بیان ماجرای شهادت حضرت یحیی(علیه السلام) از سوی امام(علیه السلام)
از امام سجّاد عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «امام حسين عليه السلام (در مسير كربلا) در هيچ منزلگاهى فرود نيامد و كوچ نكرد، مگر آن كه از «يحيى بن زكريّا» پيامبر بزرگ خدا وكشته شدن وى ياد فرمود، و روزى چنين فرمود:«وَ مِنْ هَوانِ الدُّنْيا عَلَى اللَّهِ أَنَّ رَأْسَ يَحْيَى بْنَ زَكَرِيَّا اهْدِىَ الى بَغِىٍّ مِنْ بَغايا بَني إِسْرائيلَ ؛ از پستى دنيا نزد خداوند همين بس كه سر «يحيى بن زكريّا» را براى زناكارى از زناكاران بنى اسرائيل هديه بردند!».[1]،[2]که البته شهادت امام حسين ع نيز از جهاتى همانند شهادت حضرت يحيى (علیه السلام) بود.[3]
پیش بینی امام حسین علیه السلام درباره شهادت خود
در پايان اين ماجرا مى خوانيم امام حسين عليه السلام به فرزندش امام سجّاد عليه السلام فرمود:«يا وَلَدِي يا عَلِىُّ وَاللَّهِ لا يَسْكُنُ دَمِي حَتّى يَبْعَثَ اللَّهُ الْمَهْدِىَّ فَيَقْتُلَ عَلى دَمِي مِنَ الْمُنافِقِينَ الْكَفَرَةِ الْفَسَقَةِ سَبْعينَ أَلْفاً؛ فرزندم! على جان! به خدا سوگند خون من آرام نخواهد گرفت تا آنگاه كه خداوند (فرزندم) مهدى (عج) را مبعوث كند و او هفتاد هزار تن از منافقين كافر و فاسق را به قتل برساند».[4]،[5]
بی شک اين تعبير اشاره روشنى است به پيش بينى شهادت امام عليه السلام است؛[6]لذا هدف امام عليه السلام از طرح ماجراى حضرت يحيى عليه السلام اشاره به اين نكته است كه حكّام ظالم و جبار و هواپرست او را به جرم پاكى و تقوا و مبارزه با آلودگى ها و هوسبازى ها شهيد مى كنند و سر بريده اش را براى ناپاك زاده اى هديه مى برند و اين نشان مى دهد كه امام عليه السلام از جزئيّات شهادت خود آگاه بوده، و براى اصحاب و ياران و فرزندانش شرح [7]مى داده و آن مردان شجاع را آماده جانبازى و فداكارى تا آخرين قطره خون مى كرده است.[8]
نوید انتقام خون امام حسین(علیه السلام) با ظهور امام عصر(علیه السلام)
بدیهی است جمله «خون من از جوشش باز نمى ايستد تا «مهدى عليه السلام» قيام كند» اشاره پر معنايى به استمرار عاشوراهاى حسينى در طول تاريخ و نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین)ع) است، همان چيزى كه امروز با چشم خود مى بينيم.[9]
روز سوم؛ ورود عمر بن سعد به کربلا
عمر بن سعد[10] روز سوم محرم، با لشكر عظيمى به كربلا آمد و در برابر لشكر محدود امام عليه السلام ايستاد.[11]
فرستاده عمر بن سعد نزد امام عليه السلام آمد. سلام كرد و نامه ابن سعد را به امام تقديم نمود و عرض كرد: مولاى من! چرا به ديار ما آمده اى؟[12]
امام عليه السلام در پاسخ فرمود:«كَتَبَ إِلَىَّ أَهْلُ مِصْرِكُمْ هذا أَنْ أَقْدِمَ، فَأَمَّا إِذْ كَرِهُونِي فَأَنَا أَنْصَرِفُ عَنْهُمْ!؛ اهالى شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت كرده اند، و اگر از آمدن من ناخشنودند باز خواهم گشت!».[13]،[14]
خوارزمى روايت كرده است: امام عليه السلام به فرستاده عمر بن سعد فرمود:«يا هذا بَلِّغْ صاحِبَكَ عَنِّي انِّي لَمْ ارِدْ هذَا الْبَلَدَ، وَ لكِنْ كَتَبَ إِلَىَّ أَهْلُ مِصْرِكُمْ هذا انْ آتيهُمْ فَيُبايَعُونِي وَ يَمْنَعُونِي وَ يَنْصُرُونِي وَ لا يَخْذُلُونِي فَانْ كَرِهُونِي انْصَرَفْتُ عَنْهُمْ مِنْ حَيْثُ جِئْتُ ؛ از طرف من به اميرت بگو، من خود به اين ديار نيامده ام، بلكه مردم اين ديار مرا دعوت كردند تا به نزدشان بيايم و با من بيعت كنند و مرا از دشمنانم بازدارند و ياريم نمايند، پس اگر ناخشنودند از راهى كه آمده ام باز مى گردم».[15]،[16]
نامه نگاری عمر بن سعد به ابن زیاد
وقتى فرستاده عمر بن سعد بازگشت و او را از جريان امر با خبر ساخت، ابن سعد گفت: اميدوارم كه خداوند مرا از جنگ با حسين عليه السلام برهاند. آنگاه اين خواسته امام را به اطّلاع «ابن زياد» رساند.[17]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] مناقب ابن شهر آشوب؛ ج 4؛ ص 92 ، بحارالانوار، ج 45؛ ص 89.
[2] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص377.
[3] تفسير نمونه ؛ ج 13 ؛ ص21.
[4] مناقب ابن شهر آشوب؛ ج 4؛ ص 92 ، بحارالانوار، ج 45؛ ص 89.
[5] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص378.
[6] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 15 ؛ ص.179
[7] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص378.
[8] همان؛ ص 379.
[9] همان.
[10] عمر بن سعد، جنايتكار بزرگ حادثه كربلا و عاشورا است،( عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص129)،عمر به سعد گنهكارى است كه موفّق بر توبه از خطاها و گناهان و اشتباهات خود نشد، ولى تمام پلهاى پشت سر خود را خراب كرد. او در راه حبّ دنيا و وابستگى به پُست و مقام و ملك رى، تا آنجا پيشرفت كه گفت:«مى گويند خداوند بهشت و جهنّمى آفريده، و انسانها را در جهان آخرت مجازات مى كند. اگر اين مطلب راست باشد پس از قتل حسين و رسيدن به حكومت و مقام، توبه مى كنم! و اگر دروغ باشد ملك و مقام را از دست نداده ام!».( منهاج الدموع، ص 291)،(سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص410.)
[11] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص386.
[12] همان ؛ ص386.
[13] تاريخ طبرى؛ ج 4؛ ص 311؛ ارشاد ؛ص 435 ، بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 384.
[14] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص386.
[15] مقتل الحسين خوارزمى؛ ج 1؛ ص 241.
[16] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص386.
[17] همان.