در عصری به سر می بریم که پیشرفت و توسعه در جوامع بشری در بالاترین حد ممکن قرار دارد، لیکن در کنار پیشرفت های صنعتی بزرگ، دروغ هایی بزرگ هم چون ادعای حقوق بشر نیز مشاهده می شود[1] به نحوی که در دنياى امروز واژه هايى مانند كرامت انسان و حقوق بشر به صورت بسيار وسيع و گسترده دنبال مى شود،[2] که اميدواريم هوشيار باشيم و دروغ های بزرگ را باور نکنيم.[3]
نباید فراموش نمود قوانینی که تحت عنوان حقوق بشر در نهادهای بین المللی وضع می شود ابزاری است در دست زورمندان تا ضعفاء را سرکوب کنند.[4] البته اين ها كلمات حقّى است كه غالباً بر زبان زمامداران ظالم و ستمگر عصر ما جارى مى شود، ولى از آن اراده باطل مى كنند، و هر كدام که مهارت بيشترى در تحريف حقايق و توجيهات شيطنت آميز داشته باشند در نيل به مقاصد نامشروعشان موفّق ترند و اينجاست كه وظيفه علماى الهى و دانشمندان با ايمان قوم و ملّت سنگين مى شود، آنها بايد به مردم آگاهى لازم را بدهند و سطح فرهنگ عمومى را بالا برند تا حاكمان ظالم و گروه هاى تبهكار نتوانند كلمات حق را بگويند و از آن اراده باطل كنند و پايه هاى حكومتهاى خودكامه را از اين طريق محكم سازند![5]
بحران دو گانه گرایی قدرت های غربی با عنوان حقوق بشر در حالی است که در آموزه های اسلامی و با مراجعه به روایات و احادیث می توان مدعی شد صیانت از حقوق و کرامت انسانی، بهترین موقعیت را برای فرد با ایمان و مسلمان به وجود می آورد به نحوی که در میان همۀ مکاتب توحیدی و دیگر مکاتب بشری بی بدیل است.[6]
تأملی در مفهوم کرامت
«كرامت» به معناى شرافت، شخصيت، ارزش، احترام و نعمت است بدین معنی که بايد هر انسانى كرامت الهى و نعمت او را به وسيله پذيرش اين صفات برجسته بپذيرد و از سوی دیگر با تبعیت از آموزه های الهی در راستای تحصیل كرامت انسانی تلاش نماید.[7]
نگرش اسلامی به کرامت انسانی
اسلام آيين سلامت و كانون كرامت است[8] و در عرصه های مختلف نظام اسلامى بی اندازه بر روى كرامت، حريت و اختيار انسان تكيه شده[9] و از جمله اصول اخلاقى در اسلام، غناى نفسانى، عزّت، حفظ حقوق و كرامت انسانی است؛ انسانى كه به حضرت حق، معرفت شايسته پيدا كند و يقين داشته باشد كه زمام همه امور در دست خدا و وابسته به لطف و رحمت اوست و حول و قوّه و نفع و ضررى جز آنچه از طريق او به انسان مى رسد وجود ندارد و تنها او سبب ساز و سبب سوز است، خويشتن را بى نياز از همه چيز و هر كس، غير از او مى بيند و به غنا و كرامت مى رسد.[10]
شعاع اين عزّت و بى نيازى، همه شئون حيات انسان را فرا مى گيرد و مظاهر آن در همه شئون جامعه اسلامى مشاهده مىشود؛[11] زیرا كرامت انسانی در شريعت اسلامى ، احساس خوارى و ذلّت آحاد از شهروندانش را بر نمی تابد که این مسأله به روشنى دلالت دارد كه اسلام تا چه حدّ به صیانت از کرامت انسانی هم چون از بين بردن فاصله طبقاتى در بالاترین حدّ ممکن اهميت مى دهد.[12] زیرا فقر و نابسامانى هاى اقتصادى نه تنها عزت و كرامت انسان را زير سؤال مى برد كه احياناً موجب تكدى و خودفروشى و قرارگرفتن در زير چتر استعمارگران و مستكبران مى شود و اين منافات دارد با عزتى كه خداوند براى مؤمنان خواسته است.[13]
اینگونه است که اسلام با ترويج فرهنگ توليد و كار، و ارزش گذارى معنوى بر فعاليت هاى توليدى، زيرساختهاى فكرى بشر را در موضوع كار و توليد، چنان اوج داد كه «كار و توليد» در رديف يكى از عبادتها قرار گرفت[14]، و كرامت و مقام انسان نزد خداوند به آن گره خورد[15]، و تلاش جهت توليد و كار، به مثابه جهاد در راه خداوند قلمداد شد[16]، و بالاخره پيامبر اين آيين پاک پس از بوسيدن دستان پينه بسته كارگرى، فرمود: «هذه يدٌ لا تمسّها النار؛ اين دستى است كه آتش دوزخ به آن نمى رسد».[17]،[18]
تقوا، معیار کرامت انسان
بی تردید اوّلين معیار در مسير حصول کرامت انسانی آن است كه آدمى، براى اعمال و رفتار خود معيار و ضابطه اى در اختيار داشته باشد و هواهاى نفسانى خود را تحت كنترل بگيرد در غير اين صورت هرگز به سعادت دست پيدا نخواهد كرد.[19]در این بین تقوا، يعنى؛ بزرگترين افتخار بشر، بهترين وسيله قرب خدا، معيار كرامت انسان به شمار می آید.[20]
لذا آيين آسمانى اسلام ارزش واقعى انسان را در صفات ذاتى او به خصوص تقوا و پرهيزكارى و تعهّد و پاكى او مى شمرد و حتّى براى موضوعات مهمّى، همچون علم و دانش، اگر در مسير ايمان و تقوا و ارزشهاى اخلاقى قرار نگيرد، اهميّت قائل نيست. بلکه ملاك كرامت و ارزشمندى در پيشگاه خدا، تقواست كه هيچ بديل و جانشينى ندارد.[21]
از این رو آيه شريفه، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ[22]؛ گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست» که ملاك و معيار كرامت و ارزش انسان، تقوا قرار داده شده، نيز ناظر به همين معنا است كه به عنوان «معيار كرامت انسان» تعبير شده است؛[23] به نحوی که اگر روحيّه تقوا و خداترسى در نهاد آدمى وجود نداشته باشد و مواظب نباشد كه احكام الهى يعنى انجام واجبات و ترك محرّمات را رعايت كند، انسان بىبند وبار، بى مبالات، بى تفاوت و سر در گم بوده و راه به جايى نمى برد.[24]
آری تقوا كه همان خويشتن دارى در برابر گناه، و احساس مسؤوليت و تعهد در پيشگاه حق است نخستين برنامه بندگان مؤمن خدا و معيار کلیدی شخصيت و كرامت انسان در پيشگاه پروردگار است.[25]
حفظ کرامت انسانی در کلام رضوی
از روايات متعدّدى استفاده مى شود كه انسان نبايد از آغاز تا پايان عمر خود، كارگر و اجير ديگرى باشد[26]؛ يعنى چه بهتر كه پس از دورانى كارآموزى استقلال پيدا كند و روى پاى خود بايستد. که این آموزه خود بهترين شاخصه در حفظ كرامت انسانى است.[27]
اینچنین است که امامان اهل بيت عليهم السلام به شدّت متنفّر بودند كه مردم را بنده و برده خود بدانند، چنانكه وقتى ابوالصلت يكى از ياران امام على بن موسى الرضا عليه السلام از آن حضرت درباره شايعه اى مى پرسد كه بر سر زبان ها بود كه امامان اهل بيت عليهم السلام مردم را عبيد خودشان مى دانند، حضرت شديداً ناراحت شده، آفريدگار آسمان ها و زمين و خداوند آگاه بر نهان و پيدا را گواه مى گيرد كه چنين سخنى دروغ است و از هيچ يك از پدرانم صادر نشده است سپس به شدت از ظلم هاى گروهى از امت بر آن بزرگواران شكوه مى كند و اين نسبت را يكى از آن مظالم مى شمرد؛ آن حضرت در این زمینه فرمود: «اللهم فاطر السموات والأرض عالم الغيب والشهادة أنت شاهد بأنى لم أقل ذلك قطّ ولا سمعت أحداً من آبائى قاله قطّ وأنت العالم بما لنا من المظالم عند هذه الأمّة و إنّ هذه منها؛ خداوندا! ای آفریننده آسمانها و زمین، و آگاه از اسرار نهان و آشکار، تو شاهد هستی که من قطعاً چنین سخنی نگفتهام و هیچ کدام از آباء من هم چنین سخنی را نگفتهاند، خدایا تو شاهد هستی که این ظلمها از جانب این امّت به ما میرسد كه اين يكى از آنها است».[28]
لذا يكى از دوستان امام على بن موسى الرضا عليه السلام به نام زكريا بن آدم از آن حضرت دربارۀ مردى از اهل ذمه سؤال كرد كه به جهت ابتلاى به فقر و فلاكت، مى خواست به ذلت بردگى فرزندش تن بدهد تا هم خودش به نوايى برسد و هم شكم فرزندش سير شود، لیکن حضرت فرمود:«لايبتاع حرّ فانه لايصلح لك ولا من اهل الذمّة؛ انسان آزاده، برده نمىشود، چنين كارى نه شايسته توست و نه از ذمّيان رواست».[29]،[30]
با این تفاسیر شایسته است دشمنان اسلام را مورد عتاب و سرزنش قرار دهیم که [31]كجايند آن كوردلانى كه آن اتهامات را به پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) زدند، خواستند مُهر برده دارى و ظلمت اسارت را بر صحيفه نورانى وى زنند!،[32] آنچنان که بر ضد اسلام فرياد زدند که اسلام بردگى و برده دارى را تجويز كرده!، و پيامبر (صلى الله عليه وآله) بردگى را نفى نكرده است!، چقدر بى اطلاع است اگر كسى كلمات پيامبر (صلى الله عليه وآله) را در ترغيب به آزادى برده ها ننگرد، و چقدر بىشرمی است كه بنگرند و ساكت باشند، و يا انكار كنند، كلمات پيامبر (صلى الله عليه وآله) و ائمه (عليهم السلام) مملوّ از امر به آزاد كردن برده است، حتى اسلام براى كفارات، آزادى برده را به عنوان كفاره ذكر كرده است و كسى كه در تاريخ تتبع كند، بر او پوشيده نمى ماند كه مکتب اهل بیت (عليهم السلام) از هر فرصتى براى برده زدائى و آزادى و کرامت انسان ها استفاده کرده اند.[33]
پیوند ذاتی کرامت انسانی و اقتصاد
بدیهی است اسلام نظرش تنها به آزادى جسمى نيست، اهتمام آن براى رهيدن از بردگى نفوس بسيار بيشتر از رهيدن از بردگى اشخاص است، برده هواى نفس بودن بسيار خطرناكتر از برده انسانى بودن، و رهيدن از آن مشكل تر از رهيدن از اين است.[34]
لذا انسان مؤمنى كه در عرصه مسائل اقتصادى فعاليت مى كند باید در كسب مال و توليد ثروت، خود را به راه هاى نامشروع و حرام و شيوه هاى ضد كرامت و حريّت، نیالاید؛ بلکه در زمانه ای که در مكتب اقتصاددان هاى مادّى دنيا، تحصيل ثروت و توزيع بی قید و شرط، هرگونه تجارت پردرآمد، از قبیل داير كردن مراكز براى مفاسدى چون قمار و روسپى گرى و حتی وضع قانون برای حمايت و گسترش تجارت بردگان جنسی و ترانزیت مواد مخدر و حتی تجارت بسيار پرسود انواع سلاحهاى مخرّب مباح شمرده شده؛ در چنين وضعيتى مؤمن اقتصادى بتواند تمام درآمدها و هزينه هايش را در چهارچوب ارزشها و كرامت انسانى ترسیم نماید.[35]
چگونگی تحقق این مهم در گرو این امر نهفته است که بر مبنای آموزه های دینی بدانیم خداوند ارزاقش را به نحو حلال ميان بندگانش تقسيم كرده و هيچ كس نمى ميرد مگر اينكه رزق مقدّر و مقسومِ حلالش را به طور كامل دريافت مى كند، گرچه ديرتر به آن برسد.[36]
اين در حالى است كه آلودگی به حرام و راه هاى نامشروع در فعاليت هاى اقتصادى، حلال خدا را از ما منقطع خواهد کرد؛ لذا مؤمن اقتصادى برای صیانت از کرامت انسانی افزون بر پرهيز از راه هاى حرام از راه هاى پست و ذلّت آور نيز كسب درآمد نمى كند؛ بلکه همّتش بلند است و كرامت نفسش او را به سمت «معالى الامور» سوق مى دهد، و كرامت و عزت نفسانى اش او را از ذُلّ سؤال باز مى دارد، چون پيرو آن مكتبى است كه تقاضاى كمك از افراد نااهل را منفور مى شمرد.[37]
اینگونه است که امام على بن موسى الرضا عليه السلام به يكى از يارانش (بزنطى) هنگامى كه تقاضا كرد امام با نوشتن نامهاى براى يكى از حاكمان وقت از وى بخواهد نياز اقتصاديش را برطرف سازد، اینچنین فرمود: « أنا أضنّ بك ان تطلب مثل هذا وشبهه ولكن عوّل على مالى[38]؛من دريغ دارم كه از مثل چنين كسى تقاضا كنى، اگر نياز دارى بر مال من تكيه كن و هر چه مى خواهى بردار». که این آموزۀ ناب در حفظ کرامت انسان باید به عنوان الگوی جامع در این مسأله مورد توجه قرار گیرد.[39]
انفاق؛ تجلی کرامت انسانی
در جامعه اى كه اقتصاد بر اساس ايمان و كرامت انسانى است افراد آن در مصرف و انفاق نيز كريمانه عمل مى كنند، به گونه اى كه اقشار كمدرآمد احساس ذلت و خوارى نمى نمايند،[40] از اين رو در سلوك عملى پيشوايان اسلام مى خوانيم كه حتى در اطعام به مستمندان كارى نمى كردند كه آنان احساس حقارت كنند؛ مثلًا از اضافه غذا به آنان نمى دادند، بلكه از همان ابتدا از بهترين هاى سفره طعام بر مى داشتند و آن را داخل ظرف بزرگى مى گذاشتند و براى آنها مى فرستادند: «كان الامام على بن موسى الرضا عليه السلام اذا أكل أتى بصحفة فتوضع بقرب مائدته فيعمد الى أطيب الطعام مما يؤتى به فيأخذ من كلّ شىء شيئاً فيضع في تلك الصحفة ثمّ يأمر بها للمساكين؛ امام رضا علیه السلام به هنگام خوردن غذا، سینى بزرگى برایش آورده مى شد و در کنار سفره اش قرار مى گرفت، و آن حضرت از بهترین غذاهایى که برایش آورده مى شد مقدارى بر مى گزید و در آن مى نهاد، سپس آن را براى فقراء مى فرستاد.»[41]،[42]
ضرورت حفظ حرمت و کرامت مهمان در تعالیم رضوی
از جمله مسائلی که در نظر ما بسیار ساده به نظر می رسد ولی اسلام به آن اهمیت ویژه ای داده است مسألۀ استقبال و بدرقه نسبت به مهمان حتی مهمان غیر مسلمان است.[43]
این امر در حالی است که در عصر کنونی سلطه فرهنگ خالى از عواطف انسانى غربي، اصل صله رحم و پذيرايى از مهمان و نیز آداب مهمان نوازی را دستخوش تغییرات فراوان کرده است.[44]
حال آنکه امام رضا (علیه السلام) برای حفظ منزلت و کرامت مهمان بدرقه مهمان را سفارش می کنند چنان که می فرمایند: «إِنَّ مِنْ حَقِّ الضَّيْفِ أَنْ تَمْشِيَ مَعَهُ فَتُخْرِجَهُ مِنْ حَرِيمِكَ إِلَى الْبَابِ[45]؛ یکی از حقوق مهمان آن است که در هنگام رفتن، تا درب خانه او را بدرقه کنید».[46]
گفتنی است در این روایت نورانی نیامده است که فرد مهمان، مسلمان و یا شیعه باشد؛ بلکه اطلاق آن، هر میهمانی را شامل می شود، آری محبت در دل کافی نیست و باید انسان این محبت درونی را ابراز کند و به شکل احترام و شخصیت قائل شدن در اعمال و رفتار خود نمایان سازد.[47]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت از آنجا كه نمونه های عینی و مصادیق بارز کرامت انسانی در این نگاشته منبعث از سیرۀ عملی حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و از جمله معارف ناب شیعی است لذا همه آنها در يك سطح عالى است و با پیروی آگاهانه؛ انسان به اوج معرفت و كرامت انسانى رهنمون می شود.[48]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛18/9/1388.
[2] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص.440
[3] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛18/9/1388.
[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛26/6/1393.
[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص440.
[6] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛22/2/1389.
[7] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج8 ؛ ص214.
[8] همان ؛ ج6 ؛ ص57.
[9] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص257.
[10] همان ؛ ص110.
[11] همان.
[12] همان ؛ ص153.
[13] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص190.
[14] ر. ك: مسند احمد، ج 3، ص 147؛ صحيح بخارى، ج 3، ص 66؛ مستدرك الوسائل، ج 13، ص 460.
[15] امام كاظم عليه السلام:« إن اللَّه ليبغض العبد الفارغ؛ خداوند بندهبيكار را دشمن مىدارد»؛( من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 169، ح 3635).
[16] امام صادق عليه السلام:« الكادّ على عياله كالمجاهد فى سبيل اللَّه»؛(كافى، ج 5، ص 88).
[17] اسدالغابة، ج 2، ص 269.
[18] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص321.
[19] گفتار معصومين(ع) ؛ ج1 ؛ ص14.
[20] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج3 ؛ ص381.
[21] گفتار معصومين(ع) ؛ ج1 ؛ ص14.
[22] سورۀ حجرات؛آیۀ13.
[23] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص196.
[24] گفتار معصومين(ع) ؛ ج1 ؛ ص14.
[25] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج4 ؛ ص215.
[26] ر. ك: وسائلالشيعه، ج 12، باب 66، از ابواب مايكتسب به، ح 1 و 2.
[27]دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص114.
[28] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 184، ح 6.
[29] تهذيب الاحكام، ج 7، ص 77 و مسند الامام الرضا، ج 2، ص 304.
[30] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص114.
[31] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص25.
[32] همان؛ ص 28.
[33] همان.
[34] همان؛ ص 26.
[35] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص111.
[36] همان.
[37] همان ؛ ص113.
[38] كافى، ج 2، ص 149، ح 5.
[39] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص113.
[40] تحف العقول، ص 330؛ مسند الإمام الرضا، ج 2، ص 315.
[41] كافى، ج 4، ص 52، ح 12.
[42] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص: 114.
[43] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛16/2/1388.
[44] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج8 ؛ ص124.
[45] مستدرک؛ ج16،ص257.
[46] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛16/2/1388.
[47] همان.
[48] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج8 ؛ ص464.