مطابق بعضی از روایات امروز مطابق با میلاد با سعادت عقیله ی بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها است؛[1] همان بانوی بزرگواری که در پيشرفت اسلام، بزرگترين فداكارى را به خرج داده و با ايمانى محكم و تفكرى عالى[2] هنگامى كه ضرورتهاى سياسى و اجتماعى ايجاب می کرد توانست، با حفظ جهات عفّت، وارد صحنه ها ی اجتماعی شود.[3]
قابل توجّه اين است كه رویکردهای اجتماعی آن حضرت به ویژه در واقعه ی کربلا ورای از آثار عاطفى، روانى و اخلاقى، بسیار قابل ملاحظه است که باید مورد بررسی قرار گیرد.[4]
زینب کبری سلام الله علیها؛ بهترین الگوی مشارکت اجتماعی و بیداری اسلامی
همواره در ميان دانشمندان بر سر اين موضوع جرّ و بحث وجود داشته كه آيا زن و مرد واقعا از نظر آفرينش و جنبه هاى حقوقى يكسانند يا متفاوتند و غالباً عقيده بر اين بوده كه از نظر ساختمان جسمانى و جنبه هاى عاطفى و عقلانى تفاوتهايى در ميان آنها وجود دارد. بى آنكه اين تفاوتها از شخصيّت زن بكاهد و يا بر شخصيّت مرد بيفزايد، ولى بى شك اين تفاوت مى تواند سبب تفاوت مسئوليت هاى آنها در اجتماع شود.[5]
از نظر اجتماعى، بسيارى معتقد به مردسالارى بودند كه اين تفكّر افراطى سبب شده گروهى راه مخالف آن را در پيش گيرند و معتقد به زن سالارى شوند. جمعى نيز اين هر دو روش را نفى كرده و روش منطقى انسان سالارى را برگزيده اند.[6]
آنچه از منابع اسلامى و منطق عقل، در اين زمينه استفاده مى شود اين است كه شخصيّت انسان داراى بُعد انسانى و الهى است و عمده ترين ارزش هاى انسانى در آن مطرح است، فرقى ميان مرد و زن نيست، هر دو در پيشگاه خدا يكسانند و هر دو مى توانند راه قرب الى اللّه را تا بى نهايت ادامه دهند و به تعبير ديگر، راه تكامل براى هر دو به طور يكسان گشوده است.[7]
با توجه به اختلاف دامنه دارى كه بين نيروهاى جسمى و روحى زن و مرد وجود دارد، جنس زن براى انجام وظايفى متفاوت با مرد آفريده شده و به همين دليل احساسات متفاوتى دارد، لذا سهم بيشترى از عواطف و احساسات به زن داده است، در حالى كه وظايف خشن و سنگين تر اجتماعى بر عهده جنس مرد گذارده شده است به هر حال اين مانع از آن نخواهد بود كه زنان در اجتماع ، كارها و وظايفى را كه با ساختمان جسم و جان آنها مى سازد، عهده دار شوند، و در كنار انجام وظيفه مادرى، وظايف حساس ديگرى را نيز انجام دهند.[8] خلاصه آنكه زن در اسلام يك ركن اساسى اجتماع به شمار مى رود.[9]
لذا وقتی زینب کبری سلام الله علیها احساس کرد اساس دين و اسلام و قرآن در خطر افتاده است،[10] و عدم واكنش در برابر فساد اموی، نظم كلّى جامعه را به هم مى ریزد و براى كلّ اجتماع خطر دارد[11] لذا رسالت خود را در امتداد قيام امام حسين عليه السلام در عاشورا و كربلا و در صحنه اجتماع به نحو احسن به منصه ی ظهور رساند.[12]
به عنوان نمونه در كلام حضرت زينب عليها السلام آمده است در آن هنگام كه حضرت زينب سلام الله علیها به درازه كوفه رسيد در یک سخنرانى آتشين مردم را مورد خطاب قرار داده، فرمود: «انَّما مَثَلُكمْ كَمَثَلِ الَّتى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ...؛ مَثَل شما مردم بى وفا و پيمان شكن كوفه، مثل آن زن احمق و أبله و نادانى[13] است كه ريسمان تابيده محكم خود را از هم گسيخته مى سازد».[14] كسانى كه با ادبيّات عرب آشنا هستند، درمى يابند كه اين خطبه چقدر ارزشمند است. به عقيده ما حضرت زينب عليها السلام از بازار آشفته كوفه دست گشود و پايه هاى تخت و تاج حكومت يزيد را در شام به لرزه درآورد و مقدّمه سرنگونى بنى اميّه و انقلاب ها و شورش هاى بعدى را فراهم كرد.[15]
لذا خطبه هاى افشاگرانه حضرت زينب سلام الله علیها در کوفه و شام بيدارى اسلامی را رقم زد[16] و جوّ اجتماعى کوفه و شام بر اثر بيدارى و آگاهى مردم به سبب خطبه هاى كوبنده زينب كبرى سلام الله علیها چنان ملتهب شده بود كه هر لحظه ممكن بود به يك شورش عمومى بر ضدّ یزید منتهى شود.[17]
فرانقش هدايتگری و سيرهی اجتماعی حضرت زینب سلام الله علیها
زندگى اجتماعى انسان نه در مرحله قانون گذارى، و نه در مرحله ضمانت اجرا، و نه تأمين عدالت اجتماعى بدون هدايت جهان غيب و ذات پاك الهى ممكن نيست، در حقيقت انبياء و پيامبران حلقه اتصال جهان انسانيت با «عالم غيب اند».[18]
لذا گويا تلاش هاى همه انبياى گذشته مقدّمه اى بود براى ظهور پيامبر خاتم و سپردن پرچم هدايت بشرى به دست آن حضرت تا دامنه قيامت.[19] مى دانيم اين آيين كه خاتم اديان الهى بود، در عصر حكومت معاويه و يزيد مورد تهديد قرار گرفت، به ويژه در سلطنت يزيد؛ و بيم آن مى رفت كه ثمرات تلاش هاى انبيا و به ويژه پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم به فراموشى سپرده شود. در چنين شرايطى شهادت امام حسين عليه السلام به احياى آيين خدا کمک كرد و درخت توحيد و نبوّت را طراوت و سرسبزى تازه اى بخشيد.[20]
در این میان حضرت زینب سلام الله علیها در پی آن بود تا همگان از اهداف عالى و ارزشمند قيام امام حسين عليه السلام آگاه شوند[21] به ویژه آنکه آگاهى بخشی از طریق هدايت بهترين روش در ارتقای حیات اجتماعى است.[22]
لذا لحن گيراى حضرت زینب سلام الله عليها که سخنانش تا اعماق جان و روح انسان نفوذ مى كند بيانگر اين واقعيت است كه او سخنورى بليغ، و خطيبى نستوه بود، البته زينب سلام الله عليها اين ارث را از پدر و مادر هر دو در اختيار گرفته بود كه با خطابه آتشينش در بازار كوفه و مجلس يزيد، لرزه بر اندام جنايتكاران بنى اميّه افكند و پايه هاى كاخ حكومت غاصبانه آنها را متزلزل ساخت و بذرهاى انقلاب را بر ضد اين حكومت جبار و جائر در قلوب مردم كوفه و شام پاشيد.[23] و پيام خونين كربلا را به گوش مردم رساند[24].
آری سیره ی اجتماعی حضرت زینب کبری سلام الله علیها نشان می دهد ایشان هدفى را دنبال مى كند و آن هدف نیز احیاء اسلام و هدايت مردم و توسعه در بينش آنها بود. [25]
گستره امر به معروف و نهی از منکر در سیره ی اجتماعی حضرت زینب سلام الله علیها
«امر به معروف و نهى از منكر» سياست عالى اجتماعى است؛[26] اين دو فريضه، ضامن گسترش ايمان و اجراى همه قوانين فردى و اجتماعى مى باشد و ضامن اجرا عملا بر خود قانون مقدم است.[27]
تأثير دو وظيفه الهى «امر به معروف» و «نهى از منكر» در تأمين عدالت اجتماعى و[28] اجراى قوانين و مبارزه با منكرات و كم شدن جنايات و زندانيان و كمك به پيشرفت فرهنگ اجتماعى غير قابل انكار است؛ و تجربه نشان داده است جامعه اى كه اين دو وظيفه را به طور صريح و آگاهانه انجام دهد بسيار پاك و در امن و امان خواهد بود، و اگرآنها كه اين دو را به فراموشى بسپرند و در برابر تخلّفات و نابسامانى ها و گناهان بى تفاوت بمانند، گرفتار عواقب شومى مى شوند، و فساد حتّى به داخل خانه و كاشانه آنها كشيده مى شود، و در چنين اجتماعى هيچ كس در امنيّت نخواهد بود.[29]
مقصود از امر به معروف و نهى از منكر كه دو ركن بزرگ اجتماعى اسلام به شمار مى روند، همان دعوت و راهنمايى افراد به كارهاى نيك و سودمند و بازداشتن آنان از كارهاى زشت و مبارزه با انواع انحراف هاى اجتماعى و اخلاقى است.[30]
اینگونه است که امام حسين عليه السلام نه تنها با سخنانش به افشاى جنايات بنى اميّه پرداخت كه با شمشير بر ضدّ آنان به مبارزه برخاست و تا پاى جان ايستادگى كرد و اين حركت خويش را «امر به معروف و نهى از منكر و اصلاح امور جامعه» ناميد و در بيان و سخنان خويش، به طور مكرّر از اين فريضه بزرگ ياد كرد، و با صراحت، يكى از انگيزه هاى حركتش را احياى همين امر مهم شمرد.[31]
بر این اساس گستره ی امر به معروف و نهى از منكر در سیره ی اجتماعی حضرت زینب سلام الله علیها چشمگیر است به عنوان نمونه خطبه های حضرت زينب سلام الله عليها مصداق بارز امر به معروف و نهى از منكر است.[32] لذا آن حضرت در شهر شام با شجاعت و شدّت کامل به یزید اعتراض کرد و فرمود: آيا اين از عدالت است كه تو زنان و كنيزان خود را پشت پرده ها بنشانى، ولى دختران رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم را اسير كرده و به اين و آن سو بكشانى و در حالى كه پرده حرمت آنان را دريده و چهره هاى آنان را در معرض ديد مردم قرار داده اى، آنها را توسط دشمنان در شهرهاى مختلف بگردانى، تا مردم هر كوى و برزن به تماشاى آنان بنشينند وافراد دور و نزديك و پست و شريف به چهره هايشان چشم بدوزند، با آنكه همراه آنان مردان و حمايت گرانشان نبودند.[33]
بی تردید سیره ی اجتماعی زینب کبری سلام الله علیها در اهتمام به آن فریضه ی بزرگ نشان می دهد امر به معروف و نهی از منکر در حقيقت ضامن اجراى بقيّه وظايف فردى و اجتماعى است و در حقيقت در حكم روح و جان آنهاست و با تعطيل آنها تمام احكام و اصول اخلاقى ارزش خود را از دست خواهد داد.[34]،[35]
عدالت خواهی و ظلم ستیزی؛ دو شاخصه بارز در سیره اجتماعی حضرت زینب سلام الله علیها
بدیهی است جامعه در سايه عدالت، شكوفا و فعال و مترقى مى شود.[36] لذا زمانى پايه هاى عدالت در جامعه محكم مى شود كه سنن الهى كه ضامن خير و سعادت انسان هاست زنده شود و بدعت هايى كه مردم را به فساد و تباهى و ظلم و تبعيض مى كشاند متروک شود. حکومتی که عكس اين كار را انجام دهد، به طور[37] طبيعى غرق ظلم و فساد و تباهى خواهد شد و بدترين خلق خداست؛ چرا كه نه تنها خود را تيره بخت مى كند، بلكه جامعه اى را به بدبختى و تيره روزى مى كشاند.[38]
از سوی دیگر ظلم نیز به انواع تاريكى هايى اطلاق می شود كه در صحنه اجتماع ظاهر مى گردد.[39]
در این بین يزيد در ظلم و جنايات آن قدر پيشرفت كرد كه مسعودى مورخ معروف درباره اش گفته: «سيره يزيد، همان روش فرعون بود؛ بلكه بايد گفت فرعون در ميان مردم، بيش از يزيد به عدالت رفتار مى كرد[40]».[41]
لذا امام حسين عليه السلام در نامه اى به مردم كوفه، يكى از اهدافش را جلوگيرى از ظلم و ستم ظالمان و اجراى عدالت بيان مى كند و مى فرمايد:« بى شک مى دانيد كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در زمان حياتش فرمود: هر كس حاكم ظالمى را مشاهده كند كه (در اثر ظلم و جور) محرّمات الهى را حلال شمرده، و عهد و پيمان هاى الهى را شكسته، و با سنّت و سيره رسول خدا مخالفت كرده، و در ميان بندگان خدا با گناه و دشمنى عمل مى كند، و در مقابل چنين حاكم ستمگرى هيچ گونه عكس العمل گفتارى يا رفتارى از خود بروز ندهد،[42] خداوند چنين انسانى را در جايگاه همان ظالم ستمگر داخل مى كند (و سرنوشت هر دو يكى است!)».[43]،[44]
حضرت زینب سلام الله علیها نیز به زیرکی به این نکته اشاره دارند؛ آنگاه که فرمودند: «وَسَيَعْلَمُ مَنْ سَوّى لَكَ وَ مَكَّنَكَ مِنْ رِقابِ المُسْلِمِينَ، بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا، وَأَيُّكُمْ شَرٌّ مَكاناً، وَأَضْعَفُ جُنْداً؛[45] به زودى آن كس كه حكومت را براى تو هموار ساخت و تو را بر گرده مسلمين سوار كرد، خواهد دانست كه چه كيفر بدى نصيب ظالمان خواهد شد و خواهد فهميد كه جايگاه چه كسى بد است و لشكر چه كسى ضعيف تر و ناتوان تر است».[46]
شکی نیست که زينب کبری سلام الله علیها برای اجراى حق و عدالت از هیچ تلاشی فروگذار نکرد؛[47] به عنوان نمونه آن بانوى شجاع اسلام با چند جمله كوبنده، به حضور يزيد در محكمه عدل الهى در قيامت اشاره مى كند، در آن دادگاهى كه قاضى آن خداست و خصم او پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم و شاهدانش فرشتگان خدا هستند و پايان چنين دادگاهى روشن است.[48]
سخن آخر: (زينب کبری سلام الله علیها؛ الگوی حيات اجتماعی زنان)
در خاتمه باید گفت بی تردید عظمت مقام، ویژه مردان بزرگ نیست بلکه زنان بزرگى هم بوده اند که تاریخشان نشانه عظمتشان، الگو و اسوه اى براى زنان جهان بوده اند.[49] در واقع زنان نمونه جهان هم چون مردان نمونه، مقیاس سنجش اعمال انسان ها هستند و هر کس به آن اندازه که به آنها شباهت دارد، وزن دارد. و آنها که از ایشان بیگانه اند، کم وزن یا بى وزن اند.[50]
در این میان همگان به ویژه بانوان در جامعه ی اسلامی باید از حضرت زینب سلام الله علیها که با تحمل و بردباری در کربلا[51] و با ایمانى محکم و تفکرى عالى، نقش آفرینی در حیات اجتماعی اسلام را به منصه ی ظهور رساند[52] الگو گرفته و آن حضرت را سرمشق و اسوه خود قرار دهند.[53]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1394/11/25.
[2] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه؛ متن و ترجمه(ج 1)؛ ص 389.
[3] احكام بانوان؛ ص 260.
[4] اسلام در یک نگاه؛ ص 75.
[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 3؛ ص 294.
[6] همان.
[7] همان.
[8] تفسير نمونه؛ ج 2؛ ص 157.
[9] همان؛ ص 163.
[10] اعتقاد ما؛ ص 104.
[11] استفتاءات جديد؛ ج 1؛ ص 371.
[12] اعتقاد ما؛ ص 104.
[13] مثالهاى زيباى قرآن؛ ج 1؛ ص 372.
[14] به نقل از كتاب «امام حسن و امام حسين عليهما السلام»؛ تأليف علّامه سيّد محسن امين عاملى؛ ص 256.
[15] مثالهاى زيباى قرآن؛ ج 1؛ ص 373.
[16] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 613.
[17] همان؛ ص 621.
[18] پيام قرآن؛ ج 7؛ ص 13.
[19] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 659.
[20] همان؛ ص 660.
[21] همان؛ ص 82.
[22] اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص 63.
[23] زهرا سلام الله علیها برترين بانوى جهان؛ ص 142.
[24] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 639.
[25] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)؛ ج 1؛ ص 491.
[26] آيين ما (اصل الشيعة)؛ ص 206.
[27] برگزيده تفسير نمونه؛ ج 1؛ ص 319.
[28] پيام قرآن؛ ج 10؛ ص 230.
[29] همان؛ ص 231.
[30] پاسخ به پرسشهاى مذهبى؛ ص 455.
[31] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 241.
[32] كتاب النكاح؛ ج 1؛ ص 76.
[33] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 599.
[34] تفسير نمونه؛ ج 3؛ ص 37.
[35] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ ص 39.
[36] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 15؛ ص 485.
[37] همان؛ ج 6؛ ص 344.
[38] همان؛ ص 345.
[39] پيام قرآن؛ ج 7؛ ص 27.
[40] ر.ک: مروج الذهب؛ ج 3؛ ص 68، (عاشورا؛ ص 213).
[41] اهداف قيام حسينى؛ ص 101.
[42] همان؛ ص 97.
[43] بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 382.
[44] اهداف قيام حسينى؛ ص 98.
[45] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 600.
[46] همان؛ ص 601.
[47] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه؛ متن و ترجمه (ج 1)؛ ص 390.
[48] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 603.
[49] تفسیر نمونه؛ ج ۱۳؛ ص ۴۹۳.
[50] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ ص ۵۰۴.
[51] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها؛ ٣١ /۰۱/ ١٣٨٩.
[52] ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، متن و ترجمه (ج ۱)، ص ۳۹۰.
[53] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها؛ ٣١ /۰۱/ ١٣٨٩.