وضعیت حقوق بشر در آمریکا از منظر معظم له

وضعیت حقوق بشر در آمریکا از منظر معظم له


آمریکا و پدیده ای به نام ناامنی/ آزادی حمل سلاح و نقض حق حیات/ تبعیض نژادی در ایالات متحده آمریکا و نقض حقوق سیاهپوستان/ نقض گستردۀ حقوق زنان و کودکان در آمریکا/ رسوایی انتخابات آمریکا ؛ نقض آشکار حقوق بشر/ نقض فاحش حقوق زندانیان در آمریکا/ آمریکا غیر از صهیونیست ها کسی را به عنوان بشر قبول ندارد/ رفتارهای غیرمتعارف آمریکا با تحلیل برای مردم بیان شود‌

در عصری به سر می بریم كه قدرت های استکباری به ویژه آمریکا دم از رعايت حقوق  بشر مى زند، و شعارهاى بشردوستانه  آنان گوش جهانيان را كرد كرده است،[1] از سوی دیگر مدّعيان حقوق  بشر با  ابزارهاى ناجوانمردانه اى كه همواره مورد استفاده آنها قرار گرفته و مى گيرد، به اسلام برچسب خشونت می زنند و تهمت هایی ناروا در سراسر جهان بر ضدّ اسلام ترويج مى كنند.[2]

با این تفاسیر باید  اعمال و كارنامه سياه مدّعيان دروغين حقوق بشر را مورد بررسی قرار داد تا روشن شود اين انسان هاى پرمدّعى، وحشى تر از عرب هاى عصر جاهليّت بوده اند؛[3] اما به راستى حقوق  بشر به چه ميزان در آمريكا رعايت مى شود؟[4]

حقیقت آن است که برخورد دو گانه و چند گانه با مسائل مربوط به  «حقوق  بشر» حتی در داخل کشورهای غربی نیز بسيار وحشت انگيز است[5] و این کشور ها در اهتمام به مسألۀ حقوق بشر مصداق واضح ريا كارى هستند که از همه آنها رياكارتر آمريكا است.[6] لذا امروزه شاهد هستيم آمريكا حتی به مردم خود نیز در ابعاد مختلف انسانی  رحم نمى كند.[7]

آمریکا و پدیده‌ای به نام ناامنی

بی شک نعمت امنيت نخستين شرط براى زندگى انسان  و سكونت در يك منطقه، و براى هر گونه عمران و آبادى و پيشرفت و ترقى است؛ اگر جايى امن نباشد قابل سكونت نيست، هر چند تمام نعمت هاى دنيا در آن جمع باشد، اصولا شهر و ديار و كشورى كه فاقد نعمت امنيت است همه نعمت ها را از دست خواهد داد!.[8]

لذا براى ساختن يك اجتماع سالم قبل از هر چيز «امنيت» لازم است، زيرا انسان در محيط امن قادر به انجام دادن هر كار خوبى است؛ امّا بسيار ديده شده با تزلزل امنيت، سال ها ناامنى و آثارش باقى مى ماند و به زودى بازنمى گردد.[9]بنابراین تأمين  امنيّت  داخلى و حفظ اموال و نفوس مردم در هر جامعه اى از جمله بدیهی ترین وظایف یک حكومت است.[10]

لیکن واقعیت آن است که آمریکایی ها هر کجا که پا می گذارند به همراه خود جنایت، قتل، کشتار و ناامنی می آورند[11]؛ در این بین محروم بودن کشورهای غربی به ویژه آمریکا از ضمانت های اجرائى درونى و عاطفى، و ضعف ضمانت اجرائى مادى و خارجى هم چون تخفيف مجازات ها، و حذف مجازات هائى مانند «مجازات اعدام» علیرغم ارتکاب فرد به فجيع ترين قتل ها و جنايات، سبب بروز انواع قانون شكنى ها، و تخلف ها و بى اعتنائى به قوانين شده است، لذا تداوم اين وضع براى جواع غربی به ویژه مردم آمریکا ارزان تمام نخواهد شد، و بهاى فوق العاده سنگينى كه همان از دست دادن امنيت  اجتماعى است در برابر آن خواهند پرداخت.[12]

 نمونه بارز اين موضوع [13] حوادت متعدد تروریستی وکشتار دانش‌آموزان در مدارس آمریکا است حوادثی تکان‌دهنده که در آمریکا تازگی ندارد زیرا طی سال‌های اخیر همواره شاهد وقوع فجایع مشابه در این کشور بوده‌ایم؛ فجایعی  بسیار تکان دهنده  به گونه ای که در هر حادثه تروریستی، به برخی از کودکان 10 الی 15 گلوله اصابت می کند. [14]
البته دولت و کنگره آمریکا بر جنایات داخلی این کشور سرپوش می گذارند و تلاش می کنند قاتل یا قاتلین را افرادی روانی معرفی کنند و از انتشار صحنه های دلخراش در رسانه ها جلوگیری، اما مردم دنیا همه چیز را بخوبی دیده و قضاوت می کنند. [15]
هم چنین حادثه کنسرت آمریکا و کشتار تقریباً جمع کثیری از مردم نشان از نبود امنیت حاکم در کشور آمریکا و ضعف پلیس این کشور در برقراری نظم و امنیت است[16].

و یا  تیراندازی در لاس وگاس آمریکا که اخیراً اتفاق افتاد دست کم 59 کشته و بیش از 500 زخمی برجای گذاشت[17] آری تنها در یک حادثه که آن هم به وسیله یک فرد انجام شد، قریب 60 تن کشته و 500 تن زخمی می‌شوند؛ حال آنکه به طور معمول یک تن حداکثر می­تواند چند تن دیگر را مصدوم کند، نه این که 600 تن را زخمی نماید.  در این میان پلیس آمریکا و نیروهای امنیتی آنها کاملا ضعیف و ناتوانند که نتوانستند دست کم جلوی این عدد بزرگ را بگیرند. بنابراین باید به جرأت مدعی شد آمریکا ناامن ترین کشور جهان است.[18]

آزادی حمل سلاح و نقض حق حیات

آن چه در دوران جاهليت بشر و اعصار و قرون تاريك پيشين وجود داشت، با مقياس بزرگ تر و وسيع ترى در عصر ما در ميان ملل به اصطلاح مترقّى به ویژه آمریکا خودنمايى مى كند؛ لذا مسابقه وحشتناك و روز افزون، براى تولید  اسلحه  بيشتر و خطرناك تر، يكى از پديده هاى تمدّن ماشينى غرب  به شمار می رود که حتی حق حیات و آرامش مردم آمریکا را نیز به شدت نقض کرده است.[19]

از این رو قسمت مهمّى از صنايع سنگين كشورهاى غربى را «صنايع جنگى» و كارخانه هاى عظيم اسلحه سازى تشكيل مى دهد و ميليون ها نفر كارگر و كارمند و كارشناس و مهندس در اين كارخانه ها كار مى كنند. و رقم بزرگى از درآمد اين دولت ها از طريق فروش انواع سلاح جنگى تأمين مى گردد.[20]

بديهى است براى اين كه اين كارخانه ها نخوابد، و اين همه كارگر و كارشناس و مهندس بى كار نشوند، و به عوايد سرشار اين دولت ها نيز لطمه اى وارد نگردد، بايد اين «فرآورده هاى صنعتى»! به هر طريق ممكن از جمله از طریق آزادی حمل سلاح در آمریکا مصرف شود.[21]

لذا ثروتمندان و کارخانه داران آمریکایی که مشغول تولید سلاح هستند بر مبنای منفعت‌طلبی ثروتمندان و صاحبان کارخانه‌های اسلحه‌سازی؛ یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد ناامنی در ایالات متحده به شمار می آیند؛ این در حالی است که نمایندگان مجالس قانون‌گذاری این کشور هیچ اقدامی در راستای حذف قانون آزادی حمل سلاح انجام نمی‌دهند زیرا همان کسانی که آن‌ها را به مجلس فرستاده‌اند و حمایتشان می‌کنند صاحب کارخانه‌های تولید سلاح هستند.[22]

بدین ترتیب سران آمریکایی جان مردم را فدای منافع مادی کارخانه‌های اسلحه سازی خود می‌کنند و قانون گذاران آمریکایی چون با پول سرمایه‌داران سر کار آمده‌‌اند جرأت مقابله با آنها را ندارند.[23]

در این بین نقش فیلم‌های خشن هالیوودی در قبح زدایی از آزادی حمل اسلحه و ترویج خشونت و کشتار در آمریکا غیر قابل انکار است؛ وقتی کودکان آدم کشی آسان را در فیلم‌های سینمایی مشاهده می‌کنند جای تعجب ندارد که دست به چنین رفتاری بزنند.[24]

این حوادث درس عبرتی برای کشوری است که خود را قطب تمدن در دنیا می‌داند؛ آنها از درون پوسیده‌اند اما می‌خواهند دنیا را اداره کنند.[25]

و نیز می توان دریافت دولت آمریکا در عين ثروت و پيشرفت صنايع، كم ترين امنيت  در محيط خودش ندارند، از آن جهت که آدم كشى در آن محيط ها همانند نوشيدن يك جرعه آب است، به همين آسانى.[26]

و مى دانيم اگر تمام دنيا را به كسى بدهند و در چنين شرائطى زندگى كند، از بيچاره ترين مردم جهان خواهد بود، تازه مشكل امنيت تنها يكى از مشكلات آنها است.[27]

تبعیض نژادی در ایالات متحده آمریکا و نقض حقوق سیاهپوستان

اگر جهان غرب به ویژه آمریکا را از دور نگاه كنيم، سراب زيبايى به نام آزادى در آن موج مى زند و انسان را به سوى خود مى كشاند؛ ولى هنگامى كه به درون جوامع غربى مى نگریم، اثرى از آزادى حقيقى نمى يابيم؛ بلكه آنهارا اسير امور مختلف هم چون تبعيض  نژادى  و مانند آن مى بينيم.[28] حال آنکه همه مردم جهان صرف نظر از مذهب و عقيده و نژاد؛ با تمام اختلافاتى كه دارند باید در كنار هم در آرامش زندگى كنند.[29]

لذا در آمريكا هنوز مشكل سپاه پوستان حل نشده، زيرا هنوز سفيدپوستان آمريكا حاضر نيستند براى سياه پوستان تمام حقوق  شهروندى را بپذيرند.[30] البته دکورهایی از تساوی شهروندان را نشان می‌دهند،[31]

اگر يك روز هيتلر مى گفت: «خون سياه  پوستان آلودگى و تعفن خاصى دارد و آميخته شدن آن با خون سفيد پوستان اروپا، باعث  دو رگه كردن قاره اروپا، و آلوده نمودن نژاد سفيد با خون  انسانهاى پست  مى گردد!!» امروز نيز همين منطق در قاره آمريكا به خصوص ايالات متحده مورد قبول بسيارى از مردم آن جاست.[32]

بر این اساس تأسف آور است که در جامعه به اصطلاح پيشرفته اى همچون آمريكا، مسأله نژاد سفيد و سياه ، حل نشده، و سياهان از تبعيضات دردناكى در بطن اين جامعه رنج مى برند.[33] تا آنجا كه براى ترور كردن رهبر معتدل سياه پوستان كه منطق او هميشه «مبارزه با هر نوع خشونت در به دست آوردن حقوق سياه پوستان» بوده است جايزه تعيين مى كنند![34]

به راستی چقدر بين سفيدپوستان و سياه پوستان آمريكا فاصله است؟ آيا حقوق بشر اقتضا مى كند كه در بسيارى از شهرهاى آنان هتل ها، رستوران ها و پارك هاى سياهان  و سفيدها از هم جدا باشد، و سياهان  حقّ استفاده از مكان هاى خصوصى سفيدها را نداشته باشند؟[35] و یا آنچنان در جامعه ی آمریکایی ، میان سفید پوستان و سیاه پوستان فاصله وجود داشته باشد و ؛ حقوق آنها  با هم یکسان نباشد که سیاه پوستان را  بکشند و آنها را به برخی از محافل خود و ارادات راه ندهند.[36]

با این اوصاف توصیه ما به سران کاخ سفید این است که  بودجه‌های كلانی را كه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی تصویب كرده‌اند، خرج سیاه‌پوستانی كنند كه از تبعیض نژادی رنج می برند و شب‌ها در خیابان‌های نیویورك و شهرهای دیگر آمریكا روی كارتن‌ می‌خوابند.[37]

نقض گستردۀ حقوق زنان و کودکان در آمریکا

در جوامع امروز، به ويژه جوامع غربى  يا آنها كه راه غرب را در دموكراسى مى پيمايند نيز، سخن در اين زمينه بسيار است، دولت های غربی  در سخن، دفاع زيادى از حقوق زنان می کنند و شخصيّت آنها را تا آنجا كه مى توانند بالا ببرند، ولى در عمل خبرى نيست و زنان امروز گرفتار انواع محروميت ها هستند كه درگذشته نيز با آن دست به گريبان بودند. [38]

بررسى عملكردهاى گذشته غرب و آمریکا در مورد حقوق  زنان  نشان مى دهد كه دولت های غربی براى فريب دادن شعارهايى مى دهند؛ ولى در عمل با آن مخالف هستند.[39]

در این میان رشد قارچ گونۀ جمعيّت هاى به اصطلاح مدافع حقوق  زنان با شعار برابری ؛ نتیجه ای جز ظلم بی حد و حصر به زنان در پی نداشته است؛ در مصاحبه اى كه با يكى از رسانه هاى معتبر خارجى در مورد حقوق زنان انجام شد از آنها سؤال شد كه آيا تساوى حقوق زن و مرد اقتضا نمى كند كه در جوامع غربى نصف وزرا از زنان و نصف آن از مردان باشند؟ در حالى كه در كشورى مثل آلمان كه از مدافعين حقوق زنان است، يك مدير كل هم زن نيست! در جواب گفتند: مردان جامعه اجازه نمى دهند؛ پس معلوم مى شود كه اينها دروغ مى گويند و با اين كه چندين سال است شعار آزادى و برابرى زن را سر مى دهند هنوز اثرى از برابرى در جوامع غربى ديده نمى شود؛ پس اين برنامه ها شعار و رياست نه واقعيّت.[40]

البته به هر حال زن و مرد از تمام جهات يكسان نيستند و دولت های غربی كه شعار مساوات يا احيانا شعار برترى زن را بر مرد سر مى دهند، خودشان  در عمل طور ديگرى رفتار مى كنند[41]

از سوی دیگر وقتی مى شنويم چهل و یک درصد افراد متولد شده در آمریکا  نامشروع هستند، و هنگامى كه مى شنويم جمعى از دانشمندان آمریکا در اين رابطه به مقامات آن كشور اعلام خطر كرده اند و  نقض گستردۀ حقوق زنان و کودکان و خطراتى كه فرزندان نامشروع براى امنيت  جامعه به وجود آورده اند را گوشزده کرده اند، به گونه اى كه در بسيارى از پرونده هاى جنايى پاى آنها در ميان است، به اهميت اين مساله كاملا پى مى بريم، و مى دانيم كه مساله گسترش فحشاء حتى براى آنها كه هيچ اهميتى براى مذهب و برنامه هاى اخلاقى قائل نيستند فاجعه آفرين است، بنا بر اين هر چيز كه دامنه فساد جنسى  را در جوامع انسانى گسترده تر سازد تهديدى براى امنيت جامعه ها محسوب مى شود، و پى آمدهاى آن هر گونه حساب كنيم به زيان  زنان آن جامعه است.[42]

هم چنین باید دانست مجامع بين المللى كه به پايين بودن سن ازدواج در كشورهاى اسلامى معترضند خود با طرح روابط آزاد جنسى ، به دفع نيازهاى جنسى دختران و پسران از راه نامشروع دامن زده اند و آن را مصداقى از آزادى انسانى مى دانند و نامشروع نمى شمرند غافل از اينكه اين برنامه و پيامد شوم آن يعنى پايين آمدن سن آغاز روابط جنسى از راه نامشروع، عدم امنيّت  جنسى حتّى براى فرزندان در داخل خانواده را در پى دارد به گونه اى كه طبق آمارهاى ارائه شده در آمريكا 35درصد از  تجاوز به كودكان توسط محارم صورت گرفته است.[43]،[44]

هم چنین صدها هزار دختر كمتر از 18 سال در ايالت متّحده آمريكا به فساد كشانده شده اند، و معضل سوء استفاده جنسى از كودكان  از بزرگ ترين مشكلات روز آمريكا است.[45]

بر اساس آمار جمع آورى شده از كشورهاى غربى و آمريكا بيشتر زنانى كه سقط القايى انجام مى دهند بسيار جوان هستند؛ 55 درصد زير 25 سال و 31 درصد نوجوان محسوب مى شوند يعنى زير 19 سال كه مطابق تعريف كنوانسيون حقوق كودك، در رده سنى كودكان گنجانده مى شوند. در آمريكا 88 درصد از سقط هاى القايى در فاصله 6 تا 12[46] هفتگى جنين رخ مى دهد كه هم قلب جنين مى تپد و هم مغز او امواج الكتريكى صادر مى كند. 43 درصد از زنان، دست كم يك سقط را در طول زندگى خود تجربه مى كنند. فقط در آمريكا سالانه يك ميليون و سيصد و هفتاد هزار سقط انجام مى شود.[47]،[48]

ازدواج هاى زودرس و در نتيجه مادر شدن زودرس و فقر و خودفروشى در آمریکا حاصل اختلاطهاى اجبارى بين دختران و پسران جوان به ويژه در مدارس متوسّطه است که آنها را به ازدواج هاى زودرس مى كشاند. در اين زمينه نشريه آمريكايى «ريدرز دايجست» در سپتامبر 1996 گزارشى را درباره دختران جوان كه عموماً در مدارس مختلط درس خوانده و ناخواسته مادر شده اند و در كنار فرزندان خود زندگى دشوارى را سپرى مى كنند، مى نويسد:«هر ساله 350 هزار دختر نوجوان آمريكايى در سنين 15 الی 19 سالگى در دوره دبيرستان فرزندان غير قانونى خود را به دنيا مى آورند كه اين آمار در دهه هاى اخير در حال افزايش است. اين دختران كه با رؤياهايى مانند ازدواج با دوستان پسر خود و اتمام تحصيلات و شروع يك زندگى ايده آل، به اين گونه ارتباطات روى آورده اند بسيار زود، پرده هاى سراب گونه اين اوهام از پيش رويشان كنار رفته و واقعيّت زندگى، چهره خود را مى نماياند».[49]،[50]

كاپلان (1993) معتقد است كه «مادران 15- 19 ساله آمريكايى كه در كنار فرزندان نامشروع خود زندگى مى كنند دچار فقر شديد اقتصادى هستند و به فساد و خودفروشى گرايش مى يابند زيرا به طور معمول اين گونه مادران، تحصيلات و تخصص لازم براى ورود به مشاغل درآمدزا را ندارند».[51]،[52]

رسوایی انتخابات آمریکا ؛ نقض آشکار حقوق بشر

بی شک دموكراسى غربى آش دهان سوزى نيست! آنها خود نيز قبول دارند كه چيز ايده آلى نيست و از بابت ناچارى و اضطرار به آن پناهنده شده اند، چون در شرايط فعلى اگر به دموكراسى غربى پناهنده نمى شدند گرفتار بدتر از آن مى شدند و از باب پياده كردن «اقلّ الضّررين» آن را عملى كردند وگرنه كدام انسان عاقلى مى پذيرد كه از مجموع 100% مردم يك كشور، 50% در انتخابات شركت كنند و 26% به يك نفر و 24% به شخص ديگرى رأى دهند، آنگاه منتخب 26% مردم، حاكم بر 100% مردم شود! و حتی بعضا پائین ترین درصد آراء بر بالاترین درصد آراء غالب گردد، آيا اين عدالت است!؟[53]

خودباختگان در مقابل دموكراسى غربى، آمريكا را مهد اين مطلب مى دانند و خوشبختانه با افتضاح و رسوايى اخير، كه در جريان انتخابات آمريكا پيش آمد، ماهيّت حقيقى اين نوع دموكراسى براى همگان روشن و هويدا شد. آنها كه تمام صنعت و ادارات و كشور خود را با سيستم هاى كامپيوترى اداره مى كنند بر سر شمارش ده الى پانزده هزار برگه رأى دعوى دارند، كه آيا آن را با دست بشمارند و يا با كامپيوتر محاسبه كنند! اين دعوى چه معنى دارد! كارى كه به هر شكلى انجام دهند نهايتاً در يك روز به اتمام مى رسد، چقدر دعوى و گفتگو و اختلاف بر سر آن به وجود آمده، به گونه اى كه گوش جهانيان را كر كرده است![54]

 هم چنین در آمریکا برخلاف بسیاری از کشورها که رئیس‌جمهوری با رأی مستقیم مردم انتخاب می‌شود، آرای نمایندگان احزاب است که رئیس‌جمهور منتخب را بر می گزیند؛ لذا مردم به پای صندوق‌های رأی می‌روند و به نامزد مورد نظر خود رأی می‌دهند، اما این رأی مردم، رئیس‌جمهوری را مشخص نمی‌کند. بلکه حزب نامزد پیروز در هر ایالت، به تعداد سهمیه‌ آرای الکترال و باتوجه به جمعیت آن ایالت، افرادی را جهت انتخاب رئیس‌جمهوری معرفی می‌کند. در نتیجه، تمام آرای مردم به نامزدهای غیر پیروز  فارغ از میزان آن  به حساب نامزد پیروز ریخته می‌شود[55]

اينگونه امور نشانگر بى اعتمادى مدّعيان دموكراسى و مردم سالارى به خويشتن و نقض آشکار حقوق بشر است! دنيا بايد بر اين دموكراسى و انتخابات بخندد! و محقّقان بايد اين حادثه را موشكافانه بررسى كنند تا ماهيّت مدّعيان دموكراسى براى همه، مخصوصاً براى كسانى كه آنجا را كعبه آمال خود مى دانند، روشن تر شود.[56]

نقض فاحش حقوق زندانیان در آمریکا

مروری بر زندان هایی ایالات متحده، از نقض گستردۀ حقوق بشر در آمریکا حکایت دارد؛ جامعه ای كه على رغم پيشرفت شگفت انگيز صنعت و على رغم فراهم بودن همه وسائل زندگى در اضطراب و نگرانى شديد بسر مى برند، در تنگناى عجيبى گرفتارند و خود را محبوس و زندانى مى بينند.[57]

همه از هم مى ترسند، هيچكس به ديگرى اعتماد نمى كند، رابطه ها و پيوندها همه بر محور منافع شخصى است، بار تسليحات سنگين به خاطر ترس از جنگ بيشترين امكانات اقتصادى آنها را در كام خود فرو برده، و پشتهايشان زير اين بار سنگين خم شده است.[58]

زندان ها مملو از جنايتكاران است و نقض گستردۀ زندانیان در قالب شکنجه علیه آنان صورت می گیرد؛ هم چنین در هر ساعت و دقيقه طبق آمارهاى رسمي آن کشور، قتل ها و جنايت هاى هولناكى رخ مى دهد، آلودگى به مواد مخدر و فحشاء آنها را برده و اسير ساخته است، در محيط خانواده هاشان نه نور محبتى است، و نه پيوند عاطفى نشاط بخشى، آرى اين است زندگى سخت و دردناک! نيكسون رئيس جمهور اسبق آمريكا در نخستين نطق رياست جمهوريش به اين واقعيت اعتراف كرد و گفت:«ما گرداگرد خويش زندگاني هاى تو خالى مى بينيم، در آرزوى ارضاء شدن هستيم، ولى هرگز ارضاء نمى شويم»! يكى ديگر از مردان معروف آمریکا كه نقش او در جامعه به اصطلاح شادى آفريدن براى همه بود، مى گويد:« من مى بينم انسانيت در كوچه تاريكى مى دود كه در انتهاى آن جز نگرانى مطلق نيست»![59]

واینچنین آمریکا که حيات ننگینش به مكيدن خون ديگران وابسته است، در پناه عناوينى مانند حقوق  بشر بدترين جنايات را انجام مى دهند. به عنوان نمونه در زندان  «گوانتانامو» جناياتى انجام مى دهد كه در تاريخ بى سابقه بوده است و اخبار تكان دهنده آنها در عصر و زمان ما همه جا منتشر شده است.[60]

آمریکا غیر از صهیونیست‌ها کسی را به عنوان بشر قبول ندارد

بدیهی است اگر آمریکا درادعای حقوق بشری صادق باشد، جهان بشريّت چهره ديگرى به خود خواهد گرفت، ولى حقیقت این است که شیطان بزرگ به تبع ذات خود از مسير صداقت منحرف گشته و تنها به منافع خويش مى انديشد ؛ بدين جهت اگر يك جاسوس اسرائيلى در نقطه اى از جهان به محاكمه كشيده شود فرياد حقوق بشر آنها گوش جهانيان را كر مى كند، امّا اگر هزاران نفر از مردم مظلوم و ستمديده فلسطين  با بدترين شيوه به دست اسرایل غاصب به قتل برسند، هيچ صدا و اعتراضى از مدّعيان حقوق بشر بلند نخواهد شد. بلكه با كمال تعجّب و تأسّف از نظر سياسى و اقتصادى و نظامى به كمك ظالم مى شتابند تا بيشتر ظلم كند![61]

اقدام آمریکا در خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل به خوبی موید این مدعاست و  نشان داد آنها غیر از صهیونیست‌ها کسی را به عنوان بشر قبول ندارند.[62]

سخن آخر:(رفتارهای غیرمتعارف آمریکا با تحلیل برای مردم بیان شود)

در خاتمه باید گفت اگر این گونه رفتارهای غیرمتعارف آمریکا بیشتر و با تحلیل برای مردم بیان شود آن وقت عده ای بلند نمی شوند و نامه نمی نویسند که برویم با ترامپ مذاکره کنیم.[63]

بر این اساس باید از این جماعت غرب گرا پرسید با این شروطی که ترامپ گذاشته است می‌خواهید درباره چه با او مذاکره کنید، آیا می‌خواهید فعالیت موشکی خود را تعطیل کنید؟ یا اجازه دهید از تمام اماکن نظامی بدون قید و شرط بازدید کنند؟ یا اینکه می‌خواهید اسرائیل را به رسمیت بشناسید.[64]

از سوی دیگر رسانه ملی که با تلاش فراوان همواره چهره پلید آمریکا را به مردم نشان داده است، در این مقطع باید بیشتر و با برنامه‌های ویژه‌تر بر این موضوع متمرکز شود.[65]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

 


[1] آيين رحمت، ص: 15.

[2] همان؛ص16.

[3] آيات ولايت در قرآن ؛ ص287.

[4] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص67.

[5] اخلاق در قرآن، ج 1، ص: 88.

[6] مشكات هدايت ؛ ص167.

[7] آيات ولايت در قرآن ؛ ص287.

[8] تفسير نمونه ؛ ج 10 ؛ ص366.

[9] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص50.

[10] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص542.

[11] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛29/9/1391.

[12] قرآن و آخرين پيامبر : تجزيه و تحليل مستدل و گسترده اى درباره عظمت و اعجاز قرآن از دريچه هاى گوناگون ؛ ص268.

[13] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛29/9/1391.

[14] همان.

[15] همان.

[16] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛15/7/1396.

[17]   همان.

[18]  همان.

[19] اسرار عقب ماندگى شرق ؛ ص94.

[20] همان ؛ ص95.

[21] همان؛ص96.

[22]  بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛29/9/1391.

[23] همان.

[24] همان.

[25]  همان.

[26] تفسير نمونه ؛ ج 6 ؛ ص269.

[27] همان.

[28] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 2 ؛ ص134.

[29] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 11 ؛ ص114.

[30] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص108.

[31] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛5/2/1397.

[32] اسرار عقب ماندگى شرق ؛ ص164.

[33] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص45.

[34] اسرار عقب ماندگى شرق، ص: 165.

[35] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص67.

[36]  بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛5/2/1397.

[37] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛24/9/1395.

[38] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 3 ؛ ص288.

[39] كتاب النكاح ؛ ج 3 ؛ ص111.

[40] همان ؛ ج 6 ؛ ص113.

[41] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 3، ص: 292.

[42] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص445.

[43]  فصلنامه كتاب نقد؛ ش 17؛ ص 112.

[44] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص86.

[45] فصلنامه كتاب نقد؛ ش 12؛ ص 72.

[46] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص86..

[47]  فصلنامه كتاب نقد؛ ش 31؛ ص 61.

[48] دائرة المعارف فقه مقارن، ج 1، ص 88.

[49]  فصلنامه كتاب نقد؛ ش 31؛ ص 84؛ به نقل از واژه نامه زنان؛ مجله زنان و تازه هاى انديشه؛ 1380؛ش 3، ص 40.

[50] دائرة المعارف فقه مقارن، ج 1، ص 89.

[51] فصلنامه كتاب نقد؛ ش 31؛ ص 84 به نقل از واژه نامه زنان؛ مجله زنان و تازه هاى انديشه؛ 1380؛ ش 3؛ ص 40.

[52] دائرة المعارف فقه مقارن، ج 1، ص: 89.

[53] آيات ولايت در قرآن، ص: 114.

[54] آيات ولايت در قرآن ؛ ص114.

[55] همان.

[56] همان.

[57] تفسير نمونه ؛ ج 13 ؛ ص328.

[58] تفسير نمونه، ج 13، ص: 329.

[59]  معماى هستى؛ ص 50- 51.

[60] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص618.

[61] آيات ولايت در قرآن ؛ ص149.

[62] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس و جمعی از معاونان و مدیران ارشد صداوسیما؛1/4/1397.

[63] همان.

[64] همان.

[65] همان.

captcha