موانع و چالش های وحدت اسلامی از منظر معظم له

موانع و چالش های وحدت اسلامی از منظر معظم له


مفهوم وحدت اسلامی/ کلی گویی و اصرار بر مفاهیم انتزاعی و شعاری/ ضعف در همدلی و همگرایی/ عدم بصیرت در دشمن شناسی/ ضعف مفرط در تعاملات میان مذهبی/ ضعف رسانه ای در انعکاس فعالیت های تقریبی‌

در هفته وحدت هه جا  سخن از وحدت شیعه و اهل سنت است لیکن در عمل می بینیم همگان به جای آنکه به  سوی وحدت که عامل عزت و اقتدار مسلمانان است حرکت کنند .[1] لیکن آنگونه که باید و شاید به وحدت امت اسلامی اهتمام نمی ورزند؛ لذا از یک سوسخن از وحدت مطرح می شود اما وحدت گرایی در عمل کمتر مطرح می شود [2] و توطئه هاى دشمن  يكى بعد از ديگرى صورت مى گیرد و برخی کشورها در مسيرى گام می­گذارند كه سبب بدبختى آنها و مصيبت براى جهان اسلام است.[3]

با این تفاسیر باید  در چرایی ایجاد اینگونه بحران ها، از جزئيات و خصوصيات و بررسى يك يك  موانع و آفات و چالش های وحدت بحث نمود و برای برون رفت از آن تلاش کرد.[4]

مفهوم وحدت اسلامی

بی شک  مسأله ی وحدت بین شیعه و سنی باید به درستی تفسیر شود.[5]در این زمینه باید گفت معنای وحدت این نیست که شیعه، سنی و یا سنی شیعه شود و یا هر طائفه اندکی از مذهب خود کناره بگیرند و به مذهب دیگری تمایل یابند. مراد از وحدت این است که اولا روی مشترکات مانند قرآن، پیامبر، کعبه و مانند آن تمرکز کنیم و ثانیا به مقدسات دیگران اهانت نکنیم. اهانت موجب ایجاد تفرقه و روشن شدن آتش فتنه بین مسلمانان می شود مخصوصا در این زمان که هر کلامی که هر جا گفته می شود سریعا به همه جا پخش می شود.[6]

لذا باید دانست دو مذهب جهات مشترک و دشمنان مشترک دارند در این موارد مشترک با هم همکاری داشته باشیم. ما در دشمنی با اسرائیل و جنایتکاران دنیا مشترک هستیم. روی این نقاط تکیه کنیم[7].

کلی گویی  و اصرار بر  مفاهیم انتزاعی و شعاری

بی شک يك قانون خوب قانونى نيست كه به هنگام تصور و يا تنظيم روى كاغذ، دل انگيز و جالب از آب درآيد، و در اطاقهاى دربسته بنشينند و يك سلسله مواد دلپسند و به ظاهر مفيد بهم تلفيق كنند.[8]

يك قانون به معنى واقعى آن است كه جنبه عملى داشته باشد، و از بوته آزمايش درست درآيد، و الّا يك مشت خيالبافى بيش نخواهد بود.[9]

طرح وحدت و اخوت اسلامى  نیز تنها نباید جنبه فرضيه و تئورى داشته باشد[10] اين حقيقت را نمى توان پنهان كرد كه باید  آينده محوری مسألۀ وحدت اسلامی را بطور دقيق ترسیم کرد نه به صورت كلّى گويى و بيانات مبهم و عبارات چند پهلو.[11]

لذا ابعاد وحدت اسلامی  بايد دقيق و از نظر كيفى و كمّى كاملًا روشن باشد؛ بايد از هر گونه ابهام و كلّى گوئى خالى و تماماً جنبه عملى و عينى داشته باشد.[12]

در این زمینه باید گفت  مهمترين عوامل پيروزى در برابر دشمنان انسجام و به هم پيوستگى صفوف در ميدان نبرد است، نه تنها در نبردهاى نظامى كه در نبرد سياسى و اقتصادى نيز جز از طريق وحدت كارى ساخته نيست.[13]

اینگونه است که به تعبیر قرآن تنها با سد فولادين مى توان دشمنان را مهار كرد، تعبير به« بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ »[14] جالب ترين تعبيرى است كه در اين زمينه وجود دارد، در يك بنا يا سد عظيم هر كدام از اجزاء نقشى دارند، ولى اين نقش در صورتى مؤثر مى شود كه هيچگونه فاصله و شكاف در ميان آنها نباشد، و چنان متحد گردند كه گويى يك واحد بيش نيستند، همگى تبديل به يك دست و يك مشت عظيم و محكم شوند كه فرق دشمن را درهم مى كوبد و متلاشى مى كند! افسوس كه اين تعليم بزرگ اسلام امروز فراموش شده، و جامعه بزرگ [15] اسلامى نه تنها شكل« بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ » ندارد، بلكه به صفوف پراكنده اى تبديل گشته كه در مقابل هم ايستاده اند، و هر كدام هوايى در سر، و هوسى در دل دارند.[16]

لذا بايد توجه داشت كه وحدت صفوف با گفتار و شعار به دست نمى آيد، نياز به« وحدت هدف» و«وحدت عقيده» دارد، و اين چيزى است كه بدون خلوص نيت و معرفت واقعى و تربيت صحيح اسلامى و احياى فرهنگ قرآن ممكن نيست.[17]

اگر خدا مجاهدينى را دوست دارد كه همچون بنيان مرصوصند، پس اين جمعيتهاى پراكنده را دشمن مى دارد، و هم اكنون آثار خشم خدا و غضب الهى را در اين جامعه میلیاردی با چشم خود مى بينيم كه يك نمونه آن تسلط گروه كوچك« صهيونيستها» بر سرزمينهاى اسلامى است.[18]

زبان ترجمان دل است، و اگر راه اين دو از يكديگر جدا شود نشانه نفاق است، و مى دانيم يك انسان منافق از سلامت فكر و روح برخوردار نيست.[19]

از بدترين بلاهايى كه ممكن است بر يك جامعه مسلط شود بلاى سلب اطمينان است، و عامل اصلى آن جدايى گفتار از كردار است، مردمى كه مى گويند و عمل نمى كنند هرگز نمى توانند به يكديگر اعتماد كنند و در برابر مشكلات هماهنگ باشند، هرگز برادرى و صميميت در ميان آنها حاكم نخواهد شد، هرگز ارزش و قيمتى نخواهند داشت، و هيچ دشمنى از آنها حساب نمى برد.[20]

آری باید با اتحاد و انسجام  پیروان دو مکتب در زیر یک سقف وحدت را به صورت عملی اجرا کنیم؛ اگر این‌ برنامه‌ها برای بزرگان نیز اجرا شود تحولی در جهان اسلام به وجود می‌آید.[21]

ضعف در همدلی و همگرایی

تحقّق وحدت اسلامی مطلب ساده اى نيست؛ چرا كه نياز به هماهنگى و همدلى و الفت ميان دل ها دارد؛ لذا جوامع اسلامی همچون آجرها و سنگ ها و قطعات مختلف يك ساختمان هستند كه تا وسيله چسب و پيوند مؤثّر در ميان آنها نباشد؛ ساختمان با شكوهى در قالب وحدت امت اسلامی از آن تشكيل نمى شود.[22]

از سوی دیگر بديهى است در جوامعی كه افراد دو چهره و دو زبان و منافق و بى بهره از صداقت نفوذ كنند، اعتماد و محبّت و همدلى كه مهم ترين سرمايه زندگى اجتماعى است بر باد مى رود و محيط زندگى به جهنّم سوزانى تبديل مى شود كه همه با بدبينى به يكديگر مى نگرند و همه از هم وحشت دارند.[23]

خصومت ها هر گونه خير و سعادت را از بيخ و بن بر مى كند، چرا كه ريشه هر خير و سعادتى، تعاون و همدلى و همكارى افراد آن جامعه با يكديگر است و اين كار بدون محبّت و دوستى، ميسّر نيست.[24]

هم چنین در جوامعی كه بى اعتمادى حكمفرما است، همدلى ، همكارى و تعاون وجود ندارد و آثار و بركات زندگى دسته جمعى از ميان مى رود.[25]در این میان حبّ دنيا و خبث باطن و سوء نيّت و اخلاق نه تنها آخرت را بر باد مى دهد بلكه صحنه جهان اسلام را كانونى از ناامنى و انواع تزاحم ها و كشمكش ها مى سازد كه در آن خبرى از همدلى و محبّت و همكارى و صميميّت نيست.[26]

با این تفاسیر باید اعتراف کرد  که همدل و يكصدا نيستيم، و به آيات قرآن و روايات اسلامى در مورد وحدت و اتّحاد و يكدلى عمل نكرده ايم. گاه تمام سران كشورهاى اسلام در يك كنفرانس جمع شده و به ظاهر با هم گفتگو و مذاكره مى كنند، امّا بعد از جلسه از پشت به هم خنجر مى زنند.[27]

مسلمانان بايد بدانند آن اتحاد و صميميت نياكان خود را با الفاظ زيبا و عبارات دل انگيز و سخنرانيها و مقالات آتشين و جار و جنجال در روزنامه ها نمى توانند به دست آورند، و اگر چنين تصور كنند سخت در اشتباهند![28]

«اتحاد» يك مشت الفاظ بى معنا و عبارات فصيح و بليغ- هر قدر هم عالى و دلنشين باشد- نيست، روح اتحاد، همان حُسن نيّت و تصميمى است كه از قلب پاك آحاد مسلمانان سرچشمه مى گيرد و فعاليتهاى مستمر همراه با پى گيرى به دنبال آن مى باشد.[29]

اتحاد يك سلسله صفات عالى درونى و اعمال و بركات است، فضايل و سجايايى كه در اعماق روح ريشه دوانيده، و سراسر وجود انسان را در بر گرفته باشد. اتحاد يك رشته اخلاق و عواطف عالى انسانى است. اتحاد اين است كه مسلمانان در منافع با يكديگر شريك باشند و اصول عدالت و انصاف را در حق يكديگر رعايت كنند.[30]

مثلًا اگر در يكى از كشورهاى اسلامى همچون سوريه يا عراق دو طايفه يا بيشتر از مسلمانان باشند بايد بر خود واجب بدانند مانند دو برادر كه خانه يا املاكى از پدر به ارث برده اند رفتار نمايند، حقوق يكديگر را طبق اصول عدالت بدون اينكه هيچكدام قصد تجاوز يا بخل نسبت به ديگرى داشته باشند ادا كنند «وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و كسانى كه از بخل و حرص نفس خويش باز داشته شده اند رستگارانند».[31]،[32]

عدم بصیرت در دشمن شناسی

يكى از مهم ترين مسائل سرنوشت ساز انسان این است که در راهى كه به سوى پيروزى ها مى رود هميشه پرتگاه ها و بيراهه هايى را مد نظر قرار دهد؛ كه اگر آنها را به خوبى نبيند و نشناسد و پرهيز نكند چنان سقوط مى كند كه اثرى از او باقى نمى مانَد. در اين راه مهم ترين مسأله شناخت حق و باطل، شناخت نيك و بد، شناخت دوست و دشمن ، شناخت مفيد و زيان بخش و شناخت عوامل سعادت يا بدبختى است. اگر به راستى انسان اين حقايق را بشناسد رسيدن به مقصد براى او آسان است.[33]

مشكل اين است كه در بسيارى از اين گونه موارد انسان گرفتار اشتباه مى شود، باطل را به جاى حق مى پندارد و دشمن را به جاى دوست برمى گزيند و بيراهه را به جاى شاهراه، در حالى كه ديد و درك نيرومندى لازم است و نورانيّت و روشن بينى فوق العاده.[34]

در مورد پيروان مذاهب مختلف اسلامى بعضاً مشاهده می شود که  نسبت به يكديگر همواره به چشم عداوت، به چشم يك دشمن خونخوار و بى رحم و مزاحم به هم نگاه مى كنند، و اگر احياناً اظهار دوستى و محبّت نمايند براى اين است كه يكديگر را فريب دهند و هنگام بروز حوادث يكديگر را تنها بگذارند.[35]

يا به منظور سلب حق يكديگر و استعمار و استثمار برادران دينى خود دست به اين گونه تملقها و الفاظ رياكارانه مى زنند، و بدبختانه اين روحيه ناپسند چنان در ميان آنها رايج شده كه فرياد هيچ گوينده و پند و نصيحت هيچ واعظى در دل آنها اثر نمى گذارد![36]

گويا همه فراموش كرده اند، يا خود را به فراموشى مى زنند كه آمریکا و ایادی آن [37]در كمين آنها نشسته و مى خواهد همه را محو و نابود كند، و به همين منظور بذر اختلاف و نفاق را در ميان آنها مى افشاند تا آنها را به جان يكديگر بيندازد.او دامهاى خود را براى صيد مسلمانان آماده ساخته، دامهاى خطرناكى كه جز در پرتو اتّفاق و اتحاد جدى و عملى (نه با گفتار و سخن) نمى توانند از آن رهايى يابند.[38]

لذا از جمله چالش های مهم پیش رو در وحدت اسلامی این است که دوست و دشمن خود را نمى شناسيم، لذا بعضى از مسلمانان منحرف دست در دست آمريكا و اسرائيل مى گذارند تا حزب اللّه جنوب لبنان را، كه سمبل مقاومت و ايستادگى است، سركوب نمايند.آرى اگر ما مسلمانان دوست و دشمنان خود را مى شناختيم وضع اسفبار فعلى را نداشتيم.[39]

ضعف  مفرط در تعاملات میان مذهبی

بی تردید تعامل میان مذهبی در تحقق وحدت اسلامی اصل بنیادین به شمار می آید؛ لذا اگر علماى مذاهب اسلامى، دور هم بنشينند و در محيطى آكنده از صفا و صميميّت و دور از تعصّب و لجاج، به بحث و بررسى در مسائل مورد اختلاف بپردازند، امكان كم شدن اختلافات بسيار زياد است، نمى گوييم همه اختلافات برچيده مى شود، بلكه مى گوييم از دامنه آن كاسته مى شود.[40]

به ویژه آنکه  قشر متعصّب و متحجّر و خطرناك وهّابى در حال زوال و در سراشيبى سقوط است[41]لذا ضرورت «گفتمان» و «حوار» منطقى و دوستانه بين مذاهب اسلامى به شدت احساس می شود[42]؛ از این رو پیشنهاد می کنیم کنفرانس علمی با حضور برجسته ترین علمای دو مذهب شیعه و سنی برگزار شود تا مهم ترین موانع وحدت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و از سوی دیگر مهم ترین اقدامات لازم برای تقویت وحدت اسلامی طرح گردد و در پایان، نتایج این کنفرانس علمی، به صورت مصوبات الزام آور، برای همگان مورد عمل قرار گیرد.[43]

هم چنین بر سیاستمداران جوامع اسلامی  لازم است با گشودن مرزهاى بسته خود به روى كتب اسلامى و نوشته هاى ديگر كشورهاى مسلمان، و با فراهم ساختن زمينه هاى گفتگو بين مذاهب اسلامى و رفت و آمد علماى اين كشورها، به اين امر كمك كنند كه هم به نفع خود آنان است و هم به سود جهان اسلام!.[44]

البته باید دانست در اجتماع انسانى نيز اگر «تنها» به گرد آمدن افراد دور هم ، بدون هيچ گونه تفاهم و تعاون و همبستگى و روابط اخلاقى و معنوى، قناعت شود هيچ يك از منافع اجتماع گرفته نخواهد شد يعنى اصولًا اجتماعى وجود نخواهد داشت.[45]

و به اين ترتيب مسلّم است اگر دو نفر با شرائط بالا گرد هم آيند اجتماعى تشكيل ميدهند و اگر ميليونها نفر بدون شرايط بالا دور هم جمع [46]شوند اجتماعى وجود نخواهد داشت!.[47]

بلکه براى ايجاد اين رابطه، اخوت و برادرى  كه نزديكترين و عميق ترين رابطه دو انسان با يكديگر بر اساس مساوات و احترام متقابل است، اصل اساسى پيوند اجتماعى انسان ها شمرده است.[48]

ضعف رسانه ای در انعکاس فعالیت های تقریبی

يكى از پايه هاى استقرار وحدت اسلامی، نزديكى و بهم پيوستگى جوامع مسلمان از نظر[49]وسايل ارتباطى و پيوندهاى اجتماعى است [50]

هر قدر روابط اجتماعى مسلمانان توسعه پيدا مى كند تمدن نوین اسلامی بصورت پيشرفته ترى درمى آيد؛ لذا سهولت وسائل ارتباطى در امت اسلامی  موجب نزديكى و تماس هرچه بيشتر افراد می شود.[51]

لیکن تأسف آور است که  وسايل ارتباطى ما مسلمانان بسيار ضعيف است، و بالعكس عمده وسايل ارتباط جمعى دنيا در دست يهوديان است، و آنها به هر شكلى كه مايل باشند اخبار و حوادث دنيا را منتشر يا تحليل مى كنند. اگر مسلمانان جهان، كه جمعيّت عظیم دنيا را تشكيل مى دهند، وسايل ارتباط جمعى قوى و فراگيرى در اختيار داشتند، و حقايق دين اسلام از جمله اقدامت و فعالیت های وحدت بخش خود را  را به گوش جهانيان مى رساندند، بى شك تبليغات مسموم و دروغين دشمن خنثى مى شد.[52]

آرى، نداشتن وسايل ارتباط جمعى قوى و فراگير، از جمله چالش های مهم در اتحاد امت اسلامی است.[53]

سخن آخر

با اين همه نبايد از رحمت خدا، از الطاف خاصى كه او نسبت به دين و آيين خود دارد مأيوس شد.[54] بلکه اگر مى خواهيم نفاق و تفرقه برچيده شود بيائيم بجاى تهمت به يكديگر، همديگر را آن چنان كه هستيم بشناسيم، زيرا اين گونه نسبتهاى ناروا نه تنها به وحدت اسلام كمك نمى كند، بلكه ضربه محكمى بر[55]پايه هاى وحدت اسلامى مى زند.[56]

انسان اين آمادگى را دارد كه از امواج اختلاف درآيد و در عالم يقين و وحدت گام بگذارد، و خداوندى كه او را براى تكامل آفريده است مسلماً از اين فيض محروم نخواهد كرد.[57]

باشد كه خدا مردان غيور و دلسوز و با همت از عقلاى طرفين را برانگيزد تا آن دستهايى را كه با نشر نوشته هاى آلوده و مسمومى كه روح اسلام را مى كشد، آتش اختلاف را دامن مى زنند هم از ناحيه ما و هم از ناحيه آنها كوتاه كنند.[58]

 

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

 


[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛12/12/1388.

[2] همان.

[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 2 ؛ ص375.

[4] پيام قرآن ؛ ج 1 ؛ ص294.

[5]  بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛17/10/1393.

[6] همان.

[7] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ http://www.eshia.ir.

[8] قرآن و آخرين پيامبر : تجزيه و تحليل مستدل و گسترده اى درباره عظمت و اعجاز قرآن از دريچه هاى گوناگون ؛ ص260.

[9] همان.

[10] همان.

[11] پيام قرآن ؛ ج 8 ؛ ص304.

[12] مديريت و فرماندهى در اسلام ؛ ص56.

[13] تفسير نمونه ؛ ج 24 ؛ ص65.

[14] سورۀ صف؛ آیۀ4.

[15] تفسير نمونه ؛ ج 24 ؛ ص65.

[16] همان؛ص 66.

[17] همان.

[18] همان.

[19] همان.

[20] همان.

[21]  بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مبلغان مناطق محروم و سنی نشین کشور؛15/3/1393.

[22] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص455.

[23] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 6 ؛ ص575.

[24] همان ؛ ج 3 ؛ ص537.

[25] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص336.

[26] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 5 ؛ ص76.

[27] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص64.

[28] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص48.

[29] همان.

[30] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص48.

[31]  سوره حشر؛ آيه 9.

[32] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص48.

[33] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص515.

[34] همان.

[35] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص57.

[36] همان.

[37] همان.

[38] همان؛ ص 58.

[39] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص64.

[40] اعتقاد ما ؛ ص127.

[41] وهابيت بر سر دو راهى ؛ ص137.

[42] همان؛ ص 138.

[43] متن نامه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) به شیخ الأزهر ؛13/5/1394.

[44] وهابيت بر سر دو راهى ؛ ص139.

[45] قرآن و آخرين پيامبر : تجزيه و تحليل مستدل و گسترده اى درباره عظمت و اعجاز قرآن از دريچه هاى گوناگون ؛ ص257.

[46] همان.

[47] همان؛ص 258.

[48] همان.

[49] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص243.

[50] همان؛ ص 244.

[51] زندگى در پرتو اخلاق ؛ ص156.

[52] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله)، ص: 65.

[53] همان.

[54] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص53.

[55] تفسير نمونه ؛ ج 6 ؛ ص54.

[56] همان؛ص 55.

[57] پيام قرآن ؛ ج 5 ؛ ص220.

[58] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص53.

captcha