شاخصه های عقلانیت در آرمان شهر مهدوی از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

شاخصه های عقلانیت در آرمان شهر مهدوی از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


عقل در لغت/ تعالی و تکامل عقلانیت؛ زمینه ساز آینده ای روشن در عصر ظهور/ عقلانیت توحیدی در سایۀ نفی عقلانیت ابزاری/ نظم و انضباط اجتماعی؛ تجلی شکوه عقلانیت در حکومت مهدوی/ تحقق عقلانیت زندگی محور در حکومت مهدوی بر پایۀ نفی عقلانیت غریزه گرا/ امنیت جهانی در عصر ظهور؛ حاصل عقلانیت صلح محور در آرمان شهر مهدوی‌

در عصری به سر می بریم که  تمدن غرب؛ محرومیت از معرفت را به حد نهایى رسانده است، و عقل و فطرت و چشم و گوش را به کلى از کار انداخته است، آن چنانکه انسان تا سرحد چار پایان تنزل یافته ؛[1]و وجود پرده هاى سنگین بر عقل و فکر انسان؛ باعث عقب ماندگى و سقوط جوامع بشری شده است.[2]

قدرت های غرب و شرق  از نظر اجتماعى و بلکه سیاسى و اقتصادى به چند قطب کاملًا متضاد تقسیم شده، این چند دسته براى خود دانشمندان و متفکرانى دارند و براى اثبات درستى عقیده و مرام خود و نادرستى عقیده و مرام طرف مقابل، هزاران کتاب، رساله و مقاله نوشته و هر کدام عقلانیت حاصل از مکتب فکری خود را تنها راه ترقى و سعادت مى داند و راه دیگرى را مایه بدبختى، و عقب افتادگى و هرج و مرج! در حقیقت دنیاى امروز در سایۀ سیطرۀ روز افزون عقلانیت غیر دینی  در تشخیص الفباى زندگى اجتماعى، سیاسى و اقتصادى خود تا این اندازه سرگردان و حیران است و مرجعى براى حل اختلاف عقیده ندارد.[3]

اینگونه است که انسان از درک صحیح و تشخیص سالم باز مانده، و قدرت های استکباری گاه تمام مصالح او را به باد فنا داده است.[4] و از این رهگذر، جاهلیت مدرن در جوامع شکل گرفته است.[5]

این چالش بزرگ جهانی در حالی است که اسلام در تمام اصول احکام و قوانین خود دوش به دوش عقل و علم حرکت مى کند و سر سوزنى از این دو جدا نمى شود؛[6] از این جهت اسلام اساس خداشناسى و سعادت و نجات را بر عقل و خرد مى نهد.[7] و در پرتو این چراغ پرفروغ، راه زندگى و سعادت را برای آحاد جوامع بشری ترسیم می کند.[8] که عصر ظهور آخرین مرحله تکامل نعمت هاى الهى به ویژه در شکوفایی علم و عقل به شمار می­آید؛تکامل نعمت هاى الهى در پرتو اهل بیت علیهم السّلام که نهایت کمال آن در عصر ظهور حضرت مهدى علیه السّلام ارواحنا فداه به منصۀ ظهور می رسد. [9]

عقل در لغت

«عقل » در اصل از «عقال» به معناى طنابى است که بر پاى شتر مى بندند تا حرکت نکند، و از آن جا که نیروى خرد، انسان را از کارهاى ناهنجار باز مى دارد این واژه بر آن اطلاق شده است[10]، بعضى دیگر از کتب لغت «عقل» را به معناى «حَجْر» و «مَنع» تفسیر کرده اند[11]، هم چنین عقل به معناى «علم به صفات اشیا از حسن و قبح و کمال و نقصان» نیز تعریف شده است[12] ؛لذا  در تفسیر عاقل آمده است: «او کسى است که مى تواند نفس خویش را کنترل کند، و از هوى و هوس باز دارد».[13]

به نظر مى رسد که ریشه اصلى همان منع و باز داشتن است، و لذا هنگامى که زبان کسى بند مى آید عرب مى گوید: «اعتقل لسانه» و به «دیه» نیز «عقل» مى گویند چرا که جلوى خونریزى بیشتر را مى گیرد، و «عقیله» به زنى گفته مى شود که داراى عِفت و حجاب و پاکدامنى است.هم چنین «عقل» به قلعه و دژ نیز گفته مى شود.[14]که مفهوم منع و بازدارى در همه این معانى نهفته است[15]

تعالی و تکامل عقلانیت؛ زمینه ساز آینده ای روشن در عصر ظهور

شکی نیست که در یک نظر ابتدائى قرائن گواهى مى دهد که دنیا به سوى «فاجعه» پیش مى رود؛ فاجعه اى که زاییده: «ترک عواطف»؛ «افزایش فاصله میان جوامع ثروتمند و فقیر»؛ «شدت گرفتن اختلافات و برخوردهاى دولتهاى بزرگ و کوچک»؛ «سیر تصاعدى جنایات»؛ «نابسامانیهاى اخلاقى و روحى و فکرى»؛ و «فراورده هاى نامطلوب و پیش بینى نشده زندگى ماشینى» و مانند آن است.[16]

بنابراین، می توان پیش بینى کرد که در آینده اى نه چندان دور «فاجعه بزرگ» روى دهد و احتمالًا بشریّت در یک جنگ وسیع ، یا بر اثر فقر اقتصادى ناشى از انحصارطلبى قدرتهاى بزرگ، یا پایان گرفتن منابع انرژى و یا غیر قابل زیست شدن محیط زیست، از میان برود![17]

ولى در برابر اینهمه عوامل بدبینى ابتدایى، مطالعات عمیق­تر نشان مى دهد خود اگاهی عمومی  آینده درخشانى را رقم خواهد زد؛نخستین دلیل منطقى براى این موضوع قانون سیر تکاملى عقلانیت در جوامع بشری  است:از آن روز که انسان خود را شناخته هیچ گاه زندگى یکنواخت نداشته، بلکه با الهام از انگیزه درونى و شاید ناآگاه کوشش داشته که خود و جامعه خویش را به پیش براند.[18]

به عنوان نمونه از نظر مسکن، یک روز غارنشین بود و امروز آسمان خراشهایى ساخته که یک دستگاه آن مى تواند جمعیّتى معادل یک شهر کوچک را در خود جاى دهد با تمام وسائل زندگى و همه امکانات لازم براى مردم یک شهر!از نظر لباس، یک روز از برگ درختان لباس مى دوخت ولى امروز هزاران نوع لباس با هزاران طرح، و هزاران شکل، در اختیار دارد و باز در جستجوى رنگها و طرحها و جنسهاى دگر است.[19]

یک روز غذایش فوق العاده ساده و محدود بود، امّا امروز بقدرى متنوّع و گوناگون شده که تنها ذکر نام آنها نیازمند به یک کتاب بزرگ است.یک روز مرکبش تنها پایش بود؛ امّا امروز بر سفینه هاى فضایى سوار مى شود و آسمانها را زیر پا مى گذارد و از کرات دیگر دیدن مى کند.[20]

از نظر علم و دانش، یک زمان بود که تمام معلومات او در یک صفحه کاغذ مى گنجید گرچه هنوز خط اختراع نشده بود- ولى امروز حتّى میلیونها کتاب در رشته هاى مختلف بیانگر علوم و دانشهاى او نیست و...[21] عجیب تر  این است که به هیچ یک از اینها قانع نیست و باز براى وصول به سطحى بالاتر و برتر، تلاش و کوشش مى کند، تلاشى پیگیر و خستگى ناپذیر.[22]

از مجموع این سخن، می توان به  تعالی و تکامل علم و عقل در ساحت آینده اذعان نمود؛ مولفه ای راهبردی که  همچنان انسان را در مسیر تکاملها به پیش مى راند، و نیروهایش را براى غلبه بر مشکلات و نابسامانیها و ناهنجاریهاى زندگى کنونى بسیج مى کند.[23]

گفتنی است بر خلاف عقلانیت ابزاری غربی که در نهایت به بی معنایی منتهی می شود، سیر نهایی عقلانیت در اسلام به  عصر ظهور و تلفیق «تکامل اخلاقى» و «تکامل مادّى» می انجامد. یعنی جامعه اى که در آن از جنگ و خونریزیهاى ویرانگر و ضدّ تکامل اثرى نباشد بلکه تنها «صلح و عدل» حاکم بر مقدّرات انسانها باشد، و روح تجاوزطلبى و استعمار که مهمترین سدّ راه «تکامل مادّى و معنوى» او است، در آن مرده باشد.[24]

اینگونه است که رشد عقلانی جامعه؛ نخستین بارقه امید براى وصول به آینده اى روشن و دنیایى پر از صلح و صفا، و برادرى و برابرى در پرتو «قانون تعالی و تکامل همه جانبه علم و عقلانیت» در نظرها پدیدار مى شود.[25]

عقلانیت توحیدی در سایۀ نفی عقلانیت ابزاری

گفتنی است  خداوند از طریق اعطاى عقل ، از یک سو و فطرت توحیدى ، تکویناً از همه انسانها پیمان گرفته است تا به فرمانش گردن نهند و به کتابش عمل کنند.[26] لذا وقتی  پاى معنویات و ایمان به خدا و توجّه به ارزشهاى انسانى و اخلاقى و احساس مسئولیّت در پیشگاه آن مبدأ بزرگى که مافوق مادّیات و جهان مادّه است در دلها زنده شود، عقلانیت توحیدی شکوفا می شود  و صلح و امنیّت  به جاى جنگ می نشیند.[27]

لذا محتواى دعوت منجی موعودعجّل الله تعالی فرجه الشریف توحید در تمام زمینه ها، حذف امتیازات ظالمانه، وحدت جهان انسانیّت، مبارزه با ظلم و ستم، طرح حکومت جهانى، دفاع از مستضعفان و پذیرش تقوى و پاکى و امانت به عنوان مهم ترین معیار براى ارزش انسان است؛ و در زمینه برنامه هاى اجرایى هرگز اجازه نخواهد داد که از منطق «هدف وسیله را توجیه مى کند» استفاده کنند.[28]

بدیهى است که منظور از عقلانیت توحیدی  در عصر مهدوی ، آن است که مبدأ حرکت به سوى عمل باشد، در غیر این صورت اندیشه تنها (عقلانیت ابزاری) نتیجه اى نخواهد داشت.[29]

در تبیین چیستی عقلانیت توحیدی  باید به  آیات و روایات اسلامى اشاره کرد  که غالبا«عقل » را در مواردى به کار می گیرد که«ادراک» و فهم با«عواطف و احساسات»آمیخته گردد و به دنبال آن عمل باشد، مثلاً اگر قرآن در بسیارى از بحثهاى خداشناسى نمونه هایى از نظام شگفت انگیز این جهان را بیان کرده و سپس مى گوید ما این آیات را بیان مى کنیم«لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ؛تا شما تعقل کنید) منظور این نیست که تنها اطلاعاتى از نظام طبیعت در مغز خود جاى دهید زیرا علوم طبیعى اگر کانون دل و عواطف را تحت تاثیر قرار ندهد و هیچگونه تاثیرى در ایجاد محبت و دوستى و آشنایى با آفریدگار جهان نداشته باشد ارتباطى با مسائل توحیدى و خداشناسى نخواهد داشت.[30]

با این تفاسیر باید گفت  اختلافات مذهبى با یک نظام توحیدى در تمام زمینه ها، سازگار نیست؛ زیرا همین اختلاف براى بر هم زدن هر نوع وحدت کافى است. بعکس، یکى از عوامل مهم وحدت، وحدت دین و مذهب است که مى تواند همه نژادها و زبان ها و ملّیّتها و فرهنگ هاى گوناگون را در خود گردآورى و از آنها جامعه واحدى بسازد که همگان در آن همچون برادران و خواهران باشند که: «إِنَّمَا الْمُؤمِنُونَ اخْوَةٌ[31]؛مؤمنان همه برادر یکدیگرند.».[32]

به همین دلیل، یکى از برنامه هاى اساسى آن مصلح و انقلابى بزرگ، توحید صفوف در سایه توحید مذهب، است.[33]البته این توحید اجبارى نیست بلکه با قلب و روح آدمى سر و کار دارد و مى دانیم قلب و روح از قلمرو زور و اجبار بیرون است؛ و دست کسى به حریم آن دراز نمى شود.[34]

با توجّه به این که در دوران حکومت آن مصلح بزرگ، همه وسایل پیشرفته ارتباط جمعى، در اختیار آن حضرت و پیروان رشید او است، و با توجّه به این که اسلام راستین با حذف پیرایه ها کشش و جاذبه اى فوق العاده اى دارد، بخوبى مى توان پیش بینى کرد که اسلام با تبلیغ منطقى و پیگیر، از طرف اکثریّت قاطع مردم جهان پذیرفته خواهد شد؛ و وحدت ادیان از طریق اسلام پیشرو، عملى مى گردد.[35]

اینگونه است که «مفضّل» در ضمن حدیثى طولانى از امام صادق علیه السلام چنین نقل مى کند:«... فو اللّه یا مفضّل لیرفع عن الملل و الادیان الاختلاف و یکون الدّین کلّه واحداً کما قال اللّه عزّ و جلّ انَّ الدّین عند الله الاسلام ...[36]؛... به خدا سوگند اى مفضّل اختلاف از میان ادیان برداشته مى شود و همه به صورت یک آئین در مى آید؛ همان گونه که خداوند عزّ و جلّ مى گوید: دین در نزد خدا تنها اسلام است ...».[37]

و به این ترتیب، آئین توحید و اسلام در همه خانه ها، در درون زندگى همه انسانها، و در تمام دلها وارد مى شودو اکثریّت گرایش به نظام توحیدى اسلام خواهند کرد، و این یک امر طبیعى است.[38]ولى به هر حال، اگر اقلّیّتى هم وجود داشته باشد، به صورت یک اقلّیّت سالم و با حفظ شرایط «اهل ذمّه» مورد حمایت آن حکومت اسلامى خواهند بود.[39]

نظم و انضباط اجتماعی؛ تجلی شکوه عقلانیت در حکومت مهدوی

جهان هستى مجموعه اى از نظامها است؛ لذا وجود قوانین منظّم و عمومى در سرتاسر این جهان دلیل بر یکپارچگى و به هم پیوستگى این نظام است بلکه مسأله نظم و قانون و حساب در پهنه آفرینش یکى از اساسى ترین مسائل این عالم محسوب مى شود.و هرج و مرج در آن هیچ محلّى ندارد.[40]

از این رو جامعه انسانى نمى تواند با انتخاب «لانظام»، هرج و مرج، ظلم و ستم، نابسامانى و ناهنجارى، خود را از مسیر رودخانه عظیم جهان آفرینش که همه در آن با برنامه و نظم پیش مى روند کنار بکشد![41]

هم چنین باید گفت  نظم، حکایت از عقل و شعور مى کند و مطابق حساب احتمالات، محال است که دستگاه منظّمى معلول تصادف باشد.[42] این حقیقت در برابر وجدان همه کس ظاهر است که نظم در هر دستگاهى باشد حکایت از «عقل و فکر و نقشه و هدف» مى کند.[43]زیرا انسان هر کجا نظم و حساب و قوانین ثابتى دید مى داند که در کنار آن مبدأ علم و قدرتى را باید جست وجو کند، و در این درک وجدانى خود نیاز چندانى به استدلال نمى بیند.[44]

اینگونه است که  اساس پیشرفت بر تلاش و کار و مدیریت و نظم و تدبیر است.[45] لذا ایجاد نظم اجتماعى از راه تشکیل حکومت، پیشرفت و تکامل علمى و اخلاقى و صنعتى را به همراه خواهد داشت .[46]

در حکومت مهدوی نیزنظم اجتماعی در اوج قرار خواهد داشت و  با افزایش سطح آگاهى ها، همگان به روشنى در خواهند یافت که باید به نظام عمومى عالم هستى پیوست، و همانطور که واقعاً جزئى از این کل هستیم، عملًا هم باید چنین باشیم؛ تا بتوانیم به اهداف خود در تمام زمینه هاى سازنده برسیم.[47] لذا آنچنان وسایل آموزش و تربیت در آن وسیع و گسترده و همگانى است که قسمت عمده برنامه هاى اصلاحى ، با «خود آگاهى» و «خود یارى» مردم پیاده می شود ، که این مهم نیز با بهره گیری از   نیرومندترین مراکز فرهنگى و وسایل ارتباط جمعى، و جامعترین کتب و مطبوعات، و مانند آن امکان پذیر خواهد بود.[48]

بر این اسا  تحقق نظم اجتماعی  در جامعه مهدوی، خشکى استدلالات فلسفى را ندارد؛ بلکه به عکس داراى لطف خاصّى است که به موازات آگاهى از آن مبدأ بزرگ، عشق و شور و نشاط به انسان مى دهد، و حالت جذبه و شوق نسبت به آن مبدأ بزرگ در او ایجاد مى کند، و او را به خضوع آمیخته با عشق وا مى دارد.  به تعبیر دیگر هم عقل انسان را سیراب مى کند، و هم عواطف و اخلاق او را.[49]

اینچنین است که شکوه نظم اجتماعی در حکومت جهانى مهدوی، بالا بردن سطح اندیشه و آگاهى و آمادگى روحى و فکرى براى همکارى در پیاده کردن برنامه عظیم منجی موعودعجّل الله تعالی فرجه الشریف رقم می خورد و  تنگ نظرى ها، کوته بینیها، کج فکریها، حسادتها، اختلافات کودکانه و نابخردانه، و بطور کلّى هر گونه نفاق و پراکندگى از آن رخت بر می بندد.[50]

بنابراین در عصر آن مصلح بزرگ جهان، آموزشهاى اخلاقى با وسایل ارتباط جمعى فوق العاده پیشرفته، آنچنان وسعت مى گیرد که اکثریّت قاطع مردم جهان را براى یک زندگى صحیح انسانى و آمیخته با پاکى و عدالت اجتماعى آماده سازد.[51]

در نهایت یکسان سازی فکر و اندیشه در جامعه مهدوی موجب می شود افراد علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بکوشند؛ زیرا تداوم نظم اجتماعی در گرو این مساله است که  تمام عناصر تحوّل در آن شرکت جویند؛ و کار به صورت دستجمعى و همگانى باشد؛ کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگى باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانى باشد که انتظار آن را دارند.[52]

تحقق عقلانیت زندگی محور در حکومت مهدوی  بر پایۀ نفی عقلانیت غریزه گرا

هر انسانى در آغاز چنان است که مى خواهد از هر نظر آزاد باشد و هیچ گونه محدودیّتى در زندگى او وجود نداشته باشد، ولى کم کم مى فهمد که این گونه آزادى او را از بسیارى از امتیازات زندگى جمعى محروم مى سازد.[53]لذا درخواهد یافت زندگی حاصل از عقلانیت غریزه محور که انسان صنعتى و ماشینى را پدید آورده است  پا به پاى پیشرفت تکنولوژى، سروکلّه نابسامانیهاى تازه را در حققیت معنای زندگی ایجاد خواهد کرد[54]

زیرا مکاتب مادى اقتصاد را هدف مى دانند، حال آنکه در نگاه دین، اقتصاد تنها وسیله اى براى وصول به رفع نیازهاى انسان در مسیرى است که براى رشد و تعالى مى پیماید، از این رو دولت دینى نمى تواند همانند برخى از جوامع لیبرالى، نسبت به زندگى افراد و رفع نیازهاى ضرورى آنها جهت استمرار حرکت تکاملى شان، بى طرف و بى تفاوت باشد.[55]،[56]

لذا هیچ برنامه انقلابى بدون یک جهش فکرى و فرهنگى، پایا و پویا نخواهد بود و رشد و تکامل لازم را نخواهد یافت؛ لذا، بدون شک نخستین گام در تحقّق بخشیدن زندگی حقیقی در عصر مهدوی، اقدام به یک انقلاب فرهنگى است که افکار را از دو سو به حرکت در آورد:از طرفى، در زمینه علوم و دانشهایى که مورد نیاز یک جامعه آباد و آزاد و سالم است (از نظر مادّى و روبنائى).و از سوى دیگر، در زمینه آگاهى به اصول یک زندگى صحیح انسانى آمیخته با ایمان در جهت معنوى و زیر بنائى.[57]

بنابراین عقلانیت زندگی محور در آرمان شهر مهدوی   اینگونه است که  به جنبه هاى مختلف زندگى ورود خواهد کرد  وعلاوه بر این که عمومى و همگانى است تمام شئون و جوانب زندگى انسان ها را شامل مى شود.[58] در آن روز تعلیمات حیاتبخش و آزاد کننده اسلام نه بشکل یک سلسله تشریفات خشک و صورى، و نه بگونه یک مشت الفاظ مومیائى شده؛ بلکه به عنوان یک دکترین زندگى در همه جا ریشه خواهد دوانید، و تلاش بازسازى به ریشه ها کشیده خواهد شد نه به شاخ و برگها و نقش ایوان.[59]

لذا دگرگونى در وضع «زندگى یک بعدى کنونى»  آغاز می شود ، و تکامل یک بعدى جاى خود را به تکامل چند بعدى، و همه جانبه می دهد:؛ بدین نحو که ارزشهاى انسانى زنده می شود؛مسائل اخلاقى بطور وسیع به کار گرفته می­شود؛ایمان و عواطف احیا می گردد؛و با استفاده از این سرمایه ها، زندگى طغیانگر ماشینى و مادّى مهار خواهد شد.[60]

در واقع عقلانیت زندگی محور در حکومت مهدوی  تعبیر واقعی « حیات طیبه؛زندگى پاکیزه» است که  رشد و تعالی  از هر نظر، پاکیزه از آلودگیها، ظلمها و خیانتها، عداوتها و دشمنیها، اسارتها و ذلتها و انواع نگرانیها و هر گونه چیزى که آب زلال زندگى را در کام انسان ناگوار مى سازد را در بر می گیرد.[61]

سخن آخر: (امنیت جهانی در عصر ظهور؛ حاصل عقلانیت صلح محور در آرمان شهر مهدوی)

نعمت امنیت در حد خود از بزرگترین نعمت هاى معنوى است که فقدان آن حتى براى یک لحظه دردناک است این حقیقت را کسانى در مى یابند که در بیابان هاى خطرناک، یا در مناطق جنگى که هر آن بیم موشک و بمباران مى رود قرار گرفته اند، آب زلال حیات در آنجا تیره و تار مى شود و ساعت ها و دقیقه ها سخت و سنگین مى گذرد و نقطه مقابل آن مناطق امن و امان است.[62]

حال آنکه شکوه عقلانیت در حکومت بزرگ جهانى در دفاع از جان و مال و ناموس مردم در نهایت به صلح ، امنیت و آرامش و عدالت و پاکى در سراسر دنیا منتهی می شود.[63] تحقق این مساله نیز در گرو اهتمام به  به ارزشهاى انسانى و اخلاقى است که صلح و امنیّت را به جاى جنگ می نشاند.[64]

آموزه های روایی نیز نشان می دهد در عصر ظهور مستضعفین و استعمارشدگان، از قید و زنجیر اسارت آزاد مى شوند، و جنْگها برچیده مى شود و صلح و آرامش و عمران جاى آن را مى گیرد.[65] و یا اینکه در عصر  مهدوی، آنچنان امنیّت جهان را فرا مى گیرد که اگر زنى تنها از شرق جهان به غرب برود، هیچ کس آزارى به او نمى رساند.[66]

این حقایق نشان می دهد  آرامش و امنیّت در آن روز آمیخته با خوف نیست، نه چون امنیّتى که گهگاه در جهان امروز پیدا مى شود، و زائیده ترسى از سلاح هاى مخوف و وحشت زا است. [67] بلکه آن حضرت  ؛«وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً؛[68] خوف و ترس آنها را، به امنیت و آرامش مبدل خواهد کرد».[69]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] پیام قرآن، ج1، ص303.

[2] تفسیر نمونه، ج22، ص100.

[3] رهبران بزرگ، ص18.

[4] تفسیر نمونه، ج22، ص100.

[5] همان، ص101.

[6] آیین ما (اصل الشیعة)، ص300.

[7] تفسیر نمونه، ج24، ص330.

[8] برگزیده تفسیر نمونه، ج1، ص243.

[9] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج4، ص373.

[10] ر.ک: «لسان العرب»، «مفردات راغب».

[11] ر.ک: «صحاح».

[12] ر.ک:«قاموس».

[13] ر.ک: «مجمع البحرین».

[14] ر.ک: «العین».

[15] پیام قرآن، ج 1، ص: 142.

[16] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص14.

[17] همان، ص16.

[18] همان؛ص17.

[19] همان.

[20] همان.

[21] همان.

[22] همان، ص18.

[23] همان.

[25] همان؛ص19.

[26] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج7، ص99.

[27] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص76.

[28] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص216.

[29] تفسیر نمونه، ج2، ص216.

[30] همان.

[31] سورۀ حجرات؛ آیه 10.

[32] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص288.

[33] همان.

[34] همان.

[35] همان.

[36]  بحار الانوار؛ ج 53، ص4.

[37] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص289.

[38] همان.

[39] همان؛ص290.

[40] تفسیر نمونه، ج13، ص522.

[41] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص 23.

[42] آفریدگار جهان، ص225.

[43] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص43.

[44] همان.

[45] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج13، ص758.

[46] دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص526.

[47] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص24.

[48] همان، ص83.

[49] پیام قرآن، ج2، ص54.

[50] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص100.

[51] همان، ص275.

[52] همان، ص100.

[53] همان، ص33.

[54] همان، ص36.

[55] ر. ک: بازار دولت، ص68- 71، مبانى اصول علم اقتصاد، ص190- 191.

[56] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص279.

[57] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص 261.

[58] مسئله انتظار، ص39.

[59] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص116.

[60] همان، ص68.

[61] تفسیر نمونه، ج11، ص394.

[62] پیام قرآن، ج6، ص218.

[63] مسئله انتظار، ص15.

[64] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص76.

[65] همان، ص155.

[66] همان، ص301.

[67] همان، ص117.

[68] سورۀ نور؛آیۀ55.

[69] تفسیر نمونه، ج14، ص527.

captcha