تدبّر در قرآن کریم از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)

تدبّر در قرآن کریم از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)


معنی تدبّر / فهم قرآن برای همه / تدبّر، أمری اندیشه ای، قلبی / عبادت چشم چیست؟ / روش شناسی تدبر در قرآن کریم / تدبر در معنای آیات از ختم قرآن بهتر است‌

اسلام، دين بينش و آگاهى است. لذا بر انديشيدن و تدبر پا مى‏ فشارد.[1] در این میان قرآن مجید آن نسخه كامل سعادت فردى و اجتماعى [2]و كتاب هدايت، براى تفكر و تدبر و تذكر انسان ها نازل شده،[3] و بهترين راه براى تحصيل روحانيت قلب و صفاى دل و بودن به ياد خداست.[4]

متأسفانه هميشه براى منصرف ساختن مسلمانان از تدبّر در آيات قرآن و عمل به آن، دست‏هایی در كار بوده است؛[5] و اين نقشه ‏اى بود كه بعد از به انحراف كشيدن خط امامت بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) كشيده شد، و تا به حال نیز ادامه دارد؛ سياست شومى که به دنبال آن است تا قرآن خوانده شود ولى تفسير نشود.[6]

متأسّفانه گروهى از اسلام تنها به يك سلسله آداب سطحى قناعت كرده ‏اند،[7] و برخورد آنان با قرآن، برخورد با يك مشت اوراد نامفهوم است، تنها به تلاوت سرسرى مى ‏پردازند، و در نهايت به تجويد و مخارج حروف و زيبايى صوت اهميت مى ‏دهند، و بيشترين بدبختى مسلمانان از همين جاست كه قرآن را از شكل يك برنامه جامع زندگى خارج ساخته و تنها به الفاظ آن قناعت كرده ‏اند.[8] بى‏آنكه اسلام در عمق جانشان ريشه دوانده باشد.[9]

با توجه به اين چالش، حركت قهقرائى امّت اسلامى و به عقب برگشتن آن ها كاملا روشن مى‏شود و چقدر دقيق منطبق بر اين زمان مى ‏شود، كه مى بينيم در كشورهائى مثل عربستان و مصر و دیگر کشورهای عربی، حفظ الفاظ قرآن بسيار مورد توجه است، در حالى كه به‏ تفسير و بيان احكام توجه نمى ‏شود.[10]

یقیناً این بحران معرفتی، انحراف در مسايل قرآني است كه بايد جلوي آن را گرفت؛ البته حفظ، تجويد، قرائت و صوت و لحن همه خوب است، اما غرض اصلي كه تدبر و تفكر در آيات و سپس هدايت است، نبايد در پرتو اين مسايل فراموش شود.[11]

معنی تدبّر؟

«تَدَبُّر»[12] به معناى پشت هر چيز و عاقبت چيزى است، سپس به معناى تفكر و عاقبت انديشى به كار رفته، چرا كه با انديشه، عواقب و نتايج و پشت و روى مطالب روشن مى‏شود.[13]

فهم قرآن برای همه

خطاب ‏هايى كه در قرآن مجيد آمده، خطابات عامى است كه شامل هر زمان و هر مكان و همه افراد مى‏ شود؛ خطابات مشافهه[14]‏ هم چون همچون «يا أيّها الّذين آمنوا»، «يا أيّها النّاس‏» و «يا بني آدم‏»، نيز جنبه عموميّت دارد[15] و نشان می دهد قرآن براى هر كس قابل فهم است، ولى به مقدار بضاعت علمى.[16]

از سوی دیگر قرآن يك كتاب بزرگ انسان سازى و تربيت و حيات است، اگر چيزى ارتباط به حيات انسان ها نداشته باشد مطلقا در آن مطرح نخواهد شد، بلکه همه آن درس است، درس زندگى.[17]

 به علاوه هيچكس نمى تواند اين سخن را بپذيرد كه در قرآن حقايق ناگشودنى باشد، مگر قرآن نور و كتاب مبين نيست؟ و به «لسان عربى مبين» و با منطق روشن و آشكار[18] و براى فهم و تدبر[19] و هدايت مردم نازل نشده؟ چگونه فهم اين آيات به ما ارتباط ندارد؟[20]

بی شک اگر قرآن قابل فهم نبود، امر به تدبّر لغو بود و خداوند بزرگ تر از آن است كه سخن لغو گويد، پس آنچه بعضى فكر مى كنند که قرآن قابل فهم ما نيست، و كتابى فوق فهم ما است، اين ها يا عالمانه و يا جاهلانه قرآن را طرد مى ‏كنند.[21] حال آنکه قرآن در مدت 23 سال بر طبق احتياجات و نيازمندي هاى تربيتى مردم در شرائط و ظروف كاملا مختلف نازل شده[22] و شفاى تمام دردها است.[23]

تدبّر، أمری اندیشه ای، قلبی

تفكّر، حيات قلب‏ انسان بصير است، اگر تدبّر از بين رفت روح بصيرت رخت برمى بندد، و قلب بينا از بينائى باز مى ايستد، انسانى كه داراى باطنى بينا[24]و ضميرى روشن است، تا مادامى كه تفكّر مى كند اين بينائى را دارا است، اما بينائى بدون روشنائى به تنهائى در بيابان تاريك و ظلمانى مسائل و حوادث زندگى كارآئى ندارد، زيرا بدون روشنائى امكان وصول به مقصد غيرممكن است.‏[25]

تدبر در قرآن نیز حجاب ‏ها را از بين مى ‏برد، روزنه ‏هاى دل را باز مى‏ كند، نور معرفت بر قلب جارى مى ‏سازد، افكار را به حركت در مى ‏آورد، عقل ‏ها را به جوشش وا مى‏ دارد، درون را خالص، و روح را زنده و روشن و نورانى مى ‏سازد.[26] در غیر این صورت، ترك تدبر سبب تاريكى قلب مى شود، و گاه تاريكى قلب سبب ترك تدبر بيشتر مى گردد.[27]

قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «افَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ امْ عَلى‏ قُلُوبٍ‏ اقْفالُها؛ آيا آن ها در قرآن تدبّر نمى كنند يا بر دل هايشان قفل نهاده شده است».[28]

در این آيه شریفه ترك تدبر و انديشه، دليل بر وجود قفل بر دل ‏ها و از كار افتادن حس تشخيص است.[29] بنابراین تلاوت قرآن بايد وسيله‏ اى براى تفكّر و تدبّر در معنى و محتواى آن باشد، و تفكّر و انديشه نيز بايد، مقدّمه عمل به قرآن گردد.[30]

عبادت چشم چیست؟

در روايتى رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه و آله) فرموده است: «اعْطُوا اعْيُنَكُمْ حَظَّها مِنَ‏ الْعِبادَةِ...؛ از عبادت چشم‏ هايتان، بهره ‏اى را به آن ها بدهيد. اصحاب عرض كردند: يا رسول‏الله! عبادت چشم ها چيست؟ حضرت فرمود: نگاه به قرآن و تفكّر و انديشه در آن».[31]

آری در آيات قرآن تفكّر و انديشه كنيد؛ به سرنوشت نمرود ها، فرعون ها، ابولهب ‏ها و از طرف ديگر سليمان ها، موسى ‏ها، داود ها و... بيانديشيد. در عجايب آيات قرآن توقّف و تدبّر كنيد و تنها به قرائت و تلاوت قرآن بسنده نكنيد اگرچه تلاوت و قرائت كلام وحى مخصوصاً در ماه مبارك رمضان اجر و ثوابى بس عظيم دارد.[32]

روش شناسی تدبر در قرآن کریم

از صفات پرهيزكاران،‏ تلاوت قرآن است، تلاوتى با ترتيل كه نشانه تدبّر در معانى قرآن و ره توشه گرفتن از مفاهيم بلند آن است.[33]

پرهيزكاران چنان به آيات مشتمل بر تشويق توجه دارند گويا نعمت ها در برابر ديدگان آن هاست، گويا بهشت را مى بينند، و از طرفى چنان گوش به آيات مشتمل بر عذاب هاى الهى مى سپارند، كه گويا دم و بازدم جهنم را مى شنوند. [34] و اینگونه با خواندن قرآن و اين آيات عذاب پير می شوند، و عجب است كه ما مى خوانيم ولى هيچ تغييرى در حالمان پيدا نمى ‏شود، گويا قلوب ما از سنگ هم سخت‏ تر شده است! (كالحِجارَةِ او اشدّ قَسْوة).[35]

در روايت است كه امام هشتم(عليه السلام) در سفر خود به خراسان شب ها در فِراش خود بسيار تلاوت قرآن مى كردند، و وقتى به آيه ‏اى كه ذكر بهشت يا جهنّم بود مى ‏رسيدند، مى گريستند، و بهشت را از خدا طلب و از آتش جهنم پناه به او مى ‏بردند.[36]

اين برنامه متّقين مَحَكى براى شناختن خود ماست،[37] به راستی كدام يك از ما در تدبر، عمل به سيره متّقين‏ مى كنيم، كدام يك از ما تأمّل و تدّبر در آيات و احكام الهى مى كنيم.[38]

آيا ما هم در موقع تلاوت آيات الهى يا شنيدن آن چنين هستيم؟ آيا در موقع شنيدن آيات عذاب تفكّرى نسبت به قيامت داريم؟ آيا به مقام عين اليقين رسيده ‏ايم، كه اينگونه بهشت و جهنم را ببينيم، و صداها را بشنويم؟ معنى اينكه در روايت مى گويد وقتى به: «يا ايها الناس و يا ايها الذين آمنوا» رسيديد لبيك گوئيد، چيست؟ آيا غير از اين است كه طرف خطاب من هستم؟ آيا همين مقدار كافى است كه: وقتى آيات بهشت و جنهم را شنيديم، لفظاً درخواست نعمت هاى بهشت و دورى از عذاب كنيم؟! نه هرگز، حاشا و كلّا كه چنين باشد. بلكه بايد عملاً هم چنين كنيم، بايد عمل خود را بر عمل بهشتيان منطبق كرده، و هر چه بيشتر از عمل اهل‏ نار تبرّى و دورى جوئيم.[39]

سخن آخر: (تدبر در معنای آیات از ختم قرآن بهتر است)

پيشوايان معصوم(عليهم السّلام) از زياد خواندن و با سرعت خواندن آن در مدت هاى كوتاه جلوگيرى مى كردند، در روايت آمده كه محمدبن عبدالله به امام صادق(عليه السلام) گفت: «من قرآن را در يك شب ختم مى كنم»، حضرت فرمودند: من خوشم نمى آيد قرآن را در كمتر از يك ماه ختم كنى».[40]

اين روایت و روایات دیگر،[41] نشان دهنده توجه اولياء دين به تدبّر در آيات قرآن است و براى جلوگيرى از عدم تفكّر در آيات، اصحاب را منع مى كردند كه در مدّت كوتاهى ختم قرآن كنند.[42]

لذا مهم خوب خواندن و تدبّر و انديشه در آن است؛ همانگونه امام علىّ بن موسى الرضا(عليه السّلام) مى ‏فرمايد: «آن مقدار بخوانيد كه در آن خشوع قلب و صفاى باطن و نشاط روحانى و معنوى باشد». چرا چنين نباشد در حالى كه هدف اصلى تلاوت، تعليم و تربيت است.[43]

بنابراين، اگر انسان يك آيه قرآن تلاوت كند و به معناى آن توجّه نمايد و در آن تدبّر و انديشه كند و در نهايت عمل خود را بر اساس آن تنظيم نمايد، بهتر است از اين كه يك سوره قرآن را بدون تدبّر و انديشه قرائت كند.[44]

ممکن است بعضی افراد بگویند ما در ماه رمضان، چند بار ختم قرآن می کنیم؛ ختم قرآن خوب است اما از آن بهتر، تدبر در معنای آیات و روح خود را با آن هماهنگ کردن است. امیدوارم همه شما بتوانید با تدبر در آیات قرآن، تحولی در وجود خود ایجاد کنید. [45]

پروردگارا! ما را جزء كسانى قرار ده كه با تلاوت هر آيه ‏اى از قرآن درجه ‏اى بر درجات ايمانمان افزوده، و بخشى از رذائل اخلاقيمان زدوده شود.

پروردگارا! به ما توفيق تدبّر و تفكّر و انديشه بيشتر پيرامون آيات قرآن عنايت فرما.[46]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:

1. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)

2. پیام قرآن

3. تفسیر نمونه

 

[1] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص449.

[2] جلوه حق بحثى پيرامون( صوفيگرى) در گذشته و حال، ص134.

[3] تفسير نمونه، ج‏22، ص491.

[4] جلوه حق بحثى پيرامون (صوفيگرى) در گذشته و حال، ص108.

[5] اعتقاد ما، ص50.

[6] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص483.

[7] شيوه همسرى در خانواده، ص28.

[8] تفسير نمونه، ج‏21، ص468.

[9] شيوه همسرى در خانواده  ص28.

[10] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص482.

[11] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس تفسير، مدرسه اميرالمومنين (ع) قم، 23/2/1390.

[12] «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ». (سورۀ محمد، آیۀ24).

[13] پيام قرآن، ج‏1، ص63.

[14] عبارت است از خطابی لفظی و شفاهی که از طریق آن مراد متکلم با اعلام غیر کتبی، در مجلس خطاب و سخنرانی، به اطلاع مخاطبان رسانده می ‌شود.

[15] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏1، ص239.

[16] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص523.

[17] تفسير نمونه، ج‏11، ص43.

[18] همان.

[19] سوره النساء، آيه 82، سوره ص، آيه 29، سورۀ محمّد، آیۀ 24.

[20] تفسير نمونه، ج‏11، ص43.

[21] جلوه حق بحثى پيرامون (صوفيگرى) در گذشته و حال، ص134.

[22] پيام قرآن، ج‏8 ، ص337.

[23] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص481.

[24] همان، ص488.

[25] همان، ص489.

[26] فى ظلال القرآن، ج 7، ص462؛ (پيام قرآن ، ج‏1، ص368).

[27] پيام قرآن، ج‏1، ص368.

[28] سوره محمّد، آيه 24؛ (اعتقاد ما ، ص49).

[29] امام موسى بن جعفر عليه السلام به هشام بن حكم فرمود: «ما بَعَثَ انبيائَه الى‏ عِبادِهِ الّا لِيعْقِلُوا عن اللَّهِ فَأَحْسَنُهُمْ إسْتِجابَةً أحْسَنَهمْ مَعْرِفةً؛ خداوند پيامبران و رسولانش را براى اين به سوى بندگانش فرستاد كه خدا را بشناسند كسى از همه بهتر دعوت آن ها را اجابت كرده كه معرفتش بيشتر باشد». (اصول كافى، ج1، ص 16)؛ (پيام قرآن، ج‏1، ص64).

[30] اعتقاد ما، ص49.

[31] محجّة البيضاء، ج2، ص231؛ و تفسير البرهان، ج1، ص331، ح11؛ (مثال هاى زيباى قرآن، ج‏1، ص249).

[32] مثال هاى زيباى قرآن، ج‏1، ص250.

[33] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص448.

[34] همان، ص492.

[35] سوره بقره، آيه 74؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص494).

[36] بحارالانوار، ج92، ص210؛ ميزان الحكمة، ج8، ص88؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص492).

[37] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص495.

[38] همان، ص488.

[39] همان، ص495.

[40] كافى، ج2، ص617؛ ميزان الحكمة، ج8 و ص 88؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص490).

[41] كنز العمال، خبر 2815؛ ميزان الحكمة، ج8، ص 88.

[42] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص490.

[43] تفسير نمونه، ج‏25، ص200.

[44] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله)، ص26.

[45] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در برنامه چشمه معرفت(شبکه یک سیما)، 27/2/1397.

[46] سوگند هاى پر بار قرآن، ص294.

captcha