از آغاز جریان مبارزه با استبداد و استعمار، همواره حوزه های علمیه و مراجع معظم تقلید و علماء و مدرسین این نهاد مقدس دین، در صفِ مقدم این حرکت قرار داشته و با عطفِ توجه به شرایط زمانی و مکانی و متناسب با موقعیتی که در آن واقع بوده اند، در این مسیر گام برداشته اند.[1]
آیت الله العظمی مکارم شیرازی یکی از ستاره های درخشان این آسمان است که از دوران جوانی با نبوغ و استعدادی سرشار، در طریق مبارزه وارد شد و به روشنگری مردم به ویژه نسل جوان پرداخت.[2]
انتشار مقاله ی مجعول احمد رشیدی مطلق در هفدهم دی ماه سال 1356ش، با عنوان «استعمار سرخ و سیاه» که سراسر توهین به امام خمینی(ره)، روحانیت و حوزه های علمیه بود، خشم مردم را برانگیخت. عکس العمل در برابر انتشار این مقاله توهین آمیز در قم، تظاهراتی بود که در روز هیجدهم دی، از مدرسه خان آغاز شد و با رفتن به مدرَس و منزل علماء ادامه یافت، از جمله زمانی که جمعیت تظاهرکننده به مدرسه امیرالمومنین علیه السلام رسید، آیت الله العظمی مکارم شیرازی خطاب به آنان فرمود: «شماها با هم همدست و هم زبان باشید. قیام کنید. اگر بمیریم، همه با هم بمیریم و اگر زنده باشیم، همه با هم زنده باشیم؛ تا دست این حکومت یزیدی را کوتاه کنیم. جوانان مسلمان، ما هم با شما هستیم و از شما جدا نیستیم».[3]
این تظاهرات در روز نوزدهم دی ماه، که با بستن مغازه های بازار و خیابان و تعطیل دروس حوزۀ علمیه قم همراه بود، گسترده شد و صبح و بعد از ظهر ادامه یافت. در ساعت چهار بعد از ظهر این روز، زمانی که جمعیت از منزل آیت الله نوری همدانی خارج شد و به راهپیمایی ادامه داد، مورد حمله نظامی و انتظامی قرار گرفت که بر اثر آن تعداد زیادی از تظاهر کنندگان، کشته و مجروح شدند.[4]
آیت الله العظمی مکارم شیرازی که مبارزه خود با رژیم پهلوی را از ابتدای دهه40 آغاز کرده و در خرداد 1342 نیز توسط حکومت شاه مدتی زندانی شده و پس از آزادی مبارزات خود را از سر گرفته بود، بعد از قیام نوزده دی1356 قم،[5] یکی از محرکین تشخیص داده شد و بر اساس رأی کمیسیون امنیت اجتماعی![6] به اتهام «اقدام علیه امنیت و اخلال در نظم و آسایش عمومی» در 21 دی ماه همان سال به چابهار و در ادامه به مهاباد و انارک نائین تبعید شد و در مردادماه 1357 از تبعید رهایی یافت و با شدت گرفتن حوادث انقلاب، به تهران آمد.[7]
این نگاشته، عهدهدار تبیین گوشه ای از مبارزات و فعالیت های شبانه روزی عالمی وارسته در قیام 19 دی است، که با استفاده از اسناد سری بجای مانده از سازمان اطلاعات و امنیت رژیم ستمشاهی معروف به «ساواک» ، در معرض دید علاقمندان به مطالعه در تاریخ انقلاب اسلامی قرار می گیرد.[8]
موضوع: اقدامات و تظاهرات عده ای از طلاب (18 دی؛ روز قبل)
به دنبال تظاهرات روز 18/10/2536 [1356]، در مدرسه خان تعدادى از طلاب گرد هم جمع شده و شخصى به نام سید حسن شجاعى مازندرانى طى مطالبى چنین اظهار داشت: «جوانان مسلمان با هم متفق باشید و از هم جدایى نیاندازید این حکومت یزیدى مىخواهد میان ما مسلمان ها با دین جدایى اندازد و این بى دین ها چه کار مىکنند مطالب پوچ و غلط پخش مىکنند تا بتوانند مردمان مسلمان را از خدا و قرآن و علما و مراجع و امام خمینى جدایى اندازند حکومت را باید خدا انتخاب کند، حکومت عصر حاضر را خدا انتخاب نکرده است».
در این موقع تظاهرات شروع و تعدادى از آنها به مسجد اعظم که آقاى شریعتمدارى براى درس گفتن آمده بود رفته و از وى خواستند به دنبال تعطیل حوزه ها درس را رها نماید که ایشان با ناراحتى از منبر پایین آمده و درس را تعطیل مى نماید. سپس تظاهر کنندگان به منزل شیخ هاشم آملى و علامه طباطبائى؛ سپس به منزل وحید خراسانى مىروند و در ساعت 5/10 صبح، ناصر مکارم شیرازى در مسجد امیرالمؤمنین شروع به سخنرانى نمود و گفت: «شماها با هم همدست و هم زبان باشید قیام کنید اگر بمیریم همه با هم بمیریم و اگر زنده باشیم همه با هم زنده باشیم تا دست این حکومت یزیدى را کوتاه کنیم. جوانان مسلمان ما هم با شما هستیم و از شما جدا نیستیم».
و بعد در ساعت 3 بعد ازظهر به منزل شیخ حسین نورى رفتند و ایشان هم مطالبى به این شرح گفت: «این مزدور نادان بود که مطالبى پوچ در روزنامه نوشت. انسانى که خودش نادان و تحصیل کرده نباشد نمىتواند ملت را نگهدارد. این مزدور مثل خفاش است. خفاش زمانى که روز باشد نور خورشید چشمش را اذیت مىکند این خفاش در نظر دارد با این مطالب و حرف هاى غلط مردم مسلمان شیعه ایران را از خمینى دور سازد. ما مىمیریم ولى از امام خمینى جدا نیستیم. تمام پاکستان که 30 میلیون شیعه دارد و عراق و افغانستان، تمام شیعه ها از خمینى هستند و او را جدا از خودشان نمىدانند».[9]
نظریه شنبه: [10] نظرى ندارد.
نظریه یکشنبه: مفاد گزارش خبر مورد تایید است ضمنا مراتب به طور کامل طى تلفنگرام قبلاً به عرض رسیده است. غانم
نظریه دوشنبه: شیخ حسین نورى از جمله روحانیون طرفدار خمینى و از محرکین وقایع اخیر قم مى باشد که برابر رأى کمیسیون حفظ امنیت اجتماعى به سه سال اقامت اجبارى در خلخال محکوم گردیده و تاکنون اطلاعات مشموله به منظور پیگیرى و اعزام وى به محل معینه ادامه داشته لکن منتج به نتیجه نشده است. پارسا
نظریه سهشنبه: صحت خبر و نظریه دوشنبه مورد تایید بوده در مورد معرفى طلاب آشوبگر بمانند سید حسن شجاعى مازندرانى و سایرین بعد از رفع کامل آشوب تصمیماتى اتخاذ خواهد شد. ضمناً مراقبت از نورى همدانى تداوم داشته تا بتوان پى به محل اختفاى وى برده. رهبر [11]
یکی از گزارش های ساواک از صبح 19 دی
روز دوشنبه 19 / 10 / 36 [56] که عده بی شماری از طلاب شهرستان قم از ساعت 9 صبح به منظور اعتراض به نوشته روزنامه اطلاعات و حمایت از خمینی شروع به تظاهرات نمودند، ابتدا به منزل شیخ هاشم آملی و بعد به منزل علامه طباطبائی رفته، از آن جا به مدرسه امیرالمومنین که سرپرستی آن به عهده ناصر مکارم شیرازی است رفته، و بعد ازظهر به منزل وحید خراسانی و از آن جا به منزل شیخ حسین نوری رفتند .
در تمام این منازل که طلاب مراجعه کردند، آقایان صاحب منزل برای آنان سخنرانی کرده و تقریبا همگی طلاب را به اتحاد و استقامت دعوت و به آنان تفهیم کردند که هر کس در این راه کشته شود در حکم شهید است.[12]
موضوع: تظاهرات روز 19 / 10 / 36 [56] قم
روز 19 / 10 / 36 [56] هم مانند روز هجدهم به عنوان اعتراض نسبت به مقاله روزنامه اطلاعات که به خمینی اهانت کرده بود درسهای حوزه علمیه قم تعطیل بود و همچنین بازار قم و مغازه های اطراف بازار و اکثر مغازه های خیابان ها تعطیل بودند. ساعت حدود ده صبح طلبه ها که در مسجد اعظم و مدرسه خان و صحنین اجتماع کرده بودند به طور دسته جمعی به منزل شیخ هاشم آملی رفتند. آملی خیلی مختصر و در چند کلمه گفت: «ما این اهانت را محکوم میکنیم و ساکت نمی نشینیم»... پس از سخنرانی آملی، طلاب به منزل علامه طباطبایی رفتند و علامه طی چند کلمه برنامه دولت را در این مورد محکوم کرد. سپس شیخ محمد یزدی رشته صحبت را به دست گرفت.
پس از سخنرانی یزدی، طلاب از منزل علامه به مدرسه امیرالمؤمنین رفتند و در آنجا آقای ناصر مکارم شیرازی سخنرانی کرده و اظهار داشت: «بدانید که از[13] صدر اسلام تاکنون برنامه همینطور بوده به پیغمبران اهانت میکردند تا این زمان که برمی دارد در یک کاغذ پاره به مرجع بزرگ توهین میکند. یکی از مراجع میگفت در اینجا به آقای خمینی توهین نشده چون ایشان را همه می شناسند به مراجع دیگر توهین شده زیرا غیر از ایشان سایرین را جزو خودشان می دانند پس به ما توهین شده، و اضافه کرد بیایید متحد باشیم و دست به دست هم بدهیم اگر قرار باشد بمیریم همه با هم بمیریم و اگر هم زنده باشیم با هم زنده باشیم. و سپس نوشته روزنامه را محکوم کرد». بعد از سخنرانی مکارم طلاب به منزل وحید خراسانی رفتند...[14]وحید خراسانی شروع به صحبت کرده و در ضمن صحبت خمینی را تشبیه به نور کرد که اگر کسی پا روی نور بگذارد نور خاموش نمی شود و سپس شعری خواند که مفهومش این بود که آب دریا به دهان سگ نجس نمی شود و درحالی که روی سخنش با نویسنده مقاله بود گفت: «ای احمق تو به شخصی توهین کردی که معرفه است درحالی که تمام بندگان نکره هستند ولی وقتی به خدا نزدیک شدند معرفه می شوند». پس از سخنرانی وحید طلاب از منزل وی بیرون آمده به طرف بازار حرکت کردند و چون ظهر شده بود و مأمورین هم بازار را محاصره کرده بودند عده ای داخل بازار شدند و از درب دیگر بیرون آمدند و عده ای هم داخل بازار نرفتند و در خیابان پراکنده شدند.
ساعت چهار بعد ازظهر طلاب که مجدداً در مسجد اعظم و مدرسه خان اجتماع کرده بودند به طرف خیابان ارم و صفائیه حرکت کرده و به منزل حسین نوری رفتند. در آنجا نوری سخنرانی کرد... پس از سخنرانی نوری مردم از منزل وی بیرون آمده و در خیابان شروع به راهپیمایی کردند. نزدیک چهارراه ارم که رسیدند چند نفر شروع کردن به شکستن شیشه های بانک صادرات و حمله کردند به حزب رستاخیز و اتومبیل هایی که جلو حزب پارک شده بود و اتومبیل پلیس که جلو کلانتری یک ایستاده بود و آنها را با سنگ و چوب شکستند. در این وقت مأمورین به جمعیت حمله کردند و مردم هم مقاومت کرده با سنگ به مأمورین حمله کردند. مأمورین ناچار شدند که تیراندازی کنند. با اینکه مأمورین مرتب تیراندازی میکردند ولی طلبه ها متفرق نمی شدند و همچنان شعار می دادند و به طرف مدرسه خان می آمدند. نزدیک چهارراه مدرسه خان ژاندارم ها رسیدند و با سنگ و چوب به طلاب ها حمله کردند. در اینجا طلاب شعار مرگ بر خاندان پهلوی را شروع کرده و از داخل گذرخان به طرف محلات داخل شهر رفته. در اینجا من از جمعیت جدا شدم و بین من با جمعیت فاصله شد و مأمورین نمی گذاشتند که به داخل گذرخان بروم. ضمناً شب گذشته هم عده ای شیشه بانک ها را شکستند.[15]
نظریه شنبه: اگر تظاهرات امروز کشته داشته باشد قم و حتی ایران به این زودی ساکت نخواهد شد. ضمناً در این گیر و دار ماشین آمبولانس بیمارستان سهامیه که متعلق به شریعتمداری است مرتب آژیرکشان دور خیابان های قم مانور می داد که یعنی ما مسئول بردن زخمی ها هستیم.
نظریه یکشنبه: مفاد گزارش صحیح است. همان طوری که طی تلفنگرام های قبلی به عرض رسیده این غائله شش کشته و 9 نفر تیرخورده و پنج نفر مصدوم وسیله سنگ و چوب داشت که در بیمارستان های نکوئی و کامکار و گلپایگانی بستری بوده اند. ضمناً جمعیت متظاهرین بعد از ظهر را بیش از ده هزار نفر گزارش کرده اند. در این ماجرا یکی از افسران راهنمایی و رانندگی قم به نام سروان بهرامی و چهارنفر از مأمورین شهربانی نیز مصدوم و مجروح گردیده اند که در بیمارستان کامکار بستری شدند. از مأمورین در حدود چهل نفر مصدوم شده اند که سرپایی معالجه گردیدهاند. شراره
نظریه دوشنبه: با تایید نظریه یکشنبه به استحضار می رساند که در بین مردم شایع شده که حدود یکصد نفر در تظاهرات کشته شده اند. ضمناً تظاهرات روز 19 / 10 / 2536 از یک رهبری و تاکتیک مخصوصی برخوردار بوده است. پارسا
نظریه سه شنبه: با تایید نظرات داده شده و مفاد گزارش خبر ناصر مکارم شیرازی و شیخ محمد یزدی در کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی قم به سه سال تبعید در چاه بهار و بندرلنگه محکوم گردید و نیز بازار به حمایت از اخلالگران تعطیل نکرد بلکه از ترس آشوبگران تعطیل شده. رهبر[16]
پیرو 5675/21 ه -21/10
با توجه به مفاد تلفنگرام شماره5674/21 ه-21/10/36 [56] سه نفر از محکومین به اقامت اجباری به اسامی1. مرتضی فهیم 2. ناصر مکارم شیرازی 3. محمد علی گرامی، تاکنون دستگیر و به مأمورین انتظامی تحویل گردیده اند که به محل های تبعید اعزام گردند... .[17]
صورتجلسه کمیسیون حفظ امنیت اجتماعى شهرستان قم
... با توجه به اقدامات خرابکارانه عده اى ماجراجو که در روزهاى 18 و 19 و 20 دیماه جارى که منتهى به زد و خورد و کشتهشدن 5 نفر خرابکار و از بین رفتن یک دانشآموز بىگناه گردید... بنا به تقاضاى مقامات انتظامى و امنیتى، افرادى که محرک اصلى واقعه بوده و با جمع کردن افراد و رهبرى عملیات اخلالگرانه نظم و آسایش عمومى را مختل و موجب قتل یک طفل بىگناه شده اند؛ باید براى حفظ مصالح عمومى و اعاده نظم بر شهر به اقامت اجبارى در شهرهاى دیگرى که کمیسیون مقتضى بداند محکوم شوند... به موجب گزارشات موجود و سوابق محرمانه افراد مفصله الاسامى ذیل محرک اصلى و مخل نظم عمومى تشخیص داده شده اند.
1 ـ شیخ مرتضى فهیم فرزند غلامرضا شناسنامه شماره 24 متولد 1313 سردر کرمان شغل واعظ.
2 ـ شیخ محمد یزدى فرزند على شماره شناسنامه 23532 متولد 1310 اصفهان شغل واعظ
3 ـ ناصر مکارم شیرازى فرزند على محمد شماره شناسنامه 20934 متولد 1305 شیراز شغل واعظ
4 ـ شیخ حسین نورى همدانى فرزند ابراهیم شماره شناسنامه 28119 متولد 1303 همدان شغل واعظ
5 ـ ابوالقاسم خزعلى فرزند غلامرضا شماره شناسنامه 14281 متولد 1304 بروجرد شغل واعظ
6 ـ محمدعلى گرامى فرزند عباس شماره شناسنامه 11 متولد 1317 قم شغل واعظ
7 ـ شیخ حسن صانعى فرزند محمدعلى شماره شناسنامه 1290 متولد 1313 شهرضا شغل واعظ
8 ـ حاج قاسم دخیلى فرزند حسن شماره شناسنامه 46846 متولد 1309 شغل تاجر
9 ـ غلامحسین خردمند فرزند مهدى شماره شناسنامه 69 متولد 1324 شغل فرش فروش
10 ـ حسین سلیمانى فرزند رضا شماره شناسنامه 71840 متولد 1315 شغل خرازى فروش
کمیسیون با توجه به اظهارات ریاست شهربانى و نماینده نخست وزیرى هریک از افراد مشروحه فوق را به اقامت اجبارى به مدت سه سال در شهرهاى ذیل محکوم نمود.
1 ـ شیخ مرتضى فهیم فرزند غلامرضا به سه سال اقامت اجبارى در شهرستان سقز
2 ـ شیخ محمد یزدى فرزند على به سه سال اقامت اجبارى در شهرستان بندرلنگه
3 ـ ناصر مکارم شیرازى فرزند على محمد به سه سال اقامت اجبارى در شهرستان چاه بهار
4 ـ شیخ حسین نورى همدانى فرزند ابراهیم به سه سال اقامت اجبارى در شهرستان خلخال
5 ـ ابوالقاسم خزعلى فرزند غلامرضا به سه سال اقامت اجبارى در شهرستان بیجار
6 ـ محمدعلى گرامى فرزند عباس به سه سال اقامت اجبارى در شهرستان شوشتر
7 ـ شیخ حسن صانعى فرزند محمدعلى به سه سال اقامت اجبارى در شهرستان میناب
8 ـ حاج قاسم دخیلى فرزند حسن به سه سال اقامت اجبارى در شهرستان تویسرکان
9 ـ غلامحسین خردمند فرزند مهدى به سه سال اقامت اجبارى در شهرستان خوى
10 ـ حسین سلیمانى فرزند رضا به سه سال اقامت اجبارى در شهرستان تربت جام[18]
حکم تبعید
در صورتجلسه کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم آمده است: «آقای ناصر مکارم شیرازی، فرزند علی محمد، متولد 1305شیراز، دارای شناسنامه20936 شیراز که به اتهام تحریک مردم بر ضد یکدیگر و اخلال نظم و آسایش عمومی در تاریخ 21/10/2536 [1356] از طریق کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم به مدت 3سال اقامت اجباری در شهرستان چابهار محکوم گردید».[19]
به: سازمان اطلاعات و امنیت سیستان و بلوچستان
ناصر مکارم شیرازی فرزند علی محمد یکی از روحانیون افراطی قم می باشد که به علت تحریک مردم به تظاهرات ضد میهنی و ایجاد زمینه های اخلال در نظم عمومی برابر رأی کمیسیون امنیت اجتماعی به سه سال اقامت اجباری در چاه بهار محکوم و قرار است به آن منطقه اعزام گردد. مراقبت های لازم معمول نتیجه اعلام. ثابتی[20]
درباره: ناصر مکارم شیرازی فرزند علی محمد
نامبرده بالا که از طرفداران خمینی مقیم قم می باشد در حال حاضر ضمن داشتن امتیاز مجله مکتب اسلام، مدرسه علمیه امیرالمومنین (ع) را در قم نیز اداره می نماید در تاریخ 21/10/36 به اتهام تحریک مردم به انجام تظاهرات و اخلال نظم عمومی از طریق کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم به مدت سه سال اقامت اجباری در شهرستان چاه بهار محکوم و رأی صادره درباره مشارالیه اجرا و در تاریخ 21/10/36، یادشده وسیله مأمورین ژاندرامری به شهرستان چاه بهار بدرقه و تحویل فرمانداری گردیده است. علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید از اعمال و رفتار شخص مورد بحث مراقبت لازم معمول و نتیجه را به بخش ذینفع و این سازمان منعکس نمایند. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قم. معینی[21]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir
منابع:
1. آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک ج1 و2
2. از تبعید تا پیروزی: زندگی و مجموعه مقالات و مصاحبه های آیت الله ناصر مکارم شیرازی
[1] آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج1، ص7.
[2] همان.
[3] همان، ج2، ص 39؛ (سند شماره:2522/21 ه -19/10/1356).
[4] همان.
[5] از تبعید تا پیروزی، ص16.
[6] آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج12، ص39؛ (سند شماره:8003/21-20/10/1356 و سند شماره:5676/21 ه -21/10/1356).
[7] از تبعید تا پیروزی، ص16.
[8] آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج1، ص8.
[9] آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج2، ص414؛ (سند شماره2522/21 ه-19/10/2536[1356].
[10] در آغاز و انجام بسیاری از اسناد برخی علائم و رموز وجود دارد که عبارتند از: نظریۀ شنبه: به نظریه منبع نفوذی ساواک گفته می شد که از طریق مشاهده مستقیم یا از راه های دیگر به دست می آمد. نظریۀ یکشنبه: به نظریه ی رهبر عملیات می گفتند که پس از گزارش منبع، آن را تأیید یا تحلیل می کرد. نظریۀ دوشنبه: نظریه ی رئیس دایره عملیات بوده است. نظریۀ سه شنبه: نظریه ی امنیت داخلی بوده است. نظریه ی چهارشنبه: نظریه ی رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه بوده است. نظریه ی جمعه: نظریه ی رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان بوده است. هم چنین کد21ه، اسم رمز ساواک قم بوده است؛ (آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج1، ص8 و9).
[11] همان، ص416.
[12] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج2، ص1412.
[13] اصل: در
[14] آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج2، ص417؛ (سند شماره8003/21 ه-20/10/2536[1356].
[15] همان، ص418.
[16] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج1، صفحه 15 و 16، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج2، ص419؛ (سند شماره8003/21 ه-20/10/2536 [1356].
[17] آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج2، ص421؛ (سند شماره5676/21 ه – 21/10/2536 [1356].
[18] همان، ص423و424؛ (سند شماره5678/21 ه-22/10/36).
[19] از تبعید تا پیروزی، ص75.
[20] آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج2، ص425؛ (سند شماره7279/312-22/10/2536 [1356].
[21] همان، ص426؛ (سند شماره5702/21 ه-24/10/2536[1356].