نقش و جایگاه  اعتکاف در پویایی زندگی از منظر معظم له

نقش و جایگاه اعتکاف در پویایی زندگی از منظر معظم له


اعتکاف؛ روزهای نزدیک شدن به خدا و رهایی از روزمرگی/ پویایی زندگی در پرتو رهایی از احساس گناه و امید به پذیرش توبه/ اعتکاف؛ شاخص سلامت اجتماعی/ اعتکاف ؛ مولفۀ راهبردی در تحقق حیات طیبه/ غفلت زدایی ؛ مهمترین کارکرد اعتکاف در معنازایی و تحقق زندگی پویا/ اعتکاف؛ مقدمه ای برای تدبیر و آینده نگری در زندگی/ اعتکاف باید موجب تحول عینی در زندگی معتکف شود؛معتکفین موبایل را کنار بگذارند‌

دين اسلام قادر است تمام نيازهاى انسان را پاسخ دهد و در همه زمينه هاى زندگى انسان در هر زمان و مكانى حضور داشته باشد؛ اعمّ از زمينه هاى عبادى ، روحى، امور تربيتى، اخلاقى، اقتصادى و مسائل حقوقى و همچنين مسائل فردى يا اجتماعى.[1]

زيرا اگر بپذيريم كه اسلام حتّى در يك مورد از نيازهاى زندگى بشر حكمى ندارد و قادر به حلّ مشكلات انسان در آن زمينه نمى باشد، اين خود اعتراف به ناتمام بودن اسلام و نرسيدن به حدّ كمال است.[2]

در این میان اعتکاف به عنوان یکی از بهترین راه های سیر و سلوک  دینی، آئين اطاعت و بندگى را به ما می آموزد[3] و از آنجا که  ما  بهترين اوقات و بهترين بخش هاى عمرمان را براى خلوت با خدا قرارمی دهیم،و از سوی دیگر آثار و کارکردهای آن را در جامعه گسترش می دهیم از این رو این مناسک دینی در نهایت به پویایی  زندگى منتهی خواهد شد.[4]

اعتکاف؛ روزهای نزدیک شدن به خدا و رهایی از روزمرگی

در عصری به سر می بریم که بسيارى از افراد به جاى توجه به مسائل عمقى، گرفتار سطحى نگرى، روزمرّگى شده اند.[5] چه بسيارند كسانى كه شب و روز مى دوند و به جايى نمى رسند، و چه بسيار كسانى كه آرزوهاى دور و دراز در اين دنيا دارند كه تنها بخش كوچكى از آن را به دست مى آورند.[6]

لذا برخی آنچنان در زندگى مادى روزمرّه چنان غرقند كه به جز به «خواب و خور و شهوت» نمى انديشند، و همچون «حيوان» خبرى از «عالم انسانى» ندارند.[7] دنيا پرستانی كه آخرت را به دنيا می­فروشند لیکن در نهایت  به هيچ و گاه به اندک مواهب دنیایی دسترسى پيدا مى كنند.[8]

در این زمینه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در روایتی  مى فرمايد: « شَرُّ النّاسِ مَن باعَ آخِرَتَهُ بِدُنيا غَيرِهِ ؛ بدترين مردم كسى است كه آخرت را به دنيا بفروشد». يعنى زندگانى حقيقى را به سراى ناپايدار بفروشد، در حالى كه « «وَإِنَّ الدَّارَ الْأَخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ؛[9]و فقط سراى آخرت، سراى زندگى (واقعى) است».[10]،[11]

لذا فهم معنى زندگى و حيات بدون توجه دادن  به  دنیا و آخرت ممكن نيست. همانطور كه جهان شناسى واقعى، بدون فهم اين دو امكان پذير نیست.[12]

از سوی دیگر   عمل به دستورات مذهبی و اهتمام به انجام مناسک دینی هم چون اعتکاف  مستقيماً با حوزه عمل و رفتار انسان ها و با زندگى روزمره آنها سر وكار دارد و تنظيم امور معيشت و معنویت و حلّ دشوارى هاى متعدد جامعه را به همراه دارد.[13]

لذا اعتکاف از یک سو فرصتی است که انسان با خدا راز و نیاز کند زیرا در زندگی روزمره به حدی مشغله ها زیاد شده است که انسان فرصت مناسبی برای خودش ندارد ؛ اعتکاف این فرصت را به انسان می دهد که انسان در مورد احوال گذشتگان، روز قیامت و مسئولیت هایی که در زندگی بر شانۀ او سنگینی می کند  بیندیشد.[14]

از این رو خلوت گزینی با خداوند  در تقویت  اراده انسان در ترسیم دقیق زندگی حقیقی نقش به سزایی ایفا می کند آن هم اراده اى كه به حيات ابدى تعلق گيرد، و به لذات زودگذر و نعمتهاى ناپايدار و هدفهاى صرفا مادى بسنده نکند، لذا این فریضۀ دینی، همتى والا و روحيه اى عالى در میان معتکفین ایجاد خواهد کرد كه آنها  را از پذيرفتن هر گونه رنگ تعلق و وابستگى آزاد سازد.[15]

هم چنین فضیلت راز و نیاز با خداوند در قالب اعتکاف؛  تمام ذرات وجود انسان را به حركت وادارد تا آخرين سعى و تلاش خود  براى رسيدن آخرت به کار گیرد؛ تلاشی که  توأم با« ايمان» است، ايمانى ثابت و استوار، چرا كه تصميم و تلاش برای زندگی واقعی هنگامى به ثمر مى رسد كه از انگيزه ای صحيح، سرچشمه گيرد و آن انگيزه چيزى جز ايمان به خدا نمى تواند باشد.[16]

پویایی زندگی در پرتو رهایی از احساس گناه و امید به پذیرش توبه

بدیهی است  غير از معصوم عليه السلام همه جائزالخطا هستند [17] لیکن بايد حدّاكثر مراقبت را از خود در انجام وظايف و دورى از گناه به عمل آورد[18].

البته خداوند درهاى توبه و استغفار را به روى بندگانش گشوده و آنها را به رحمت خود اميدوار ساخته است و فرمود: « «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ؛ اى بندگانى كه راه اسراف به خود را درپيش گرفته ايد و مرتكب گناهان شده ايد از رحمت خداوند مأيوس نشويد، چرا كه او همه گناهان (توبه كنندگان) را به يقين او آمرزنده مهربان است».[19]

«يَقْنَطُ» از ماده «قُنوط» به معناى نااميدى است و مى دانيم يأس از رحمت خدا بالاترين گناهان است، زيرا كسى كه از رحمت حق مأيوس شود از هيچ گناهى إبايى ندارد، چون مى گويد: آب از سر من گذشته و من غرق شده ام چه يك قامت چه صد قامت. نوميدى خطرناك ترين راه نفوذ شيطان در دل آدمى است كه او را آلوده هر گونه گناه مى كند.[20]

در این بین از  جمله آثار روانى و اجتماعى و تربيتى و معنوى  اعتکاف، تقويت اراده و برطرف كردن ناراحتى ها است، به نحوی که  چراغ اميد را در انسان روشن مى سازد.[21]به نحوی که  دعا و مناجات در اعتکاف،  راه اميدوارى را به روى همه گنهكاران می گشاید[22].

بی شک  دعا بارقه اميدى است كه در كانون دل آدمى مى درخشد و ابرهاى يأس را از آسمان زندگى كنار مى زند. دعا كننده خود را با قدرتى مرتبط مى بيند كه «مشكل» و «آسان» براى او مطرح نيست و گشودن بن بستها براى او بسيار ساده است، اين اميدوارى كه از دعا برمى خيزد، همانند خون تازه اى در شريانهاى جان آدمى جارى مى شود و عاملى براى از سرگرفتن تلاشها، كوششها و دست زدن به ابتكار است و طرق تازه اى براى گشودن بن بستها خواهد بود. بنابراين، يأس، كشنده قدرت است و اميد زنده كننده آن، و دعا عامل احياى اميد است.[23]

از سوی دیگر يأس پرده تاريكى است كه بر روى چشم كشيده مى شود و اگر دريچه نجات در چند مترى او باشد، نمى بيند ولى اميد، فضاى زندگى را آن چنان روشن مى سازد كه اگر روزنه نجاتى در دورترين نقطه باشد، مى بيند و به سويش پرواز مى كند، و دعا سرچشمه خلّاق اميد است.[24]

آری  اعتکاف  زمینه ساز  توجّه و اتّكاءِ بر خداوند است و  روح اميد و حركت را در معتکفین زنده می کند.[25] اعتکاف  فرصتی فراهم می کند تا  انسان واقعاً به سوى خدا باز گردد و از او طلب غفران كند.[26] البته اين وعده غفران مشروط بر اين است كه بعد از ارتكاب گناه به خود آيند، و تغيير مسير دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسليم باشند و با عمل، صداقت خود را در اين توبه و انابه نشان دهند.[27]

اعتکاف؛ شاخص سلامت اجتماعی

بی شک زندگانى انسان مى تواند زندگانى پاك و پاكيزه اى باشد، همان گونه كه مى تواند زندگى خيبث و ناپاك و آلوده اى باشد. زندگى پاكيزه زندگى آميخته با امنيّت، آرامش، سلامت و محبّت است. و زندگى خبيث و ناپاك همراه با درگيرى، تشويش، ترس از يكديگر، فقدان امنيّت، و فريب دادن همديگر است. [28]

لذا باید به تحقق سلامت اجتماعی اهتمام ورزید؛ حال اگر مردم به همان اندازه كه به عافيت و سلامت جسمانى اهميّت مى دهند، به سلامت دينشان اهميت مى دادند وضع خوبى داشتند. ولى افسوس! يك بيمارى مختصر جسمانى گاه انسان را به دنبال طبيبان متعدّد مى فرستد، در حالى كه به خاطر ده ها بيمارى خطرناك معنوى و اخلاقى و دينى ، حتّى به دنبال يك طبيب هم نمى رود!!.[29]

با این اوصاف وقتی  می شنویم در ایام اعتکاف و مراسم معنوی، مساجد  سراسر کشور مملو از جوانان شده و جا برای حضور جوانان در این مراسم کم یاب می شود از یک سو  بسیار مایۀ خوشحالی و مسرت است که جوانان ما این گونه به مسائل معنوی علاقه نشان می دهند.[30]

شکی نیست که  در هیچ زمان، عوامل فساد به اندازه ی زمان ما زیاد نبوده است. لیکن از جمله چیزهایی که باعث رهایی از این فساد می شود همین اعتکاف است مخصوصا که مشتری بیشتر اعتکاف همین جوانان هستند که در معرض خطرات قرار دارند و این کار موجب می شود که بتوانند در مقابل فساد، مقاومت کنند.[31]

لذا  موج فزایندۀ حضور جوانان در اعتکاف حاکی از این مسأله راهبردی است که  ترویج مناسک دینی هم چون اعتکاف در کشور ، آمار آسیب های اجتماعی را به  شدت كاهش خواهد داد، بدین نحو  كه مردم وقتی به آئین های معنوى، همچون اعتکاف مى روند مشكلات اجتماعى ناشى از مشكلات اخلاقى به سرعت فروكش مى كند، زيرا تقوا عامل بازدارنده اى در برابر تمام اين مشكلات است.[32]

لذا در يك جامعه باتقوا است که بدهكاران به دنبال طلبكاران مى گردند و اغنيا به سراغ نيازمندان مى روند؛ افرادى كه سنگينى حقوق ديگران را بر دوش خود احساس مى كنند راه نجات از آن را جستجو مى كنند و به اين ترتيب رابطه تقوا و فرونشستن مشكلات و پویایی زندگی  هم تفسير معنوى دارد و هم تفسير مادّى.[33]

آری اعتکاف و دیگر مناسک  دینی پشتوانه اى قوی براى اصول اخلاق انسانی همچون عدالت؛ امانت، درستكارى؛ برادرى؛ مساوات؛ حق شناسى، گذشت، فداكارى،[34]كمك به نيازمندان؛ و ديگر صفات عالى انسان در محیط اجتماعی است؛ همان اصولى كه بدون آنها نه تنها زندگى ما نظم و آرامش خود را از دست مى دهد بلكه به يك ميدان جنگ تبديل مى گردد.[35]

اعتکاف ؛ مولفۀ راهبردی در تحقق حیات طیبه

دين اسلام، دين فردى و خصوصى نيست، بلكه دينى است جامع كه فقه و تعاليم فقهى آن همه ابعاد زندگى اجتماعى است.[36]لذا مؤلفه هاى فراوانى در اسلام به چشم مى خورد كه در راستاى اثبات اين معناست؛ به گونه اى كه اسلام و احكام فقهى آن همه عرصه هاى سياسى اجتماعى بشرى را مدّ نظر دارد.[37]

بنابراین تا لايه هاى جامعه  با اخلاق و معنویت آميخته نگردد، آرامش روحى و روانى به همراه نخواهد نداشت. آنچه در جامعه، مردم را با هم پيوند مى دهد و به زندگى جمعى آرامش مى بخشد، قانون خشك و صرف نيست؛ بلكه قانون همراه با معنویت و  اخلاق است.[38] لذا اسلام و حكومت اسلامى مى خواهد با گسترش مناسک دینی از جمله اعتکاف معنويت و اخلاق را بر جامعه حاکم کند.[39]

اینگونه است که در فرهنگ اسلامى به جامعه توسعه يافته كه افزون بر شاخص هاى اقتصادى، معنويت ، اخلاق و ايمان را نيز در درون خود دارد، جامعه اى داراى «حيات طيّبه» ناميده مى شود.[40] و از این جهت است که می گوئیم  براى رسيدن به «حيات طيّبه» ايمان و عمل صالح شرط لازم است ؛ طبعاً در جامعه اى كه فقط رشد و ترقى اقتصادى در آن ملاحظه شود و به ايمان و معنويت توجه نشود، آن جامعه فاقد «حيات طيّبه» است.[41]

اصولًا حيات حقيقى و بالندگى و رشد واقعى جامعه، تنها در پناه ديندارى و معنويت ممكن است، چرا كه به فرموده على عليه السلام «لا حياة الّا بالدّين ».[42]یعنی آميختگى توسعه مادى با معنويت و خداپرست.[43]

در این میان اعتکاف  در فرهنگ سازى و تزريق نيروى معنوى و گسترش اخلاق و ايمان كه از اهداف توسعه اسلامى است نقش به سزایی ایفا می کند.[44] بدین نحو که اعتکاف، عنصر معنويت عمومى را ارتقا می بخشد  و مشکلات روحى و فكرى جامعه را مرتفع می سازد  .[45]،[46]

آری  «اعتكاف » انسان را به جهانى مملوّ از روحانيّت و معنويّت سوق مى دهد. در محيط يك مسجد جامع سه روز ماندن، روزه گرفتن، و به عبادت پرداختن، و در خودسازى كوشيدن، و به غير خدا نينديشيدن، تحوّل عظيمى در روح انسان و حیات جامعه پديد مى آورد.[47]

غفلت زدایی ؛ مهمترین کارکرد اعتکاف در معنازایی و  تحقق زندگی پویا

«غفلت » داراى مفهوم وسيع و گسترده اى است كه هرگونه بى خبرى از شرايط زمان و مكانى (كه انسان در آن زندگى مى كند) و از واقعيت هاى فعلى و آينده و گذشته خويش و از صفات و اعمال خود و از پيامها و آيات حق و همچنين هشدارهايى كه حوادث تلخ و شيرين زندگى، به انسان ها مى دهد را شامل مى شود.[48]

در این میان  يكنواخت بودن وضع زندگى ؛  بيش از هر چيز باعث غفلت و فراموشكارى مى شود، زيرا يكنواخت بودن، غافل كننده و خواب آور است، افرادى كه در جامعه هاى يكنواخت پرورش يافته اند و در دوران زندگى آنها، تحوّلات، انقلابات و بحران ها كم تر بوده، فاقد حسّ ابتكار و روشن بينى هستند.[49]

لذا طبيعت زندگى دنيا، غفلت زا است كه گاهى انسان را چنان به خود مشغول مى سازد كه همه چيز را فراموش مى كند؛ حتى، خويشتن خويش را؛[50] خطرى كه به وسيله «غفلت » و بى خبرى از «ياد خدا» و مسايل سرنوشت ساز زندگى، متوجّه سعادت انسان مى شود، بيش از آن است كه غالباً تصور مى كنيم. «غفلت» همه اركان سعادت ما را ويران مى سازد و مانند آتش سوزان، خرمن زندگى را مى سوزاند و تمام امكانات و استعدادهاى خداداد را برباد مى دهد.[51]

لیکن اعمال و مناسک دینی به ویژه اعتکاف فرصت بسيار خوبى براى بازنگرى در اعمال و بازيافتن خويشتن خويش و نجات از چنگال اهريمن «غفلت» است.[52]زیرا   انسان سه روز از لاک دنیا بیرون می آید و با خدا مناجات می کند و استغفار می نماند و گذشته ی خود را بررسی می کند و برای آینده ی خود تصمیم می گیرد. آن هم در دنیایی که عوامل فساد در آن بسیار زیاد است.[53] بدین ترتیب اعتکاف علاوه بر دريافت پاداش معتکفین به خود سازى و تهذيب نفس ؛  گرد و غبار غفلت را كه سبب انواع گناهان است از روح و جان معتکلف می زداید و توجّه اش را به خدا بيشتر كند.[54]

در تبیین این مهم باید گفت  در آن مناسک بزرگ عبادی، استمرار و دوام ذكر براى زدودن «غفلت» بسیار موثر است؛ زيرا، ياد خدا دل را بيدار مى كند، روح را صفا مى بخشد و چشم بصيرت را بينا مى سازد و در پرتوى آن، انسان، حق را حق مى بيند و باطل را باطل و قادر به تشخيص دوست و دشمن سعادت خود مى شود.[55]

هم چنین  اداى نماز  و روزه در اعتکاف  با حضور قلب و توجّه به محتواى راز و نياز و مناجات با خدا، قلب را صيقل داده و زنگار «غفلت» را از آينه روح مى زدايد.[56]

از سوی دیگر راه ديگر پيشگيرى و درمان «غفلت» تفكر و انديشه است. اعتکاف فضایی را فراهم می آورد تا معتکلف به كارهاى خوب و آثار مثبت آن و همچنين به كارهاى بد و نتايج سوء آن بينديشد،لذا  امواج ظلمانى «غفلت» از روح و جانش دور مى شود.[57]

مرگ اندیشی در مناسک دینی ، از جمله افكارى است كه در زدودن زنگار «غفلت» از آينه روح آدمى بسيار مؤثر است؛ مخصوصاً اگر در اعتکاف صورت گیرد.اين فكر و انديشه به يقين جلوى سرچشمه هاى اصلى «غفلت» را كه هواپرستى و خودخواهى و فزون طلبى است، مى گيرد.[58]

هم چنین  باید گفت بسيارى از محيطها به طور طبيعى غفلت زاست. مجالس غافلين و بطّالين (بيهوده كاران)، جلسات لهو و لعب، خانه هاى پر زرق و برق و اشرافى، انسان را به سوى «غفلت» مى كشاند؛ حتّى بسيارى از شهرها در دنياى امروز، مبدّل به كانون «غفلت» و فساد شده است.[59]

يكى از راه هاى رهايى از چنگال «غفلت» ترك شركت در جلسات و اماكن آلوده  و هجرت به سمت مساجد برای اعتکاف غفلت زدایی را ممکن می سازد  ؛ در غير اين صورت، رهايى از ديو «غفلت» بسيار مشكل است.[60]در این زمینه امام سجاد عليه السلام در دعاى ابوحمزه، به هنگام مناجات با خدا در بيان يكى از عوامل سلب توفيق، عرض مى كنند: «او لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى آلِفُ مَجَالِسَ البَطَّالِينَ فَبَيْنى وَ بَيْنَهُم خَلَّيْتَنى؛ شايد مرا علاقه مند به مجالس غافلين ديدى و مرا در ميان آنها رها ساختى».[61]هم چنین اميرمؤمنان على عليه السلام در فرازی فرمود : «احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفاءِ وَ قِلَّةَ الاعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللّهِ ؛ از منزلگاههاى «غفلت» و خشونت و جايى كه يار و مددكارى بر اطاعت خدا نداريد، بپرهيز».[62]

اعتکاف؛ مقدمه ای برای تدبیر و آینده نگری در زندگی

اسلام هرگز با برنامه ريزى براى آينده مخالف نيست، به خصوص براى امور مربوط به زندگی كه مايه سربلندى جامعه مسلمانان و عدم وابستگى آنها به دشمنان اسلام است. چنين كارى، نه تنها مذموم نيست، كه نوعى عبادت محسوب مى شود. در زندگى فردى نيز عاقبت انديشى كار مقبولى است.[63]

لذا  دورانديشى و آینده نگری، يكى از مهم ترين عوامل پویایی زندگی است، زيرا افراد سطحى نگر كه گرفتار روزمرّگى هستند در برابر حوادث پيش بينى نشده به زودى به زانو در مى آيند و رشته كار از دستشان بيرون مى رود و شكست مى خورند.[64]زیرا  شکل گیری  اصول زندگى فردى و اجتماعى مردم در گرو تدبير و دور انديشى است.[65]

حال می بینیم حداقل اعتکاف سه روز است و بیشتر از آن هم می شود. انسان در این دوره مجالی دارد که زندگی گذشته ی خود تأمل کند و برای آینده ی زندگی خود تصمیم بگیرد، در آفرینش تفکر کند که در روایت آمده است: «إنّ تفكّر ساعة خير من قيام ليلة[66]؛ ساعتى انديشيدن بهتر است از يك شب بيدار بودن و عبادت كردن»[67]؛ لذا  بايد سعى كنيم به ویژه در ایان اعتکاف، با يادآورى گذشته و تفكّر در آينده مخصوصاً نسبت به پس از مرگ دچار غرور و خودبرتربينى نشويم.[68]

سخن آخر:( اعتکاف باید موجب تحول عینی در زندگی معتکف شود؛معتکفین موبایل را کنار بگذارند)

 در زندگی روزمره اشتغالاتی وجود دارد که مجالی برای تفکر و خود اندیشی به انسان نمی‌دهد که یکی از این اشتغالات موبایل است که در کوچه و خانه و در همه جا فکر را مشغول کرده است.[69]لذا  توصیه می‌کنم معتکفین در ایام اعتکاف موبایل را کنار بگذارند و بدون آن به اعتکاف بروند تا مجال اندیشیدن داشته باشند و اینگونه فکر کنید که تلفن همراه نبوده و با فراغ بال به گذشته فکر و اندیشه کرده و نقشه راه آینده را ترسیم کنید.[70]

بی شک نباید گذاشت ایام اعتکاف به سادگی بگذرد و باید واقعا یک تحول عینی در وجود و زندگی معتکفین ایجاد شود؛ معتکف باید هنگامی که از مسجد خارج می‌شود احساس کند که شخصیت نو و تازه‌ای پیدا کرده است.[71]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص461.

[2] همان؛ ص 462.

[3] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص110.

[4] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 11 ؛ ص79.

[5] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص200.

[6] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص626.

[7] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص20.

[8] تفسير نمونه ؛ ج 12 ؛ ص64.

[9] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص230.

[10] سوره عنكبوت؛ آيه 64.

[11] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 231.

[12] معاد و جهان پس از مرگ ؛ ص79.

[13] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص66.

[14]  بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛22/2/1393.

[15] تفسير نمونه ؛ ج 12 ؛ ص65.

[16] همان.

[17] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 2 ؛ ص50.

[18] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص322.

[19] سورۀ زمر؛ آيه 53.

[20] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 12 ؛ ص516.

[21] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص439.

[22] پيدايش مذاهب ؛ ص101.

[23] همان.

[24] همان.

[25] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص440.

[26] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 12 ؛ ص516.

[27] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 4 ؛ ص238.

[28] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص146.

[29] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 4 ؛ ص338.

[30]  بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسوولان و مدیران بخش های مختلف دانشگاه شریف؛2/2/1389.

[31]  بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛21/1/1396.

[32] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص683.

[33] همان.

[34] اسلام در يك نگاه ؛ ص13.

[35] همان؛ ص 14.

[36] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص553.

[37] همان.

[38] همان ؛ ج 2 ؛ ص360.

[39] همان؛ ص145.

[40] همان ؛ ص208.

[41] همان؛ ص209.

[42] بحارالانوار؛ ج 74؛ ص 420.

[43] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص222.

[44] همان؛ ص236.

[45] ر. ك: اقتصادنا؛ ص  315-319.

[46] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص32.

[47] استفتاءات جديد ؛ ج 3 ؛ ص105.

[48] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص321.

[49] آفريدگار جهان ؛ ص258.

[50] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص346.

[51] همان ؛ ص335.

[52] همان ؛ ص346.

[53] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛21/1/1396.

[54] كليات مفاتيح نوين ؛ ص1195.

[55] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص346.

[56] همان.

[57] همان؛ص347.

[58] همان.

[59] همان.

[60] همان؛ص348.

[61] همان.

[62]غررالحكم ؛ح 2600، ميزان الحكمه؛ ح 15147.

[63] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 2 ؛ ص200.

[64] همان ؛ ج 12 ؛ ص315.

[65] همان ؛ ج 5 ؛ ص426.

[66] کافی؛ ج 2؛ ص 54؛ ح 2.

[67]  بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛1/3/1392.

[68] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 2 ؛ ص36.

[69] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در اختتامیه سومین جشنواره بین المللی علمی فرهنگی اعتکاف؛18/2/1393.

[70] همان.

[71] همان.

captcha