شرح دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

شرح دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


خدا در ماه مبارک رمضان هر گره کوری را باز می کند / تأملی در چیستی مفهوم «ابواب» / خداوند با فضلش با ما برخورد می کند / شب قدر؛ شب نزول برکات الهی / رضایت خالق یا مخلوق؟! / وارثان جنت فردوس؛ میانه بهشت جایگاه چه کسانی است‌

دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان: «اللّهُمَّ افْتَحْ لی فیهِ ابْوابَ فَضْلِکَ، وَانْزِلْ عَلَیَّ فیهِ‏ بَرَکاتِکَ، وَوَفِّقْنی‏ فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ، وَاسْکِنّی‏ فیهِ بُحْبُوحاتِ‏ جَنَّاتِکَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ؛ خدایا در این ماه درهای لطف و کرمت را به رویم بگشا، و برکاتت را بر من نازل کن، و بر اسباب خشنودیت موفّقم بدار، و در میان بهشتت ساکنم کن ای اجابت کننده درخواست درماندگان»[1]

خدا در ماه مبارک رمضان هر گره کوری را باز می کند

در فراز آغازین دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللّهُمَّ افْتَحْ لی فیهِ ابْوابَ فَضْلِکَ؛ خدایا در این ماه درهای لطف و کرمت را به رویم بگشا»[2]

در برخی از روایات روی ذکر (یا فتّاح) برای حلّ مشکلات تکیه شده است، چرا که این صفت بزرگ الهی که به صورت صیغه مبالغه از «فتح» آمده و بیانگر[3] قدرت پروردگار بر گشودن هر مشکل و از میان بردن هر اندوه و غم و فراهم ساختن اسباب هر پیروزی است. در واقع جز او فتّاح نیست و «مفتاح» و کلید همه درهای بسته در دست قدرت اوست.[4]

واژه «فتح»، چنانکه راغب در مفردات می گوید، در اصل به معنی از بین بردن پیچیدگی و اشکال است که بر دو قسم است: گاهی با چشم دیده می شود، مانند گشودن قفل و گاه با اندیشه درک می شود، مانند گشودن پیچیدگی اندوه ها و غصّه ها یا گشودن رازهای علوم و نیز داوری کردن میان دو تن و گشودن مشکل نزاع و مخاصمه آنها.[5]،[6]

تعبیر به‏ «افْتَحْ» در دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان که از مادّه‏ «فتح» به معنای گشودن‏ است، اشاره به وجود خزائن رحمت الهی است؛این خزائن چنانند که به محض گشوده شدن، بر خلایق جاری می شوند، و نیاز به چیز دیگری نیست، و هیچ کس مانع از آن نتواند شد.[7]،[8]

لذا تنها خداوند می تواند گره‏ کور مشکلات را بگشاید و او است که می تواند در برابر ناملایمات از انسان دفاع کند، و اگر انسان به این امر که شاخه ای از شاخه های توحید افعالی است اعتقاد داشته باشد در می یابد[9] کلید حلّ تمام مشکلات مادّی و معنوی جامعه، ایمان به خدا است.[10]

بی شک کلید تمام رحمت ها و عامل پیروزی در هر حاجتی دعاست؛ نعمت ها و برکاتی که نزد خداوند است، بدون دعا به کسی نمی رسد، و هیچ دری وجود ندارد مگر اینکه با اصرار و سماجت و پافشاری گشوده می شود؛[11]،[12] بنابراین در مشکلات مخصوصاً در زمان ها و مکان هایی که مظان اجابت دعاست مانند ماه مبارک رمضان و در شب های قدر و مانند آن، باید برای مشکلات فردی و اجتماعی و داخلی و خارجی جهان اسلام از قدرت لایزال الهی استمداد جست. [13]

تأملی در چیستی مفهوم «ابواب»

مسلّم است که هر کس بخواهد وارد خانه ای شود باید از در وارد گردد،[14] لذا گشایش‏ امور تنها با «کلیدهای رمز» ممکن است.[15]

حال از آیات و روایات استفاده می شود که بهشت درهای متعدّد دارد و هر گروهی از دری وارد بهشت می شوند، امّا درهای بهشت مانند درهای دنیا نیست بلکه درهای بهشت بیانگر اعمال است، یعنی نوع عمل در قیامت درب‏ می شود،[16] از سوی دیگر برای جهنم‏ هفت درب‏ است که برای هر دربی عده ای از مردم مشخص شده اند که وارد شوند، و این هفت درب برای کسانی است که با اعضاء هفتگانه عصیان کنند.[17]

به عنوان نمونه ایمان، باز کننده درب‏ نیکی و احسان و موجب خشنودی خداوند بخشنده است و دور کننده شیطان،‏[18] هم چنین زبان یک عضو کلیدی است و توجه ما هم به آن باید به لحاظ کلیدی بودن آن باشد، درب‏ هر خیر و شری را با این کلید می توان باز کرد، ولی باید توجه داشت که این کلید فقط برای باز کردن درب‏ خیرات باشد و برای اصلاح ذات البین، نصیحت خلق، امر به معروف و نهی از منکر مورد استفاده قرار گیرد، نه افساد ذات البین، فضیحت خلق، امر به منکر و نهی از معروف.[19]

و یا تقوای الهی کلید گشایش هر دری‏ است و ذخیره رستاخیز و سبب‏[20] آزادی از هرگونه بردگی (شیطان) و نجات از هرگونه هلاکت![21]،[22] از سوی دیگر،  تمام زشتی ها و بدی ها در اطاقی قرار داده شده (که درِ آن بسته است) و کلید آن دروغ است.[23]،[24]

این جاست که نبوغ افراد، لیاقت آنها را در یافتن کلید رمز برای گشودن‏ ابواب رحمت و تحقق رضای الهی نشان می دهد، بدین ترتیب نابغه و اندیشمند آن کسی است که بتواند بر یکی از کلیدهای رمز سعادت و کمال دست یابد.[25]

خداوند با فضلش با ما برخورد می کند

بدیهی است خداوند اگر قانون عدالت را در همه چیز حکمفرما فرمود، «علم و عدل‏» او ایجاب می کند، و اگر مجرمان را در انواع مجازات هایی گرفتار می سازد «منتقم» بودنش اقتضا می نماید، و اگر مؤمنان صالح را مشمول انواع مواهب معنوی و مادی در این جهان و جهان دیگر قرار می دهد «فضل‏ و رحمت» واسعه او ایجاب می کند.[26]

لذا برای حصول خوشبختی و سعادت باید باید از فضل‏ خدا و لطف و کرم او تمنا کرد: «وَسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»[27]،[28] البته روشن است که تقاضای فضل و عنایت پروردگار به این نیست که انسان به دنبال اسباب و عوامل هر چیز نرود بلکه باید فضل و رحمت او را در لابلای اسبابی که او مقرر داشته است جستجو کرد.[29]

در این بین از فضل‏ خدا تعجب نیست به اعمال خیر کوچک ،چنان پاداش عظیمی قرار دهد که پاداش به قدر کرم او است نه به قدر اعمال ما،[30] لذا پیغمبر اکرم (ص) در حدیث معروفی فرمود:«انما الاعمال بالنیات[31]‏؛ اعمال به نیتها بستگی دارد».[32]

که نشان می دهد انسان هرگاه نیت کار نیک می کند، همان به عنوان یک «حسنه» محسوب می شود، و هنگامی که آن را انجام می دهد ده حسنه برای آن عمل نیک ثبت می شود، اما هنگامی که تصمیم بر گناه می گیرد تا عمل نکرده چیزی بر او نمی نویسند و بعد از عمل تنها یک گناه ثبت می کنند[33] این تعبیر بیانگر نهایت لطف و فضل‏ الهی بر انسان است که نیت گناه را بر او می بخشد، و فعل گناه را بر طبق موازین عدالت جزا می دهد، ولی در مسیر اطاعت هر نیتی حسنه ای است، و هر کار نیکی را بر طبق تفضل پاداش می دهد، نه بر میزان عدل‏، و این تشویقی است برای انجام اعمال نیک.[34]

اینگونه است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در خطبه معروف شعبانیّه، ماه مبارک رمضان‏ را ماه فضل و رحمت الهی بر شمرده است.[35] ماه فضل و رحمت است، زیرا ماهی است که اعمال عادی انسان، همچون خواب و تنفّس، ثواب عبادت را دارد تا چه رسد به عبادات و طاعات و نیکی های او.[36]

شب قدر؛ شب نزول برکات الهی

در فراز دوم این دعای نورانی می خوانیم: «وَانْزِلْ عَلَیَّ فیهِ‏ بَرَکاتِکَ؛و برکاتت را بر من نازل کن»[37]

«برکت» در اصل به معنی ثبات و استقرار چیزی است، و این واژه بر هر نعمت و موهبتی که پایدار بماند اطلاق می گردد؛ بنابراین موجودات بی برکت آنها هستند که ثبات و قراری ندارند و زود فانی و نابود می شوند.[38]

حال ماه رمضان ماه برکت‏ است؛ چراکه انواع نعمت‏ها و مواهب معنوی الهی، همچون باران رحمت بر انسان ها نازل می گردد، که از همه مهمتر نزول‏ قرآن مجید «این مائده بزرگ آسمانی» در شب قدر  است،[39] لذا خداوند درباره آن شب عظیم می فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ[40]؛ ما قرآن را در شبی پر برکت‏ نازل کردیم.»[41]

اکنون باید فکر کرد که وقتی گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل می شوند و بر مؤمنان سلام می کنند چه لذت و لطف و برکتی دارد؟! وقتی ابراهیم علیه السلام را در آتش نمرودی افکندند فرشتگان آمدند و بر او سلام کردند، و آتش بر او گلستان شد، آیا آتش دوزخ به برکت‏ سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر «برد» و«سلام» نمی شود؟[42]

خوشا به حال آنان که با اندیشه و تدبّر در شب قدر از زلال معارفش سیراب می شوند، از دریای بیکران تعالیم آن گوهرها بر می گیرند و از بوستان اندرزها و حکمت هایش گل ها می چینند.[43]

رضایت خالق یا مخلوق؟!

در فراز سوم از دعای بیست و دوم ماه رمضان می خوانیم: «وَوَفِّقْنی‏ فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ؛ و بر اسباب خشنودیت موفّقم بدار»[44]

در بسیاری از موارد رضای خلق و خالق در مقابل هم قرار می گیرند؛ اگر رضای خالق را طلب کنیم از رضای خلق جدا می شویم و اگر رضای خلق را طلب کنیم از رضای خالق جدا می شویم، در این جا چه باید کرد؟[45]

امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید: به سوی خشنودی خدا برو و غضب خدا را به قیمت رضایت مردم، برای خود خریداری مکن، چون اگر رضای خدا را طلب کنی، خداوند قلب های مردم را به سوی تو جلب کرده و مشکل مردم را با تو حل خواهد کرد، ولی اگر رضایت مخلوق را طلب کنی، خداوند تو را به انسان‏های ضعیفی که‏ «لَایَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفَعاً وَلَا ضَرّاً؛ (کسانی که حتّی) مالک سود و زیان خود نیستند (تا چه رسد به شما)»[46] واگذار می کند تا هر چه می خواهی از آنان بخواهی، که نتیجه آن ناکامی در دنیا و آخرت است.[47]،[48]

بی تردید انسان باتقوا رضایت خدا را بر همه مقدّم می دارد، مردم هم باید به دنبال آن راضی بشوند اگر راضی شدند چه بهتر وگرنه خودشان می دانند. یا اینکه نفس ما راضی شد که شد و الا فلا. اگر ما به این مرحله رسیدیم مرحله عالی تقواست.[49]

مثلًا حادثه ای پیش می آید اوّل رضایت خدا، بعد رضایت خلق خدا، بعد رضایت خود انسان. اگر چنین شد آدم درستی هستیم، امّا اگر خواستیم ببینیم که انعکاس خارجی آن چیست، آیا با منافع ما می سازد؟ و ضمناً ببینیم خدا چه می گوید؛ یعنی نظر خدا را در ضمن یا بعد از رضایت مردم و خود ببینیم. این شرک در عمل است، وگرنه توحید خالص غیر از اینهاست و برای رسیدن به توحید خالص در هر پیشامدی باید دید که اوّل نظر خدا چیست بعد به نظر مردم یا خود توجّه نمود.[50]

وارثان جنت فردوس؛ میانه بهشت جایگاه چه کسانی است

در فراز دیگر از این دعای نورانی آمده است: «وَاسْکِنّی‏ فیهِ بُحْبُوحاتِ‏ جَنَّاتِکَ؛ و در میان بهشتت ساکنم کن»[51]

در تبیین این فراز نورانی باید گفت؛ بهشت دارای مقامات و درجات و مراتبی است و می توان هر کدام را بهشتی دانست، و بدون شک تفاوت مقامات اولیاء اللَّه ایجاب می کند که درجات آنها در بهشت متفاوت باشد بهشت مقربین با اصحاب الیمین متفاوت است، و بهشت کسانی که در قله های ایمان و معرفت و اعمال صالح قرار دارند با کسانی که در مراتب پائین‏ترند فرق دارد.[52]

خداوند در قرآن مجید دربارۀ «جنات الفردوس» این کانون بزرگ رحمت الهی می فرماید:« انَّ الذَّینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کانَتْ لَهُم جَنَّاتُ الفِرْدَوس نُزُلًا؛[53] کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند جنات فردوس وسیله پذیرائی از آنان خواهد بود»[54]

از روایات اسلامی که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و امامان اهل بیت علیهم السلام نقل شده به خوبی استفاده می شود که این نام مربوط به بخش بسیار ممتازی از بهشت است،در حدیثی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم می خوانیم که فرمود: «... فَانَّهُ وَسَطُ الجنَّةُ وَ اعْلی الجنَّةِ...؛ هنگامی که از خداوند متعال‏ تقاضا می کنید، فردوس را تقاضا کنید که وسط بهشت‏، و قسمت اعلی و برتر آن است و بر فراز آن عرش خداست و از فردوس نهرهای بهشتی سرچشمه می گیرد»!.[55]،[56]

در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علی علیه السلام چنین می خوانیم: «برای هر چیزی محل اعلائی است و محل اعلای بهشت فردوس است و آن برای محمّد صلّی الله علیه وآله وسلّم و آل محمّد علیهم السلام است».[57]،[58]

سخن آخر

در آن هنگام که تمام درهای عالم اسباب به روی انسان بسته می شود و از هر نظر درمانده و مضطر می گردد، تنها کسی که می تواند قفل مشکلات را بگشاید نور امید در دلها بپاشد ذات پاک اوست و نه غیر او،[59] لذا در فراز پایانی دعا، به درگاه الهی عرضه می داریم: «یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ؛ ای اجابت کننده درخواست درماندگان».[60]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
 makarem.ir


[1] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.

[2] همان.

[3] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص 271.

[4] همان، ص 272.

[5] ر.ک: تفسیر نمونه، ذیل آیه 26 سوره سبأ.

[6] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص 272.

[7]سورۀ فاطر؛ آیه 2؛ تفسیر نمونه، ج 18، ص 189.

[8] لغات در تفسیر نمونه، ص 657.

[9] اخلاق در قرآن، ج ‏3، ص 228.

[10] داستان یاران: مجموعه بحث های تفسیری حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه، ص 166.

[11]  میزان الحکمه، باب 1196، ح 5585.

[12] مثالهای زیبای قرآن، ج ‏1، ص 276.

[13] داستان یاران: مجموعه بحث های تفسیری حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه، ص 127.

[14] آیات ولایت در قرآن، ص 460.

[15] خدا را چگونه بشناسیم، ص 13.

[16] گفتار معصومین علیهم السلام، ج ‏2، ص 119.

[17] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج ‏2، ص 289.

[18] ترجمه گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه، متن‏ و ترجمه (ج‏1)، ص 61.

[19] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج ‏1، ص 94.

[20] اخلاق در قرآن، ج ‏1، ص 93.

[21] نهج البلاغه، خطبه 230.

[22] اخلاق در قرآن، ج‏1، ص 94.

[23] بحار الانوار، ج 69، ص 263.

[24] اخلاق در قرآن، ج ‏1، ص 118.

[25] خدا را چگونه بشناسیم، ص 13.

[26] تفسیر نمونه، ج ‏23، ص 187.

[27] سورۀ نساء؛ آیۀ 32.

[28] برگزیده تفسیر نمونه، ج ‏1، ص 395.

[29] تفسیر نمونه، ج ‏3، ص 364.

[30] همان، ج ‏23، ص 441.

[31] اصول کافی، ج 2، ح 3.

[32] تفسیر نمونه، ج ‏26، ص 228.

[33] اصول کافی، ج 2؛ ح 1 و 2.

[34] تفسیر نمونه، ج‏ 26، ص 229.

[35]  وسایل الشیعه، ج 7؛ ابواب احکام شهر رمضان؛ باب 18، ح 20.

[36] مثالهای زیبای قرآن، ج ‏1، ص 7.

[37] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.

[38] اخلاق در قرآن، ج ‏1، ص 49.

[39] مثالهای زیبای قرآن، ج ‏1، ص 8.

[40] سورۀ دخان، آیۀ 3.

[41] تفسیر نمونه، ج ‏23، ص 42.

[42] همان، ج ‏27، ص 186.

[43] مثالهای زیبای قرآن، ج ‏1، ص 8.

[44] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.

[45] مشکات هدایت، ص 123

[46] سوره رعد، آیه 16.

[47] بحار الأنوار، ج 75، ص 126.

[48] مشکات هدایت، ص 123.

[49] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص 190.

[50] همان.

[51] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.

[52] پیام قرآن، ج ‏6، ص 271.

[53] سورۀ کهف، آیۀ 107.

[54] پیام قرآن، ج ‏6، ص 267.

[55] صحیح بخاری و مسلم (بنا به نقل روح المعانی، ج 16، ص 47).

[56] پیام قرآن، ج‏6، ص 268.

[57] تفسیر برهان، ج 2، ص 495؛ ح 2.

[58] پیام قرآن، ج ‏6، ص 268.

[59] برگزیده تفسیر نمونه، ج ‏3، ص 431.

[60] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.

captcha