واکاوی موانع و چالش های «پژوهش» از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

واکاوی موانع و چالش های «پژوهش» از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


سه اصل مهم در پژوهش/ بی توجهی به مسائل و مشکلات جامعه؛ مهمترین چالش در امر پژوهش/ موازی کاری ؛ بزرگترین آفت در امر پژوهش/ چالش پیچیده گویی در پژوهش؛ مغلق نوشتن افتخار نیست/ شتابزدگی و سطحی نگری ؛ مهمترین چالش در پژوهش های علمی/ مصرف گرایی؛ مانع کلیدی در تحقق خلاقیت وتولید فکر/ سیطره زیر ساخت های علمی غرب بر تولیدات پژوهشی/ شیوع سرقت علمی و ادبی؛ اخلاق پژوهشی در کما‌

در عصر و زمانی به سر می بریم ، كه بشر در همه زمينه ها ترقّى و پيشرفت خيره كننده اى داشته است[1]، و از آنجا که راه پيشرفت و تكامل علم چيزى جز تحقيق و پژوهش نيست.[2] لذا اين عصر را باید «عصر تحقيق و پژوهش» نامید.[3]

بر این اساس می توان گفت دنیای امروز دنیای پژوهش‌ها است و اگر نهاد و تشکیلاتی بدون پژوهش باشد گرفتار خطا شده و بالندگی و پیشرفت خود را از دست داده و متوقف می‌شود.[4]  

اگر چه پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی پژوهشگاه‌ها زیادی در اختیار جوانان قرار گرفته است،[5] لیکن در این مسأله موانع و مشكلاتى وجود دارد كه لزوم بازخوانی آن چالش ها  برای برون رفت از وضعیت نابسامان   پژوهش در کشور امر ضروری است و باید تلاش کرد تا بر مشكلات چيره شد.[6]

سه اصل مهم در پژوهش

بی شک طلاب و دانشجویان می بایست با اصل پژوهش آشنا شوند و ضمن فراگیری روشهای پژوهش در علوم، آن را به صورت کاربردی مورد استفاده قرار دهند تا زمینه تربیت پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی، از همان ابتدای دوران تحصیلی فراهم شود.[7]

لذا تعریف پژوهش، آموزش نحوه فعالیت‌های پژوهشی و برگزاری کارگاه‌ها و دوره های کاربردی پژوهشی سه اصل مهم در پژوهش است و از سیاستگذاران امر پژوهش در کشور انتظار می رود در این خصوص اقدام درخوری انجام دهند.[8]

بی توجهی به مسائل و مشکلات جامعه؛ مهمترین چالش در امر پژوهش

باید تصریح کرد انبوهى از مشكلات و چالش های مختلف، جامعه اسلامى را فرا گرفته است،[9] بعضاً انحرافات عقيدتى و اخلاقى و مشكلات اقتصادى و عاطفى و فرهنگی در جامعه دیده می شود [10] که این مسأله فضاى جامعه اسلامى را تيره و تار ساخته است.[11]

وجود بحران های مختلف در جامعه، اين حقيقت را روشن مى شود كه در يک جامعه سالم اسلامى به هنگام بروز مشكلات، همه بايد احساس مسئوليت كنند، چرا كه اسلام متعلق به همه است، و همه بايد در حفظ آن از جان و دل بكوشند.[12] باید مشكلات اجتماعى را حل كرد و مرهم­ هاى مؤثرى بر زخم هاى جانكاه جامعه گذاشت.[13]

در این بین بهره گیری از عنصر پژوهش در تأمين نيازها براى حلّ مشكلات و پيشبرد جامعه اسلامى در تمام عرصه ها در چارچوب تعليمات اسلام ضروری است.[14]

در تبیین این امر باید گفت از یک سو پژوهش باید در مسیری باشد كه مشكلات جامعه را حل كند، و روابط مردم با يكديگر در پرتو آن روشن گردد، و چرخ هاى اجتماع را در مسير ترقى و تكامل به گردش درآورد؛[15] از سوی دیگر اقدامات پژوهشی باید يك بينش جامع و كلّى نسبت به مهمترين مسائل اسلامى به ما بدهد و بسيارى از مشكلات و پيچيدگی هايى را كه در اين مسائل وجود دارد، حل كند.[16]

بنابراین هرگاه مشكلى در جامعه پيدا شود پژوهشگران باید آستین همت بالا زده براى حل آن خويشتن را به زحمت اندازند تا ديگران راحت باشند و در واقع اين نوعى ايثار و فداكارى است كه انسان براى راحتى بندگان خدا، به رفع مشكلات اجتماعى می پردازد.[17]

آری رفع چالش های متعدد جامعه صرفاً  با بهره گيرى از متخصّصان هر فن، امکان پذیر خواهد بود.[18] که تحقق این مهم تاثير فوق العاده مثبتى در فرد و جامعه دارد، و مى تواند بسيارى از مشكلات را حل كند، و جامعه را از بسيارى از مفاسد برهاند و در حوادث سخت و پيچيده به کار آید.[19]

اما حقیقت آن است که در امر پژوهش شاهد تألیف مباحث بی اهمیت و حاشیه ای هستیم؛ برخی افراد مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و پاسخ به شبهات را رها می کنند و سراغ تولید آثاری می روند که مورد ابتلای جامعه نیست.[20] حال آنکه آن قدر چالش های کلیدی در جامعه وجود دارد که لازم نباشد برای مسأله ای که هیچ ابتلایی ندارد کتاب هزار صفحه ای نوشته می شود.[21]
عدم بازشناسی مسائل و مشکلات جامعه تأسف آور است به نحوی که حتی موجب می شود برخی نویسندگان برای حجیم شدن کتاب از موضوع اصلی خارج شده و برای نوشتن شرح حال سی صفحه ای، سیصد صفحه کتاب می نویسند و به حاشیه های مختلف روی می آورند تا حجم کتاب زیاد شود در حالی که چنین کاری ضرورت ندارد.[22]

موازی کاری؛ بزرگترین آفت در امر پژوهش

حذف مسائل تكرارى و غير ضرورى و جايگزين شدن مسائل جديد در پژوهش اصل مهمی است که باید به آن توجه شود.[23] لذا مهمترین معیار در پژوهش این است که محققان و پژوهشگران  از كارهاى تكرارى بپرهيزند، و هر كدام به ابداع و ابتكار تازه اى دست زنند، تا در پرتو ابداعات و اين ابتكارات، علوم مختلف انسانی و تجربی به پویایی علمی منتهی شوند. [24]

 در پژوهش باید به این نکته توجه داشت كه در هر جمله بلكه در هر كلمه و هر حرف آن نكته هایی نهفته باشد، به گونه اى كه انسان نه از مطالعه آن خسته شود، و نه جنبه تكرار داشته باشد. بلکه هربار مفهوم تازه و اسرار نوينى براى او كشف شود.[25]

لیکن در عمل می بینیم بسیاری از پژوهش ها يك سير كاملًا تكرارى و بى حاصل را طی می کنند، تا اين كه پس از مدّتها دوباره به جاى اوّل می رسند. هر كس مى فهمد كه اين برنامه يك برنامه عاقلانه نيست، بلكه برنامه هاى پژوهشی همواره بايد از نقطه ختم برنامه هاى پژوهشی قبلى شروع گردد نه از نقطه شروع آن![26] يك بازگشت تكرارى و بيهوده که قطعاً زيانبار خواهد بود.[27]

با این تفاسیر تأسف آور است که این روزها کار تکراری در زمینه پژوهش و نشر کتاب بسیار صورت می‌گیرد و کتبی چاپ و منتشر می‌شود که قبلا مشابه آن انتشار یافته و در اختیار عموم قرار گرفته است.[28] در حالی که باید از کارهای موازی و تکراری پرهیز کرد و عرصه‌های زمین مانده را مورد توجه قرار داد.[29]

اینگونه است که مجموعه اى از كارهاى پژوهشی تكرارى سطح پايين[30] همه را خسته کرده است[31] در حالی که تکراری بودن کارهای پژوهشی، ولو اینکه در آنها تولید علم رخ داده باشد، به عنوان آسیب در امر پژوهش شناخته می شود و برای جلوگیری از این امر لازم است نشریه ای برای معرفی آثار تولید شده راه اندازی شود تا کارهای انجام شده در معرض دید محققان قرار گیرد تا فعالیت های تکراری انجام ندهند.[32]

هم چنین ضرورت هماهنگی و تعامل مراکز پژوهشی با یکدیگر ضروری است. [33]دلیل این مسأله آن است که همانگونه که حلقه وصلی در میان نویسندگان وجود ندارد که از کارهای تکراری پرهیز شود.[34] امروز حلقه اتصالی بین پژوهشگران و مراکز علمی نیز برای جلوگیری از تکرار نویسی نیست و عیب بزرگ آن است که مراکز علمی نیروها را جذب می کند و کارهای آنها به علت موازی کاری بازدهی کمی دارد.[35]

چالش پیچیده گویی در پژوهش؛ مغلق نوشتن افتخار نیست

نوشتن كتاب با قلمى روان و قابل استفاده براى عموم مردم، از ديگر الزامات در امر پژوهش به شمار می آید؛ پژوهش ها باید به گونه اى باشد كه علاوه بر دانشمندان و فرهيختگان، همه علاقمندان بتوانند از آن استفاده نمايند و این مهم می طلبد سادگى و روانى قلم با اتقان و دقّت كار همراه شود؛[36] يعنى پژوهشگر دقّت را در كنار روان بودن، جامعيّت را در عين قابل فهم بودن و ژرفايى را همراه با سادگى مورد توجه قرار دهد.[37]

لیکن در عمل می بینیم بسيارى از مباحث علمى است كه در شكل اصليش تنها براى خواص قابل فهم است، و توده مردم استفاده چندانى از آن نمى برند؛[38] حال آنکه آن مباحث  باید قابل فهم باشد و  مردم در هر حد و پايه اى از علم و دانش باشند، بتوانند از آن بهره گیرند.[39]

لذا یکی از مسائلی که می تواند دامن نویسندگان را بگیرد آسیب های ادبی است؛ مغلق نوشتن افتخار نیست چراکه ما در مورد قرآن می گوییم به زبان عربی فصیح است، به همین دلیل باید از ادبیات مغلق و تطویل پرملامت و مختصر نویسی مخلّ پرهیز شود.[40]

هم چنین آسیب شناسی ادبیات حاکم بر کتاب ها نشان می دهد یکی از مهمترین مشکلات امر پژوهش انتقال ادبیات نوشتاری میان حوزه و دانشگاه است که نتیجه آن استفاده از جملات نامأنوس و پیچیده، اختراع لغات تازه و غیره است که این مورد هم باید مدنظر محققان قرار گیرد، و پژوهشگران روان نویسی را در تحقیقات سرلوحه و معیار کار خود قرار دهند.[41]

در این زمینه برخی می گویند کتاب ها را به گونه ای بنویسید که کسی متوجه مباحث نشود تا شما چهره علمی تری پیدا کنید؛ این سخن صحیح نیست؛ ما همواره باید با پرهیز از ادبیات پیچیده، غیرمودبانه و سخت پرهیز کنیم؛ ادبیات نویسندگان ما باید به سمت روان نویسی سوق یابد.[42] همانگونه که قرآن کریم نیز همین روش را در پیش گرفته، [43] لذا آيات قرآن، آن چنان روشن و قابل فهم است كه [44] مى تواند براى عموم طبقات راهنما و رهبر باشد.[45]

به عنوان نمونه روش شناسی قرآن مجيد كه مخاطبين آن تمام انسان ها، از بعثت حضرت رسول اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم تا قيام قيامت هستند و اين انسان ها در نقاط مختلف جهان، با سليقه ها و افكار و معلومات متفاوتى هستند، این است که از مثال هاى متنوّع استفاده كرده است تا براى تمام مخاطبينش، در طول تاريخ مؤثّر باشد؛ به عبارت ديگر، چنين كتابى با وجود كثرت و تنوّع مخاطبين، نمى تواند با ادبيّات واحدى با همه سخن بگويد؛ بلكه مطالب خود را بايد با ادبيّات و شيوه هاى مختلف به مردم ارائه كند تا براى همگان قابل فهم باشد.[46]

شتابزدگی و سطحی نگری؛ مهمترین چالش در  پژوهش های علمی

عجله و شتابزدگى به عنوان يك خوى زشت و ناپسند، در اعمال انسان به صورت هاى گوناگون آشكار مى شود، به اين معنى كه انسان، پيش از فراهم شدن مقدمات انجام كار،  به انجام آن اقدام كند، كارى كه نتيجه آن چيزى جز شكست يا انجام ناقص نخواهد بود.[47]

اين بدان مى ماند كه انسان ميوه را پيش از رسيدن و قابل استفاده شدن از درخت بچيند؛ كارى كه نتيجه اش ضايع شدن ميوه يا كم شدن فايده آن است. يا اين كه قبل از آمادگى زمين، بذرافشانى كند كه نتيجه اش نابودى بذر يا كاهش محصول خواهد بود.[48]

از این جهت عجله و شتاب در امر تالیف کتاب و امر پژوهش اشتباه است، برخی افراد تا صاحب قلم می شوند به طور فوری شروع به نوشتن کتاب می کنند در حالی که باید مشورت کرد تا اثر ارزشمندی ارائه شود.[49]

خسارات عظيمى كه از این ناحيه ، دامن افراد يا اجتماع را مى گيرد، بيش از آن است كه به حساب آيد. [50] به ویژه آنکه اگر شتابزدگى در تحقیقات و پژوهش با لجاجت آميخته شود[51]اینگونه است که محقق خود را گرفتار امواج بدبختى مى سازد.[52]زیرا نوشته وقتی از دست انسان خارج شد دیگر برنمی‌گردد و تیری است که پرتاب شده است و به همین دلیل در نوشتن اثر خیلی باید مشورت کرد و ضعف و قوت‌ها نیز به صورت جدی مورد توجه قرار بگیرد و به همین جهت اگر کتابی به صورت جمعی نوشته شود آسیب و خطای کمتری دارد و پخته تر و جامع تر می‌شود که این مسأله تجربه زندگی علمی و پژوهشی اینجانب است.[53]

از جمله عوامل شتابزدگى در این مسأله ، جهل و اوهام و پندارهاى غلط و خودبزرگ بینی  است، برخی افراد به گمان اين كه مقدّمات كار نویسندگی و تألیف فراهم است، خود را در گرداب حوادث مى افكنند و با ناكامى و شكست روبرو مى شوند، در حالى كه هوشياران آگاه، تمام جوانب كار را مورد بررسى قرار مى دهند و با حزم و دورانديشى و دور از هر گونه شتابزدگى ، برنامه ريزى مى كنند و مطمئناً پيروز مى شوند.[54]

چه بسيارند كسانى كه بر اثر شتابزدگى در ورود به  عرصه نویسندگی ، خود را به پرتگاههاى خطرناك افكنده اند به گمان اينكه در وادی پژوهش قدم می گذارند، در عمل به بيراهه ها گام گذارده اند، به تصور اينكه به سوى منزل سعادت پيش مى روند، در زشتي ها و بدبختي ها غوطه ور می شوند؛ به پندار اينكه در مسير افتخار علمی راه مى روند و اين نتيجه شوم عجله و شتابزدگى در امر تألیف است.[55]

حال آنکه عقل و درايت ايجاب مى كند كه انسان در عين استفاده از فرصت ها، از شتاب زدگى و عجله بی جا در نویسندگی بپرهيزد؛ زيرا با اين حال، انسان از بررسى جوانب كار و قضاوت صحيح غالباً محروم مى ماند؛ و بزودى از نتايج اندیشه های خام و افکار ناپخته خود پشيمان مى گردد، و نيز با يك تندى در سخن گاه مى شود كه انسان تمام سخنان خود را بر باد مى دهد.[56]

مصرف گرایی؛ مانع کلیدی در تحقق خلاقیت و تولید فکر

یکی از آسیب های بخش پژوهش این است که غالب کتابها به صورت جمع آوری و تألیف است و تولید علم در تحقیقات صورت نمی گیرد. در واقع تصنیف در حاشیه می رود و تألیف در متن می آید.[57]

حال آنکه مراکز علمی کشور  فقط نباید مصرف کننده باشند و باید تولید کننده هم باشند[58] باید به سمتی برویم که فعالیت های علمی منجر به تولید فکر و علوم جدید شود نه اینکه فقط گردآوری مطالب باشد.[59]

 متاسفانه بیشتر کسانی که کار پژوهشی انجام می‌دهند قالبا یک رایانه‌ در اختیار دارند و کتاب‌های متعدد را جمع و نقل قول‌ها را می‌نویسند و یا ترجمه‌ای انجام می دهند؛ اما پژوهش دقیقی صورت نمی‌گیرد که این کار را می‌توان کپی برداری مطلب یا نقل قول سخنان دیگران دانست نه فعالیت پژوهشی.[60]

سیطره زیر ساخت های علمی غرب بر تولیدات پژوهشی

گفتنی است حاکمیت فرهنگ غربی و دانشگاهی بر پژوهش های حوزه و دانشگاه کار صحیحی نیست، چراکه برخی مراکز علمی از روش‌های غربی و دانشگاه‌های غربی استفاده می‌کنند که کار درستی نیست، به عنوان نمونه فهرست منابع و مأخذ که باید در پاورقی ذکر شود در آخر کتاب نوشته می‌شود که به نظر درست نمی‌آید، چراکه باید به فکر رساندن خواننده باشیم و باید کتاب‌هایی در حوزه نوشته شود که نگاه به دردهای مردم داشته باشد و تولید علم قوی تری در آنها دیده شود.[61]

سخن آخر: (شیوع سرقت علمی و ادبی؛ اخلاق پژوهشی در کما)

سرقت مطالب علمی و استفاده از تحقیقات دیگران بدون ذکر نام صاحب اثر  از دیگر آسیب های شایع در  عرصۀ پژوهشی است.[62]

لذا پرهیز از سرقت علمی از آثار دیگر اندیشمندان و محققان باید مورد اهتمام همۀ پژوهشگران قرار گیرد؛ حال اگر مطلبی از اثری برداشته می شود، باید در اثر ذکر شود؛ همواره باید صادقانه کار کرد؛ بالاخره افرادی زحمت کشیده اند و نباید ابتکار دیگران را به نام خود کرد.[63]

با همۀ این اوصاف باید اعتراف کرد سرقت ادبی و علمی در میان آثار جدید دیده می‌شود اما باید دانست این کار از نظر اخلاقی صحیح نیست و آبروی عاملان این کار پس از برملا شدن موضوع در جامعه از بین می‌رود.[64]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] احكام بانوان ؛ ص23.

[2] ارتباط با ارواح ؛ ص174.

[3] احكام بانوان ؛ ص23.

[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسئولان پژوهشکده امام صادق(ع)؛1/10/1392.

[5] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در اختتامیه نخستین جشنواره سلمان فارسی ؛26/9/1394.

[6] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص502.

[7] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار جمعی از مسؤولان معاونت پژوهش حوزه های علمیه و مسؤولان دبیرخانه همایش کتاب سال حوزه؛5/10/1390.

[8] همان.

[9] تفسير نمونه ؛ ج 15 ؛ ص577.

[10] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 2 ؛ ص110.

[11] همان ؛ ص396.

[12] تفسير نمونه ؛ ج 8 ؛ ص58.

[13] همان ؛ ج 6 ؛ ص136.

[14] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص99.

[15] همان ؛ ص64.

[16] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 1 ؛ ص70.

[17] همان ؛ ج 7 ؛ ص590.

[18] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص505.

[19] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص210.

[20] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش کتاب سال حوزه؛7/11/1395.

[21]همان.

[22] همان.

[23] مناسك عمره مفرده ؛ ص14.

[24] پيام قرآن ؛ ج 1 ؛ ص31.

[25] همان ؛ ج 2 ؛ ص419.

[26] ارتباط با ارواح ؛ ص38.

[27] تفسير نمونه ؛ ج 26 ؛ ص84.

[28] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسئولان پژوهشکده امام صادق(ع)؛1/10/1392.

[29] همان.

[30] پيام قرآن ؛ ج 5 ؛ ص348.

[31] توسل: توحيد يا شرك ؟ ؛ ص8.

[32] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار معاونت پژوهش حوزه؛ مدیران و مسئولان معاونت پژوهش حوزه های علمیه؛23/10/1393.

[33] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسئولان پژوهشکده امام صادق(ع)؛1/10/1392.

[34] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش کتاب سال حوزه؛7/11/1395.

[35] همان.

[36] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 15 ؛ ص744.

[37] همان؛ ص745.

[38] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص473.

[39] همان.

[40] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش کتاب سال حوزه؛7/11/1395.

[41] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار معاونت پژوهش حوزه؛ مدیران و مسئولان معاونت پژوهش حوزه های علمیه؛23/10/1393.

[42] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش کتاب سال حوزه؛7/11/1395.

[43] همان.

[44] تفسير بر رأى و هرج و مرج ادبى ؛ ص9.

[45] همان؛ ص 10.

[46] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 2 ؛ ص75.

[47] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص417.

[48] همان.

[49] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش کتاب سال حوزه؛7/11/1395.

[50] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص401.

[51] همان ؛ ص412.

[52] همان.

[53] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش کتاب سال حوزه؛7/11/1395.

[54] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص425.

[55] تفسير نمونه ؛ ج 12 ؛ ص40.

[56] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص81.

[57] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار معاونت پژوهش حوزه؛ مدیران و مسئولان معاونت پژوهش حوزه های علمیه؛23/10/1393.

[58] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش کتاب سال حوزه؛7/11/1395.

[59] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار جمعی از مسؤولان معاونت پژوهش حوزه های علمیه و مسؤولان دبیرخانه همایش کتاب سال حوزه؛5/10/1390.

[60]همان.

[61] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش کتاب سال حوزه؛7/11/1395.

[62] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار معاونت پژوهش حوزه؛ مدیران و مسئولان معاونت پژوهش حوزه های علمیه؛23/10/1393.

[63] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ؛ همایش کتاب سال حوزه؛7/11/1395.

[64] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار  جمعی از دست اندرکاران انتخاب کتاب سال حوزه؛15/11/1391.

captcha