جوانى بیستویکساله هستم و به شدّت وسواس دارم. اين بيمارى مانع ترقّى من شده است. یکبار براى شما در اين مورد نامه نوشتم و شما اینگونه جواب داديد: «ما راهى نشان میدهیم كه به افراد بسيارى توصيه کردهایم و بسيار مؤثر است و آن اين است كه شما نگاه كنيد به افراد متدین معمولى، ببينيد آنها چقدر آب میکشند، به همان مقدار قناعت كنيد. بقيّه براى شما پاك است و ما مسئولیت آن را شرعاً میپذیریم»، درحالیکه من در نامه قيد كرده بودم كه فقط از شما یک فتوا میخواهم و آن اينكه: چيزهاى نجس و متنجّس را براى مدّتى بر من پاك بدانيد; ولى شما جوابى كه در بالا ذكر شد را مرقوم داشتيد و من بازهم روى حرفم هستم، اين فتوا را بدهيد تا من چيزهاى نجس و متنجّس را پاك بدانم.
اینجانب مبتلابه بيمارى وسواس هستم و متأسفانه بسيار شديد و غیرقابلتحمل است. مثلاً در مورد تطهير و غسل وسواس من خيلى شديد است، بهگونهای كه گاهى اوقات وقتى شب به حمّام میروم نزديك طلوع آفتاب موفق به تطهير شده، از حمّام بيرون میآیم. باور كنيد در طول اين چند سال بهاندازه بیست سال آب مصرف کردهام، براى درمان به نزد بعضى از علماى شهرمان و يكى از مراجع قم رفتم، اذكارى به من گفتند كه مؤثر واقع نشد. خدمت حضرت على بن موسیالرضا (علیهالسلام) در مشهد رفتم، با چه گرفتاریهایی كه در سفر و هنگام تشرّف داشتم و دعا و تضرّع بسيار كردم ولى متأسفانه شفا نيافتم. اين بيمارى نزديك است مرا از پاى درآورد، نهتنها خود كه خانواده را نيز نگران و در زحمت انداختهام، بلكه باعث شده است عبادتهایم را نتوانم انجام ده. براى اين جهت ماه رمضان را سفر میکنم تا مشكل روزه گرفتن نداشته باشم، اگرچه در سفر هم هیچچیز نمیخورم. چه كنم تا از اين وضع غمبار نجاتیافته و از زخمزبانهای اطرافيان آسوده گردم؟