شاخصه های سبک زندگی عاشورایی از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

شاخصه های سبک زندگی عاشورایی از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


سیره ی معصومین علیهم السلام؛ الگوپذیری و بازتولید سبک زندگی عاشورایی / خانواده گرایی در سبک زندگی عاشورایی / شکوه معنویت در خانواده حسینی؛ الگوی بی بدیل در ارتقای سبک زندگی اسلامی / تکریم و احترام؛ شاخصه ی کلیدی در سبک زندگی حسینی / بهار احساس و عاطفه در سبک زندگی حسینی / غیرت ورزی و پاسداری از حریم خانواده‌

بركاتى كه امروز از آموزه های منبعث از سبک زندگی حسینی نصيب امّت اسلام شده و مى شود بر كسى پوشيده نيست. آثار فرهنگى و تربيتى و آموزشى نهضت امام حسین علیه السلام آنقدر زياد است كه قسمت اعظم فرهنگ شيعى به طور مستقيم يا غير مستقيم از آن متأثّر است.[1]

اینگونه است که مجالس عزاى امام حسين عليه السلام مجالس تحوّل روحى و مركز تربيت دینی و اهل خود سازی است؛ زیرا در اين مجالس، مردم در واقع زمينه تطبيق اعمال و كردار خويش و همرنگى و سنخيّت خود را با سيره عملى آن حضرت فراهم مى سازند.[2]

در واقع ائمّه اطهار عليهم السلام با گشودن اين باب، و تشويق مردم به شركت در اين محافل در واقع همه را به تحصيل و تربيت در اين دانشگاه حسينى دعوت كردند.[3]

سیره معصومین علیهم السلام؛ الگوپذیری و بازتولید سبک زندگی عاشورایی 

بی تردید عاشورا تعلّق به همه اعصار و قرون دارد. لذا باید بيش از پيش عارف به حق شهيدان كربلا و مخصوصاً سالار شهيدان شد و از آن در زندگى خود الگو گرفت.[4]

لزوم بهره گیری از سبک زندگی عاشورایی در جامعه ی اسلامی به گونه ای است که امام صادق عليه السلام وقتی شعراى اهل بيت كه به[5] محضر امام عليه السلام مى رسيدند، آن حضرت از آنان مى خواست در رثاى حسين بن على عليه السلام اشعارى بخوانند و در پاره اى از موارد امام عليه السلام به خانواده خويش مى فرمود: پشت پرده بنشينند و آن اشعار را بشنوند.[6]

عبداللّه بن غالب مى گويد: به محضر امام صادق عليه السلام شرفياب شدم و در حضور آن حضرت مرثيه اى درباره امام حسين عليه السلام خواندم. هنگامى كه به یک بيت حسّاس از آن مرثيه رسيدم، صداى زنى را از پشت پرده شنيدم كه با گريه فرياد زد: «يا ابتاه؛ پدرجان!».[7]،[8]

و یا برگزاری مراسم سوگوارى در محضر امام رضا عليه السلام که به تعبیر دِعبل خُزاعى (شاعر معروف اهل بيت عليهم السلام)[9] آن حضرت خانواده اش را پشت پرده نشاند، تا آنان نيز براى مصيبت جدّشان امام حسين عليه السلام گريه كنند.[10]،[11]

خانواده گرایی در سبک زندگی عاشورایی

نهاد خانواده در اسلام جايگاه مخصوصى دارد[12] به ویژه در نهضت حسینی، اهتمام به نهاد خانواده از اهمیت بالایی برخوردار است، لذا مرحوم سيد بن طاووس نقل مى كند در حوادث عصر تاسوعا حسين عليه السلام زنان را دلدارى مى دهد، بدین نحو که آن حضرت امّ كلثوم، زينب، رقيه، فاطمه و رباب را مورد خطاب قرار داد و آنها را به صبر و بردبارى دعوت كرد.[13]،[14]

هم چنین شکوه تعامل گرایی امام با فرزندان و خاندان آن حضرت را می توان در شب عاشورا مشاهده کرد آنجا که ابوحمزه ثمالى در روايتى از امام سجّاد عليه السلام ماجراى وفادارى ياران و خاندان حضرت را در شب عاشورا بازگو مى كند[15]، در آن هنگام که قاسم بن حسن به امام عليه السلام عرض كرد: «أَنَا فِي مَنْ يُقْتَلْ؟؛ آيا من هم فردا در شمار شهيدان خواهم بود؟».[16]

امام عليه السلام با مهربانى و عطوفت فرمود: «يا بُنَىَّ كَيْفَ الْمَوْتُ عِنْدَكَ؟؛ فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟». عرض كرد: «يا عَمِّ أَحْلى مِنَ الْعَسَلِ؛ عموجان! از عسل شيرين تر!».[17]

تکرار بی حد و حصر واژه هایی از قبیل «فِداكَ عَمُّكَ؛ عمويت به فداى تو باد!» از سوی امام علیه السلام خطاب به حضرت قاسم علیه السلام، و نیز سفارش و توصیه امام عليه السلام به خواهرش امّ كلثوم که فرمود: «يا اخْتاهُ اوُصيكِ بِوَلَدي الصَّغيرَ خَيْراً؛ خواهرم! به فرزند خردسالم نيكى كن».[18] و... خود نشانه ای قوی از خانواده گرایی آن حضرت در قیام عاشورا به شمار می آید.[19]

هم چنین تأکید بر خانواده در کلام حضرت سید الشهداء علیه السلام به دفعات در واقعه ی عاشورا تکرار شده است؛ آن حضرت در روز عاشورا پيش از آغاز جنگ به همين نكته اشاره كرده، مى فرمايد:[20]«أَلا قَدْ أَعْذَرْتُ وَ أَنْذَرْتُ، الا إِنِّي زاحِفٌ بِهذِهِ الْأُسْرَةِ عَلى قِلَّةِ الْعِتادِ وَ خَذَلَةِ الْأَصْحابِ ؛ آگاه باشيد! كه من حجّت را تمام كردم و از عاقبت شوم مخالفانِ حق، خبر دادم. آگاه باشيد! كه من با همين خانواده، با وجود نداشتن سپاه و بى وفايى[21] ياران، جهاد خواهم كرد».[22]،[23]

آری خانواده محور برنامه ها و فعالیت های حماسی امام حسين عليه السلام در واقعه ی کربلاست؛ لذا همه گفتنى ها را گفت و چيزى بر خانواده و فرزندان و ياران خود پنهان نساخت. سپس با روحى آرام و پر از شوق لقاى حق به استقبال شهادت شتافت.[24]

شکوه معنویت در خانواده حسینی؛ الگوی بی بدیل در ارتقای سبک زندگی اسلامی

گفتنی است برخوردارى خاندان بنى هاشم از معنويّت آشكار، آنان را در چنان سطحى قرار داد كه همواره مورد حسادت و بغض رقيبان خود از بنى اميّه قرار داشتند؛ سرانجام آنان به جايگاهى رسيدند كه درخت «نبوّت» و «امامت» در خاندان آنان غرس شد و خانه هايشان محلّ آمد و شد فرشتگان الهى گرديد و علوم و معارف از آنان سرچشمه گرفت.[25]

در این بین شکوه معنویت، نهضت خونينى همچون نهضت كربلا و استقبال امام حسين عليه السلام را از همه حوادث شكننده آن و پذيرش شهادت خود، ياران و فرزندان و اسارت زنان و كودكانش را امکان پذیر نمود.[26]

معنویت در مكتب اهل بيت عليهم السلام از الهام بخشی خاص برخوردار  است[27] لذا هنگامى كه امام عليه السلام به چهره نورانى فرزندش «على اكبر» نگريست، سر به سوى آسمان برداشت و عرض كرد:[28] «خدايا! بر اين گروه ستمگر گواه باش كه اینک جوانى به مبارزه با آنان مى رود كه از نظر صورت و سيرت و گفتار، شبيه ترين مردم به رسول تو (حضرت محمّد صلّى الله عليه وآله وسلّم) است. ما هر زمان كه مشتاق ديدار پيامبرت مى شديم، به چهره او مى نگريستيم.[29]

آری اوج معنویت را باید در کلام فرزند شجاع آن حضرت عليه السلام، على اكبر عليه السلام جستجو کرد که در مسير كربلا با جمله «اذَنْ لا نُبالي بِالْمَوْتِ؛ چون برحق هستيم از شهادت باک نداريم»[30]، بر اين حماسه صحّه نهاد.[31] و یا سخنان فراموش نشدنى كه در خطبه هاى امام سجّاد عليه السلام در شام و در نزديكى مدينه آمده است.[32]

هم چنین ظرفیت های عظیم معنوی در  زينب كبرى عليها السلام وقتی که در كنار پيكر خونين برادر زانو زد و پيكر خونين را با دو دست خود از زمين بلند كرد و گفت: «خداوندا اين قربانى را از ما، (خاندان پيامبرت) قبول فرما!».[33]،[34]

تکریم و احترام؛ شاخصه ی کلیدی در سبک زندگی حسینی

در آیین اسلام اهميت زيادى به پيوند خانوادگى، و احترام و اكرام پدر و مادر و فرزندان داده شده است،[35] که تحلیل روان شناسی روابط خانوادگی امام حسین علیه السلام از عمق محبت مهربانی و تکریم میان اعضای خانواده و دیگر خویشاوندان آن حضرت حکایت دارد، تکریم و احترام بی حد و حصر در خانواده ی حسینی و استفاده از واژگانی از قبیل «فِداكَ رُوحُ أَخيكَ يا سَيِّدي!؛ جان برادرت فدايت، اى سرورم!» که از سوی حضرت عبّاس عليه السلام و خطاب به امام علیه السلام بیان گردید،[36] و نیز ادبيات گفتاری امام زين العابدين عليه السلام خطاب به حضرت سید الشهداء علیه السلام مبنی بر «قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ نَفْسي فِداؤُهُ؛ جانم فداى آن كشته اى كه كنار شط آب (با لب تشنه) به شهادت رسيد»[37]،[38] هم چنین کلام حضرت زینب سلام الله علیها که خطاب به امام علیه السلام گفت؛ پدر و مادرم فدايت باد اى اباعبداللَّه! جانم به قربان تو!...[39] همه و همه بیانگر حفظ کامل احترام و تکریم یکدیگر در سبک زندگی عاشورایی است.[40]

بهار احساس و عاطفه در سبک زندگی حسینی

بی شک اسلام دين رحمت و عاطفه است؛[41] در این میان عاشورا اوج عاطفه گرایی است؛ به تعبیر شاعر: آنچه بر ملّت اسلام، حياتى بخشيد               جنبش عاطفه و نهضت خونين تو بود[42]

در این بین نقش زنان در عاطفه گرایی هدفمند غیر قابل انکار است؛[43] نمود بارز این مسأله را می توان در نقش مهم زنان در استفاده از احساس و عاطفه در تعمیق نهضت عاشورا جستجو کرد؛ که بیش از پیش نام زينب كبرى عليها السلام، ام كلثوم[44]، فاطمه دختر اميرالمؤمنين عليه السلام، فاطمه دختر امام حسين عليه السلام[45]، سكينه دختر امام حسين عليه السلام[46]، و دختر چهار ساله امام حسين عليه السلام (رقيه)[47]، و رباب دختر امرء القيس همسر با وفاى امام حسين عليه السلام[48]، رمله، مادر حضرت قاسم و همسر امام حسن مجتبى عليه السلام می درخشد.[49]،[50]

نقل شده است هنگامى كه زنان و فرزندان خاندان هاشمى را از شام به سمت مدينه حركت دادند؛ در ميان راه از راهنماى قافله خواستند آنها را به كربلا ببرد، تا تجديد ديدارى با شهيدان كربلا شود. هنگامى كه به آن سرزمين رسيدند، مشاهده كردند كه جابر بن عبداللّه انصارى و جمعى از بنى هاشم براى زيارت قبر حسين عليه السلام به كربلا آمده اند. اين دو قافله وقتى با يكديگر ملاقات كردند، ديدارشان همراه با اندوه، گريه و بر سر و صورت زدن بود و به اين ترتيب ماتمى جانسوز در آن سرزمين برپا كردند.[51]،[52]

در این زمینه امام صادق عليه السلام فرمود: «وقتى كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، همسرش (رباب) براى او ماتم برپا كرد؛ همراه با زنان و كنيزان براى آن حضرت مى گريست تا آنجا كه اشک چشم او خشک شد ... براى آنكه بتواند اشكش جارى شود، از سويق (نوعى غذا) بهره مى گرفت و مى گفت ما از اين نوع غذا استفاده مى كنيم تا بتوانيم براى امام شهيدمان گريه كنيم».[53]،[54]

غیرت ورزی و پاسداری از حریم خانواده

غیرت در انسان ها به معناى دفاع از حريم خانواده و دين و آب و خاک است.[55] به نحوی که مرد از ورود افراد بیگانه به حريم خانواده و ناموس خود ممانعت به عمل مى آورد.[56]

در روز عاشورا امام عليه السلام به هر سو يورش برد و گروه عظيمى را به خاک افكند. لیکن چهار هزار تيرانداز از هر سو امام عليه السلام را هدف قرار دادند و از سوى ديگر به جانب خيمه ها حمله ور شدند و ميان آن حضرت و خيامش فاصله انداختند. امام عليه السلام فرياد برآورد:«وَيْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ، وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَبَاً كَما تَزْعُمُونَ؛ واى بر شما! اى پيروان آل ابى سفيان! اگر دين نداريد و از حسابرسى روز قيامت نمى ترسيد لااقل در دنياى خود آزاده باشيد، و اگر خود را عرب مى دانيد به خلق و خوى عربى خويش پايبند باشيد».[57]

شمر صدا زد: اى پسر فاطمه! چه مى گويى؟ امام عليه السلام فرمود: «أَنَا الَّذي أُقاتِلُكُمْ، وَ تُقاتِلُوني، وَ النِّساءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَكُمْ وَ طُغاتَكُمْ وَ جُهَّالَكُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمي ما دُمْتُ حَيّاً؛ من با شما جنگ دارم و شما با من، ولى زنان كه گناهى ندارند، پس تا زمانى [58]كه زنده هستم، سپاهيان طغيانگر و نادان خود را از تعرّض به حرم من باز داريد».[59]،[60]

هم چنین در روايتى مى خوانيم: هنگامى كه سپاه ابن سعد به خيمه ها يورش بردند، زينب عليها السلام فرياد زد: عمر سعد! اگر مقصودتان اسباب و زيورآلات است، خودمان[61] مى دهيم، به سپاهت بگو شتاب نكنند. مگذار دست نامحرمان به سوى خانواده پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم دراز شود. زينب خود لباس مندرس پوشيده بود به زنان فرمان داد هر چه وسايل و زيورآلات داشتند در گوشه اى جمع كنند، گوشواره ها را از گوش هايشان درآورند، حتى فاطمه دختر امام حسين عليه السلام كه نوعروس بود و دوست داشت گوشواره هايش را كه يادگار پدر مظلومش بود نگه دارد، عمه اش زينب از ترس آنكه مبادا دست نامحرمى به سويش دراز شود، اجازه نداد. زنان و كودكان در گوشه اى جمع شدند، آنگاه زينب فرياد زد: هر كس مى خواهد اسباب و وسايل دختران على عليه السلام و فاطمه عليها السلام را به يغما ببرد بيايد. عده اى از سپاه آمدند و هر چه بود را به غارت بردند.[62]،[63]

سخن آخر

بی شک سبک زندگی عاشورایی سرمشقى براى همه مسائل مرتبط با مقوله ی زندگی در جامعه ی اسلامی، هم چنان که سیره ی امام حسین در مسأله غيرت دينى و ناموسى، نشان مى دهد كه اين مسأله به عنوان یک فضيلت اخلاقى و وظيفه اجتماعى پذيرفته شده است و در برابر اراذل و اوباش و منافقان كوردل و بيماردلان نبايد بى تفاوت يا خونسرد بود و تا آخرین حد ممکن باید از حریم خانواده دفاع کرد.[64]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 50.

[2] همان؛ ص 75.

[3] همان.

[4] همان؛ ص 28.

[5] همان؛ ص 62.

[6] همان؛ ص 63.

[7]  بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 286. ماجراى مرثيه سرايى ابوعماره در محضر امام صادق عليه السلام و گريه آن حضرت و اهل خانه نيز نمونه ديگرى است. (همان، ص 282)، (عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 63).

[8] همان.

[9] همان.

[10]  ثُمَّ إِنَّهُ نَهَضَ، وَ ضَرَبَ سَتْرَاً بَيْنَنا وَ بَيْنَ حَرَمِهِ، وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَيْتِهِ مِنْ وَراءِ السَّتْرِ لِيَبْكُوا عَلى مُصابِ جَدِّهِمُ الْحُسَيْنِ عليه السلام ...؛ (بحارالانوار، ج 45، ص 257).

[11] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 64.

[12] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 10؛ ص 273.

[13] ملهوف (لهوف)؛ ص 141.

[14] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 615.

[15] همان؛ ص 398.

[16] همان.

[17] همان؛ ص 399.

[18] معالى السبطين؛ ج 1؛ ص 418.

[19] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 400.

[20] همان؛ ص 263.

[21] همان.

[22] بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 329.

[23] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 264.

[24] همان؛ ص 400.

[25] همان؛ ص 98.

[26] همان؛ ص 229.

[27] كليات مفاتيح نوين؛ ص 619.

[28] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 477.

[29] همان.

[30] بحار الانوار؛ ج 44؛ ص 367.

[31] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 24.

[32] همان؛ ص 25.

[33] مقتل الحسين مقرّم؛ ص 307.

[34] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 24.

[35] تفسير نمونه؛ ج 21؛ ص 334.

[36] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 493.

[37] احتجاج طبرسى؛ ج 2؛ ص 117- 119، بحار الانوار؛ ج 45؛ ص 112- 113.

[38] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 575.

[39] همان؛ ص 402.

[40] پيام قرآن؛ ج 10؛ ص 171.

[41] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم علیه السلام؛ ص 115.

[42] فلسفه شهادت؛ ص 23.

[43] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 545.

[44] مقاتل الطالبيين؛ ص 79.

[45] عقد الفريد؛ ج 4؛ ص 385.

[46] مقاتل الطالبيين؛ ص 79.

[47] نفس المهموم؛ ص 259.

[48] كامل ابن اثير؛ ج 4؛ ص 88.

[49] ابصار العين، ص 130. در برخى از كتاب ها نام تعدادى ديگر از بانوان بزرگوار نيز در جمع اسرا آمده است؛ (ر.ک: قصه كربلا؛ ص 405- 406).

[50] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 545.

[51] «... فَوَجَدُوا جابِرَ بْنَ عَبْدِاللَّهِ الْانصارِي وَ جَماعَةً مِنْ بَنِي هاشِمَ وَ رَجُلًا مِنْ آلِ رَسُولُ اللَّهِ؛ قَدْ وَرَدُوا لِزِيارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام، فَوافَوْا فِي وَقْتٍ واحِدٍ، وَ تَلاقَوْا بِالْبُكاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ، وَ أَقامُوا الْمَأْتَمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَكْبادِ»؛( بحارالانوار؛ ج 45؛ ص 146).

[52] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 85.

[53] كافى؛ ج 1؛ ص 466.

[54] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 649.

[55] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 14؛ ص 505.

[56] همان؛ ج 13؛ ص 38.

[57] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 521.

[58] همان.

[59] مقتل الحسين خوارزمى؛ ج 2؛ ص 33 ، بحارالانوار؛ ج 45؛ ص 50 - 51.

[60] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 522.

[61] همان؛ ص 537.

[62] ر.ک: انساب الاشراف؛ ج 3؛ ص 204.

[63] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 538.

[64] اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص 433.

captcha