایی، تولید.. به صورت مصداقی در آموزه های اسلامی بیان شده است که نشان می دهد برنامه های اسلام در موضوع تحقق اقتصاد مقاومتی کاملا کاربردی و عینی است.[10]
شکی نیست که دشمنان برای اینکه در مسائل اقتصادی ما را به زانو در بیاورند توطئههای مختلفی را چیدهاند، برای نمونه تحریم، انحصار طلبی،[11] که باید به جنگ با آنها رفت و در برابر آنها ایستاد.[12] از این جهت باید از همه امکانات برای تحقق اقتصاد مقاومتی بهره گرفت؛ در این زمینه بازشناسی راهکارهای تقویت اقتصاد مقاومتی اصل راهبردی است و به تلاش همگانی نیاز است.[13]
از سوی دیگر برنامه های راهبردی اسلام در اقتصاد نشان می دهد ؛ قرآن و سنت تنظيم حيات اقتصادى و حلّ معضلات عملى از قبیل مقابله با تحریم های ظالمانه را مورد توجه قرار داده است [14] و اصول و قواعد تحقق اقتصاد مقاومتی به خوبی تفسير و ارزشگذارى شده است .[15]
اینچنین است که ضرورت بهره گیری از مصادیق ملموس تعلیمات و روایات اسلامی و مسائل عینی و مصداقی اقتصاد مقاومتی در سیرۀ امامان معصومین به ویژه سیرۀ امام سجاد(علیه السلام)باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد ؛ که در صورت تحقق این مهم، مردم به خود اگاهی دست خواهند یافت و جامعه در شرایط سخت و بحرانی زندگی قابل قبولی خواهد داشت.[16]
تحقق اقتصاد مقاومتی در گرو ترویج فرهنگ کار و تلاش و همت مضاعف
اصولًا يك اقتصاد سالم بايد بر اساس حكومت «كار» بنيان شود، نه بر اساس حكومت سرمايه!لذا در صنعت، كشاورزى، دامدارى و تجارت سالم همه جا كار بايد حكومت كند[17]
اسلام «كارِ» انسانِ توليد كننده را ملاك مالكيّت ثروت هاى طبيعى قرار داده و اين كارگر است كه مى تواند از راه كار مباشرى، مالك آنها شود. با دقت در اين مسأله، امتياز اقتصاد مقاومتی از اقتصاد سرمايه دارى و اشتراكى شناخته مى شود، زيرا در نظام سرمايه دارى، سرمايه و ابزار، اساسِ مالكيّت است و كارگر در رديف ابزار توليد قرار می گیرد؛ ولى در نظام اقتصادى اسلام، كارِ كارگر، ملاك مالكيّت در ثروت هاى طبيعى است و براى ابزار و سرمايه در آن، سهمى نيست.[18]
از این جهت است که اسلام، براى كار و تلاش در راستاى سازندگى و درآمدزايى، محدوديتى از حيث زمان، مكان و اشخاص قائل نشده است، و حتى در سفر معنوى حج، تلاش جهت كسب منافع مادى و اقتصادى را بى مانع شمرده است، و روزهاى بحرانى جنگ را نيز مجوزى براى ترك تلاش [19]و كوشش و تحصيل مال نمى داند.[20]لذا روايات مربوط به اهميت كار و تلاش، كسب و تجارت، طلب روزى حلال، توسعه و آبادانى، خودكفايى و استقلال [21]اقتصادى و ... كه همه به نوعى حكايت از اهميت فعاليت هاى اقتصادى و جايگاه بلند آن در خودکفایی و استقلال اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مى كند، بسيار گسترده و متنوع است [22]
در این زمینه امام سجاد(علیه السلام) در ضمن نیایش هاي خود میفرماید:«و خلق لهم النهار مبصرا لیبتغوا فیه من فضله، و لیتسببوا الی رزقه، و یسرحوا فی ارضه طلبا لما فیه نیل العاجل من دنیاهم، و درک الآجل فی اخریهم،بکل ذلک یصلح شانهم؛[23] و خداوند، روز را بینایی بخش قرار داد تا در آن به جستجوي فضل حق خیزند و به اسباب رزق و روزي او دست یابند و در زمین او در پی سود ناپایدار دنیا و ادراك نفع همیشگی آن جهان به راه افتند، و بر اثر همه این امور(كار و تلاش و رفتن به دنبال رزق و روزي) كار ایشان را به سامان می آورد».[24]
تأمل در کلام آن حضرت مبین اهمیت كار و تلاش در سامان بخشی به زندگی است. در پرتو اين روحيه، بازار كار و تلاش و آبادانى وانفاق و خدمت رسانى از رونق شايسته اى برخوردار مى گردد.[25]
با این تفاسیر راه هايى كه به انحطاط و عقب ماندگى جامعه ختم شود و به ركود و تعطيلى منجر گردد در بينش اهل بیت(علیهم السلام)جايى ندارد. بلکه كار و تلاش هميشگى، مشاركت در برنامه ها و سياست هاى اقتصادى، ايجاد روحيه دگردوستى و تعاون، برتر دانستن منافع اجتماعى بر منافع شخصى و بالاخره در يك كلام، تلاش جهت توسعه و آبادانى جوامع اسلامى و تحقق اقتصاد مقاومتی در مقابل تحریم ها ی قدرت های استکباری از جمله ارزش هايى است كه در سايه نهادینه سازی فرهنگ کار و و تلاش به بار مى نشيند.[26]
حال اهتمام به افزایش كار و تلاش در مولفه های اقتصادی، عاملى براى از ميان بردن بيكارى در جامعه است، سبب افزايش توليدات كشاورزى و رسيدن جامعه به حدّ خودكفائى و بالاتر از آن مى گردد. و سرمايه هاى راكد را تبديل به سرمايه هاى فعال مى سازد.[27]
اینگونه است که در اموزه های امام سجاد(علیه السلام)، سامان بخشی به زندگی فردی و اجتماعی تنها در گرو كار و تلاش تعریف شده است.[28]در این میان نگاه ابزارى به دنيا و سرپل دانستن به آن و سبب كمالات و معنويت شمردنش، نه تنها از كار و تلاش فعّال اقتصادى نمى كاهد، بلكه سبب توليد بيشتر و ايجاد رفاه عمومى افزون تر مى شود، زيرا انسانى كه از اين نگاه برخوردار باشد هرگز انگيزه و تلاش و درآمد خود را به رفع نيازهاى شخصى خويش و برطرف ساختن حاجات مادى طول زندگى خود در دنيا، محدود نمى كند، بلكه رفع نياز همسايگان و نزديكان و ساير برادران دينى و حتى نيازهاى جامعه بزرگ خويش و جوامع فقير را نيز انگيزه تلاش اقتصادى خود قرار مى دهد، زيرا او به دنبال ساختن و استحكام پل و گسترش ابزار تحصيل آخرت است و مى داند كه هر چه پل و ابزار بيشتر و مستحكم ترى بسازد درجات عالى ترى از آخرت و كمالات را طى خواهد كرد.[29]
با این اوصاف شایسته است زندگى و تلاش اولياى الهى را سرمشق خود قرار داده ، تن به كار و تلاش دهیم و به كار مفيد و سودمند روى آوریم در عین حال كار و فعالیت اقتصادی را به درستى و اتقان انجام دهیم و همه اين موارد، به تحقق اقتصاد مقاومتی ، رشد ناخالص ملى، قوت و قدرت كشور و وجود پشتوانه هاى مطمئن مالى، منتهى خواهد شد.[30]
اهتمام به اقتصاد درون زا و مردم گرا؛ زمینه ساز اقتصاد مقاومتی
گفتنی است اقتصاد لیبرال راه خود را از منافع عمومى انسانها جدا كرده و بسوى منافع گروه كوچك و به به زيان توده هاى عظيم مردم جهان، پيش مى رود آنچنان كه فاصله ها را روز بروز بيشتر مى كند؛[31] سرمايه دارى غربى تحت عنوان «اقتصاد آزاد» آخرين رمق اكثريت مردم زحمت جهان را مى گيرد.[32]
بنابراین محصول فردگرائى چيزى جز تأمين منافع فرد و استثمار ديگران نمى تواند باشد[33] و نتيجه اى جز فقر بيشتر توده هاى وسيع مردم جهان و ثروت هر چه بيشتر اقليتى خودخواه و خودكامه ندارد.[34] به راستی آيا چنين رقابت آزاد و چنين سيستم اقتصادى مى تواند حافظ منافع اكثريت مردم جهان شود.[35]حال آنکه انباشتن ثروت افسانه اي در دست گروه كوچكى در برابر فقر گروه هاى عظيم[36] چيزى جزيك كانون بزرگ براى غارت و چپاول و ظلم وفساد و توطئه نخواهد بود.[37]
از سوی دیگر اقتصاد سوسیالیستی با طرح اقتصاد دولتی و با الغاى مالكيّت خصوصى، نوعى ستيز با فطرت انسانى را رقم زد و سبب خاموش شدن انگيزه هاى اقتصادى شد، لذا اين نظريه پس از مدتى ريشه هاى نبوغ و ابتكار را در درون جان ها خشكاند و اقتصاد شرق را به بن بست كشاند.[38]روشن ترين دليل بر ابطال اين نظريه، ناكامى حكومت شوروى سابق و تجربه شكست مرگبار آن است.[39]
از این رو وقتی چشم باز می کنیم خود را در برابر يك غول سرمايه دارى عظيم مى بينيم؛ در برابر چشم خود افرادى را تماشا مى كنيم كه در اقتصاد لیبرال، به مالكان بزرگ افسانه اى و ثروتمندان عظيم تاريخ تبدیل شده اند و همه منابع توليد را در اختيار دارند و عملًا مالك همه چيزند![40]از آن جهت که تفكّر مادّى اجازه توزيع عادلانه ثروت را نمى دهد.[41]
اینگونه است که ترديدى در پيوند اساسى مسائل سياسى با مسائل اقتصادى و رابطه متقابل بين آن دو وجود ندارد؛ بر این اساس كشورى كه بخواهد به حاكميّت مستقل سياسى برسد بايد از رشد و توسعه مناسبى در اقتصاد برخوردار شود و به خودكفايى و اقتدار اقتصادى برسد.[42]
آری بايد اقتصاد ناسالم كه بدون استعمار و استثمار دگران متوقّف يا مواجه با بحران مى گردد جاى خود را به اقتصاد سالمى كه بر اساس توليد و مصرف نيازمنديهاى واقعى زندگى بشر آن هم در داخل هر كشور و به نحو اقتصاد درون زا ، استوار باشد و به اين وضع كه هميشه اكثريت مردم دنيا برده صنعتى اقليتى باشند خاتمه داده شود.[43] زیرا اقتصاد بيمار و وابسته، در هر جامعه اى، زمينه ساز تزلزل ارزش هاى اخلاقى، حاكميت فساد و فحشا، ازدياد بزهكارى و آلودگى هاى اجتماعى است. عقب ماندگى اقتصادى در هر جامعه، موجب عقب ماندگى در حوزه هاى سياسى، فرهنگى و نظامى است و وابستگى به بيگانگان را بر جامعه تحميل مى كند.[44]لذا تقويت پايه هاى اقتصاد جامعه اسلامى و مجد و عظمت و سربلندى آن و نفى هر گونه وابستگى به ديگران و دريوزگى از آنان است.[45]
در این زمینه امام سجاد عليه السلام در فرازی فرمود:«طَلَبُ الْحَوائِج إِلى النَّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَياةِ وَمَذَهَبَةٌ لِلْحَياءِ وَ إِسْتِخفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرُ[46]؛تقاضا نزد مردم بردن، خوارى در زندگى است و نابود كننده حيا و سبك كننده شخصيت انسان؛ و فقرى است كه آدمى آن را براى خود فراهم مى سازد.»[47]
تأمل در کلام نورانی ما را به این نکته راهبردی رهنمون می سازد که مسلمانان تا آن جا كه توانايى دارند، باید روى پاى خود بايستند و از «زندگى اتكالى» بپرهيزند كه، بى نيازى بوسيله ديگران، عين نيازمندى است.[48] لذا بعد از آمادگى يك اجتماع براى پياده كردن «طرح آزادى و عدالت» نبايد دست نياز به مكتب هاى اقتصادى دنياى امروز دراز كرد، بلکه باید از طریق «خودكفائى» به نحو كامل اقتصاد مقاومتی را پدید آورد.[49] زیرا با دقّت در عوامل وابستگى بسيارى از كشورهايى كه از جهت سياسى، وابسته به حساب مى آيند به اين نتيجه مى رسيم كه عامل اساسى در اين وابستگى، نيازمندى هاى مالى و عدم خودكفايى اقتصادى است.[50]
حال آنکه تخقق اقتصاد درون زا، زمينه ساز بعضى ديگر از اهداف اقتصادى اسلام مثل رفاه عمومى، عدالت و امنيت اجتماعى و امنيّت اقتصادى نيز هست و بر همين اساس در صورت تزاحم و دوران امر بين حاكميت سياسى و آن اهداف، بر امّت اسلامى لازم است كه براى بقاى اين هدف و يا براى دستيابى به آن، مشكلات و مرارت هاى فقدان اهدافى چون رفاه و امنيّت را متحمّل شود همان چيزى كه در صدر اسلام در داستان شعب ابى طالب و در عصر حاضر در قصّه محاصره اقتصادى و نظامى بعضى از كشورهاى اسلامى سراغ داريم.[51]
بی شک انقلاب سياسى هنگامى كامل مى شود كه علاوه بر اتكاء به يك انقلاب عميق فرهنگى از پشتوانه اقتصاد غنى و خود كفا و پرمايه اى برخوردار گردد[52]و همه اينها در صورتى امكان پذير است که ما همه مردم را به ايجاد مؤسسات توليدى تشويق كنيم، و از مصرف بكاهيم تا از این طریق در تحقق اقتصاد مقاومتی سهیم باشیم .[53]
اصلاح الگوی مصرف؛ عامل راهبردی در تحقق اقتصاد مقاومتی
اين كه مجموعه نظام « مصرف » باید چگونه باشد در علم اقتصاد و مكتبها و سيستمهاى اقتصادى غرب سخنى از آن نيست.[54] لیکن اسلام مى گويد: مالكيت نه براى فرد است و نه براى اجتماع، بلكه در واقع براى خداست، و انسانها و كيل و نماينده اويند و به همين دليل اسلام، در چگونگى مصرف ، قيود و شروطى ذکر شده است كه اقتصاد اسلامی را به عنوان يك مكتب مشخص در برابر مكاتب ديگر قرار مى دهد.[55]
گفتنی است «ضرورت»، «ميل» و «هوس» گونه شناسی مصارف مردم را تشکیل می دهد؛مصارف ضرورى مصارفى است كه نيازمنديهاى اصلى زندگى را تشيكل مى دهد از قبيل خوراك و پوشاك و مانند اينها.«اميال» در مورد مصارفى گفته مى شود كه جنبه نيازمنديهاى اصلى ندارد ولى يك نوع «توسعه در زندگى» و تحصيل رفاه بيشتر محسوب مى گردد.بالاخره «هوس» را درباره مصرفى مى گويند كه از متن و حاشيه زندگى بيرون است، و تنها وسيله ارضاى پاره اى از خواسته هاى غير منطقى و غيرعقلايى مى باشد.[56]
حال آگر اخلاق در لايه هاى مختلف اقتصاد مصرف حکام گردد. در این صورت روز به روز فاصله زياد بين فقير و غنى كم مى شود، و به طور طبيعى ثروت به طور عادلانه در ميان همه مردم توزيع مى گردد[57].
گفتنی است يكى از اهداف و مقاصد نظام اقتصادى اسلامى در مقام مصرف ، عدالت است.[58] حال آنکه اقتصاد سرمايه دارى، برابرِ اصل سودطلبى بيشتر، به كمك رسانه هاى تبليغاتى گسترده و شيوه هاى رنگارنگ، مردم را حتى در نيازهاى زندگى و ضروريات، به مصرف بيشتر فرا مى خواند.[59]
لذا در محيطى كه بر طبل حرص، لذت جويى، منفعت طلبى، سودپرستى و مصرفِ بيشتر كوبيده مى شود، به يقين فضيلت، تقوا، اخلاق و دگردوستى جايى ندارد، چرا كه از درختى كه ريشه هايش لذت جويى و ساقه هايش سودپرستى است و با آب مفاخره و مصرف گرايى آبيارى مى گردد، ميوه اى جز تبعيض، شكاف طبقاتى و آسيب هاى اجتماعى نخواهد روييد و هرگز نمى توان چيدن ميوه عدالت و نوع دوستى و اخلاق و معنويت و تحقق اقتصاد مطلوب را انتظار داشت.[60]
از این جهت بايد به اندازه نياز و با رعايت اقتصاد و اعتدال مصرف كرد و باقيمانده را براى رفع نيازمندى هاى جامعه و مستمندان هزينه نمود.[61] بدین ترتیب در جامعه اى كه اقتصاد بر اساس ايمان و كرامت انسانى است افراد آن در مصرف و انفاق نيز كريمانه عمل مى كنند، به گونه اى كه اقشار كم درآمد احساس ذلت و خوارى نکنند،[62]آری میانه روى در مصرف ، از بايسته هاى مصرف و مورد تأكيد اسلام است. كه نشان مى دهد پايه اقتصاد مقاومتی، بر اعتدال در مصرف نهاده شده است.[63]
اینگونه است که امام سجاد در فرازی می فرماید:»وَامْنَعْنى مِنَ السَّرَفِ ، وَحَصِّنْ رِزْقى مِنَ التَّلَفِ؛[64]و مرا از اسراف باز دار، و روزيم را از تلف شدن حفظ كن».[65]
فرهنگسازی ؛ اصل بنیادین در تحقق اقتصاد مقاومتی
به يقين تحقق اقتصاد مقاومتی در گرو ارتقای مولفه های فرهنگی است ، لذا با فرهنگ مادّى غرب، نمی توان اقتصاد اسلامى را زنده کرد؛ بلکه بايد از طريق تبلیغ وارد شد تا به نتيجه مطلوب نائل شد؛به تعبير ديگر، نمى توان هم فرهنگ بيگانگان را پذيرفت و هم توقّع اجراى كامل برنامه هاى اقتصاد مقاومتی داشت. [66]
لذا بايد براى اجراى آن فضاسازى مورد نظر انجام گيرد، و این در گرو تحقّق اخلاق اسلامى، سياست و دولت اسلامى، خانواده مورد نظر اسلام و مانند آن است.[67]
با این تفاسیر باید گفت در بسيارى از موارد، بروز اسراف و عدم رعایت الگوی صحیح مصرف، جنبه فرهنگى دارد و فرهنگ كسانى كه بر اساس آموزه هاى غلط بنا شده است باعث بروز اسراف در زندگى است و مسئله تشخص طلبى، خودنمايى، چشم و هم چشمى يكى از آنها است. معمولًا چنين كسانى مى پندارند، اسراف و اداى مرفّهان را درآوردن، نوعى منزلت اجتماعى محسوب مى شود، ازاين رو در رفتارهاى مصرفى خود، بدون توجه به درآمدهاى واقعى و وضعيت اقتصادى خويش بر اساس عادات و رسوم طبقات مرفّه تصميم گيرى مى كنند و به انواع مخارج تجملاتى و لوكس و خريد كالاهايى غيرضرورى دست مى زنند كه به آن نيازى ندارند.[68]
در این زمینه در حديثى از امام سجاد عليه السلام مى خوانيم: «... وذلك أنّ أكثر ما يطلب ابن آدم ما لا حاجة إليه ؛ و اين به آن دليل است كه بسيارى از نيازهاى مصرفى پندارى است و آدمى به آن نياز ندارد».[69]،[70]
سخن آخر: (مهمترین شاخه اقتصاد مقاومتی جلوگیری از اسراف و تبذیر است)
در خاتمه باید گفت اقتصاد مقاومتی شاخههای متعددی دارد که یکی از مهمترین شاخههای آن جلوگیری از اسراف و تبذیر است، باید کاری کنیم که در حد نیاز از مواهب طبیعی استفاده کنیم.[71]
بی شک اسراف بلای دنیای امروز است لذا در هر جامعهای اسراف زیاد باشد سرانجام آن خفت و خواری و گاهی جنگها و قیام افراد محروم در مقابل افراد مستکبر خواهد شد.[72]حال آنکه امروزه ثابت شده است که هيچ چيز، دور ريختنى نيست؛ يعنى از[73]همه ضايعات و فضولات صنايع و غير صنايع مى توان بهره گيرى كرد، تا آن جا كه فاضلاب هاى گنديده را تصفيه كرده و به پاى زراعت ها مى فرستند و از آن محصول فراوان مى گيرند و زباله ها را جمع آورى كرده و ازآن فراوده هاى مختلف مى سازند.[74]
اين سخن را با جمله پرمعنايى از دعاى صحيفه سجاديّه امام على بن الحسين عليه السلام پايان مى دهيم، امام در پيشگاه خداوند عرض مى كند:«اللّهُمَّ صَلَّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَاحْجُبْنى عَنِ السَّرَف وَالازدِيادِ، وَ قوَّمْنى بِالبَذْلِ وَالاقْتِصِادِ، وَ عَلِّمْنى حُسْنَ التَّقْديرِ، وَاقْبِضْنى بِلُطْفِكَ عَنِ التَّبْذيْرِ؛خداوندا! درود بر محمّد و آلش بفرست، و مرا از اسراف و زياده روى بازدار، و با بذل و بخشش و ميانه روى برپا دار، و راه و رسم حسن تقدير (اندازه گيرى دقيق در زندگى) را به من بياموز، و مرا به لطفت از تبذير (و ريخت و پاش بى دليل) نگهدار».[75]،[76]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] اسلام در يك نگاه ؛ ص85.
[2] تفسير نمونه ؛ ج 10 ؛ ص5.
[3] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص19.
[4] همان ؛ ص18.
[5] اسلام در يك نگاه ؛ ص85.
[6] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص41.
[7] همان؛ص 31.
[8] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص104.
[9] همان.
[10] همان.
[11] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ اجلاسیه جامعه مدرسین و علمای بلاد ؛25/10/1393.
[12] همان.
[13] همان.
[14] محاضرة عن الاقتصاد الاسلامى؛ ص 18.
[15] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص30.
[16] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای مرکز راهبردی مطالعات اسلامی اقتصاد مقاومتی؛25/12/1393.
[17] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص130.
[18] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص318.
[19] همان ؛ ص43.
[20] همان؛ص 44.
[21] همان ؛ ص42.
[22] همان؛ ص 43.
[23] صحیفه سجادیه؛ دعای 6.
[24] تفسير نمونه ؛ ج 26 ؛ ص331.
[25] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص476.
[26] همان ؛ ص464.
[27] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص91.
[28] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص42.
[29] همان ؛ ص121.
[30] همان؛ ص493.
[31] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص39.
[32] همان.
[33] همان.
[34] همان ؛ ص42.
[35] همان.
[36] همان.
[37] همان.
[38] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص278.
[39] همان.
[40] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص44.
[41] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص170.
[42] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص143.
[43] اسرار عقب ماندگى شرق ؛ ص101.
[44] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص35.
[45] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 5 ؛ ص121.
[46] تحف العقول؛ ص 201.
[47] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص100.
[48] همان .
[49] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص9.
[50] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص143.
[51] همان.
[52] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص24.
[53] همان ؛ ص85.
[54] همان ؛ ص16.
[55] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص672.
[56] اسرار عقب ماندگى شرق ؛ ص214.
[57] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص174.
[58] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص131.
[59] همان ؛ ص349.
[60] همان ؛ ص57.
[61] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص115.
[62]تحف العقول؛ ص 330، مسند الإمام الرضا؛ ج 2؛ ص 315.
[63] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص380.
[64] صحيفه سجّاديّه؛ دعاى 20، كليات مفاتيح نوين ؛ 181.
[65] كليات مفاتيح نوين ؛ ص187.
[66] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص506.
[67] همان.
[68] همان ؛ ص418.
[69] كافى؛ ج 2؛ ص 131؛ ح 11.
[70] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص418.
[71] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی؛ 13/4/1395.
[72] همان.
[73] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص131.
[74] همان؛ ص 132.
[75] صحيفه سجّاديه؛ دعاى 30،( دعائُهُ فى المَعونَة على قضاء الدّين) .
[76] پيام قرآن، ج 10، ص: 132