شرح دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

شرح دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


گونه شناسی درب های بهشتی / گشایش درب های بهشتی در آیینۀ اعمال / دروازه ای در بهشت مخصوص روزه داران / هلال ماه رمضان پدید آید، درهای دوزخ بسته گردد / تلاوت و قرائت، مقدمه ای برای تدبّر و عمل به قرآن کریم‌

دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان: «اللّهُمَّ افْتَحْ لی فیهِ ابْوابَ الْجِنانِ، وَاغْلِقْ عَنّی فیهِ ابْوابَ النّیرانِ، وَوَفِّقْنی فیهِ لِتلاوَةِ الْقُرْآنِ، یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ؛ خدایا در این ماه درهای بهشت را به رویم بگشا و درهای دوزخ را به رویم ببند، و بر تلاوت قرآن موفّقم بدار،ای آرامش بخش دلهای مؤمنان».[1]

گونه شناسی درب های بهشتی

در فراز آغازین دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللّهُمَّ افْتَحْ لی فیهِ ابْوابَ الْجِنانِ؛ خدایا در این ماه درهای بهشت را به رویم بگشا»[2].

طبق برخی از روایات یکی از درهای بهشت «رَیّان» نام دارد.[3] ریّان به معنی سیراب شدن است. و این در، مخصوص روزه دارانی است که تشنگی و عطش روزه را تحمّل می کنند.[4]

 «باب المعروف» درِ دیگر بهشت است. کسانی که کارهای نیک و پسندیده انجام می دهند، از این در وارد بهشت می گردند.[5]،[6]

«باب الصّبر» از دیگر درهای بهشت می باشد؛[7] کسانی که در مشکلات صبر را پیشه خود کرده اند، مؤمنانی که سختی های عبادت را بر خود هموار نموده اند، افرادی که سختی ترک گناه را به جان خریده و در مقابل نفس سرکش که همواره انسان را به گناه دعوت می کند، استقامت نموده اند، همه اینها از باب الصّبر وارد بهشت می شوند.[8]

 یکی دیگر از درهای بهشت «باب الشّکر» است؛ باب الشّکر محلّ ورود افرادی است که نه تنها با زبان، بلکه در مقام عمل نیز شاکر نعمتهای بیکران پروردگار و ولی نعمت خویش بوده اند.[9]،[10]

هم چنین باب دیگری از ابواب بهشت، «باب البلاء» می باشد.[11] حال «بلا» به معنای متعارف و معمول آن نظیر سیل، زلزله، رانش زمین، صاعقه، طوفان ها، مرگ عزیزان و آشنایان، ورشکستگی، بیماریهای صعب العلاج، و مانند آن باشد که می توان با  صبر و تحمّل، از آن درب وارد بهشت شد.[12]

یا اینکه به معنی آزمایش و امتحان است؛ لذا مؤمنانی که از عهده امتحانات الهی برآمده، و با معدّل عالی قبول شده اند از این در وارد می شوند.[13]

 باب دیگر، «باب الاعظم» است، که بندگان صالح و ویژه خدا از این در وارد می شوند. کسانی که اهل زهد و ورع هستند، و با پروردگارشان مأنوسند.[14]،[15]

در بعضی از روایات صریحاً آمده بود که «جهاد» یکی از درهای بهشت است، و یا اینکه یکی از درهای بهشت به نام «باب المجاهدین» است.[16]،[17]

گشایش درب‌های بهشتی در آیینۀ اعمال

از آیات و روایات استفاده می شود که بهشت درهای متعدّد دارد و هر گروهی از دری وارد بهشت می شوند، امّا درهای بهشت مانند درهای دنیا نیست، بلکه درهای بهشت بیانگر اعمال است، یعنی نوع عمل در قیامت درب می شود[18]و به وسیله اعمال ما، بهشت تکمیل می گردد.[19] چرا که قیامت بازتابی است از اعمال انسان در دنیا، و در آنجا باید عدالت الهی اجرا شود.[20]

در این زمینه پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در خطبه شعبانیّه، که خطبه ای بسیار پر محتوی است، در مورد درهای بهشت می فرماید «إِنَّ أَبْوَابَ الْجَنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ؛ درهای بهشت در این ماه باز است.»[21]

از این جمله استفاده می شود که بهشت هم اکنون وجود دارد، که در ماه رمضان درهای آن به سوی بندگان صالح خداوند باز است. و منظور از ابواب بهشت، روزه ای است که می گیریم؛ قرآنی است که تلاوت می کنیم؛ غذایی است که صرف نیازمندان می نماییم؛ و خلاصه، تمام کارهای خیری که در این ماه انجام می شود، هر یک از آن اعمال دری از درهای بهشت است.[22]

در این راستا حضرت علی علیه السلام درباره جهاد می فرماید: «فَإنَّ الجِهَادَ بابٌ مِنْ أبْوابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أوْلِیَائِهِ ...؛ جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای دوستان مخصوص خود گشوده است».[23]،[24] لذا یکی از درهای بهشت را، پیکار مجاهدان در راه خداوند، می سازد.[25]

 هم چنین امام سجّاد علیه السلام درباره توبه در مناجات التابئین از دعاهای خمسة عشر عرضه می دارد: «الهی أَنْتَ الَّذی فَتَحْتَ لِعِبادِکَ باباً الی عَفْوِکَ، سَمَّیْتَهُ التَّوبَةَ؛ خدایا تویی که دری از عفو خود به سوی بندگانت باز کردی و نامش را توبه گذاردی».[26]،[27]

و یا می توان به قوه خوف و رجاء اشاره کرد؛ زیرا شوق و خوف زمانی که به حد ملکه رسد مستلزم دوام کوشش در عمل و اعراض از دنیا است و مبدا این شوق و خوف تصور و توجه به عظمت خالق است که به قدر این تصور و توجه عظمت وعد و وعید او متجسم شده و به حسب این تصور قوه خوف و رجاء ایجاد می گردد که این دو، دو درب عظیم برای ورود به بهشت الهی است.[28]،[29]

و نیز اهتمام به  انجام فریضۀ قرض الحسنه به نحوی است که حضرت رسول صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: بر روی درب بهشت این جمله را دیدم: صدقه 10 حسنه و قرض 18 حسنه دارد، از جبرئیل سؤال کردم علت این امر چیست؟ در حالی که صدقه دهنده پول خود را بازپس نمی گیرد ولی قرض دهنده بازپس می گیرد، جبرئیل عرض کرد: آری همین طور است، ولی تمام صدقات به مستحقین حقیقی نمی رسد، ولی کسی که قرض می گیرد واقعا مستحق است و احتیاج دارد، به همین جهت ثواب قرض الحسنه از صدقه بیشتر است».[30]

با این تفاسیر باید گفت درها و کلیدهای بهشت، یعنی آن وسائل که انسان را به[31] بهشت می رساند، روزه، جهاد، توبه، خوف و رجاء، صدقه و ... .[32] اشاره به امور و اعمال و کارهای مفید و مخلصانه ای است که سبب ورود در بهشت می شود، البتّه در آیات قرآن، اشاره سربسته ای به درهای بهشت شده، ولی برداشت های گسترده ای که در اخبار اسلامی در این زمینه آمده، فرهنگ اسلامی را درباره ارزش هایی که می تواند سبب راه یافتن به این کانون بزرگ رحمت یعنی بهشت گردد به خوبی مجسّم می سازد.[33]

دروازه ای در بهشت مخصوص روزه داران

رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم می فرمایند: «إنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُدْعی الرَّیَّانُ لایَدْخُلُ مِنْهُ إلَّا الصَّائِمُونَ؛ بهشت دری بنام «ریّان» (سیراب شده) دارد که تنها روزه داران از آن وارد می شوند».[34]،[35].

مرحوم صدوق در «معانی الاخبار» در شرح این حدیث می نویسد انتخاب این نام برای این درِ بهشت، به خاطر آن است که بیشترین زحمت روزه دار از ناحیه عطش است. هنگامی که روزه داران از این در وارد می شوند چنان سیراب می گردند که بعد از آن هرگز تشنه نخواهند شد.[36]

آری در قیامت دری به سوی بهشت با عنوان «ریّان» مخصوص روزه داران است؛ یعنی پر آب و سیراب در مقابل عطش دنیا؛ خداوند درب سیراب شده از مغفرت و عفوش را به او می دهد.[37]

البته انسان باید همواره خود را به خدای خویش بسپارد و معتقد باشد که عبادات و طاعات او شایسته مقام پروردگار نیست و هر چه از خداوند بدو رسیده است،[38] سراسر لطف و احسان است؛ نه این که به خاطر انجام عمل، مستحقّ احسان بوده است. ولی متأسّفانه، این انسان ضعیف گاهی تفکّر نمی کند و به چند رکعت نماز و به چند روز، روزه خود مغرور شده، خود را بهشتی می داند، بلکه بهشت را بر خود واجب می شمارد. همین انسان ناگهان چشم باز می کند؛ می بیند بی ایمان از دنیا رفته است!.[39]

حال آنکه عامل ورود به بهشت تنها عبادات و اطاعات و نماز و روزه و مانند آن،علیرغم اهمّیّت فوق العاده آنها نیست؛ بلکه علاوه بر آن، رعایت مسائل اجتماعی و خدمت به خلق خداوند که از برترین عبادات شمرده شده نقش بزرگی در وصول به این مقام پر ارزش دارد.[40]

هلال ماه رمضان پدید آید، درهای دوزخ بسته گردد

در فراز دوم از این دعای نورانی می خوانیم: «وَاغْلِقْ عَنّی فیهِ ابْوابَ النّیرانِ؛ و درهای دوزخ را به رویم ببند».[41]

پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در خطبه شعبانیّه، در مورد درهای جهنّم می فرماید «وَأَبْوَابَ النِّیرَانِ فِی هَذا الشَّهْرِ مُغْلَقَةٌ؛ درهای جهنّم در ماه رمضان بسته است.»[42] لذا حتّی این روزه های نیم بند ما این قدر در کاهش جرم و جنایت مؤثّر می باشد و حقیقتاً درهای جهنّم را می بندد، و شیاطین و هوای نفس را در غل و زنجیر می کند.[43]

تأمل در این فراز نورانی نشان می دهد گناهان، شهوات، هوای نفس، وسوسه های شیطان، از جمله درهای جهنّم است که در سایه روزه و مبارزه با هوای نفس، اسیر و زندانی شده اند. باید با نیّت های صاف، و قلب های پاک، از خداوند قادر بخواهیم که اینها همچنان در قفس بمانند،[44] زیرا گناهان مهمترین عوامل و اسباب ورود به جهنّم به شمار می آید.[45]

مطالبه این مهم از روزه داران، گویای نتیجه اعمال و عبادات شبانه پرهیزگارن است که همانا نجات و رهایی از آتش دوزخ و عذاب است. آنها این همه مشقّت و رنج شبانه را برای وصول به حق و نجات از غضب و خشم الهی انجام می دهند، لذا در یکی از دعاهای ماه مبارک رمضان نیز می خوانیم: «وَ مُنَّ عَلَیَّ فِکاکَ رَقَبَتی مِنَ النّار؛ و بر من رهایی از آتش دوزخ را منّت گذار» و این لطفی است که به هر بی سر و پایی نشود.[46]

بلکه رهایی از اسارت های دنیوی؛ مقدمه ای برای رهایی از اسارتهای اخروی و در آتش گرفتار شدن است؛ به عبارت دیگر رهایی از آتش دوزخ نمایانگر رهیدن از چنگال گناه و هوی و هوس و شیطان و خرافات و آداب و رسوم غلط و ظلم و بیداد و استکبار است.[47]

با این تفاسیر می توان دریافت هم اکنون جهنّم موجود است و در باطن و درون این جهان قرار دارد و گنهکاران در میان جهنّم هستند، اگر چه هنوز فرمان تأثیر کردن آن صادر نشده است، همان گونه که بهشت نیز هم اکنون وجود دارد و در باطن و درون این جهان به همه احاطه کرده است منتها بهشتیان چون تناسب با بهشت دارند با آن مرتبط خواهند بود و دوزخیان چون متناسب با دوزخند با دوزخ.[48]

بارالها! آتش دوزخ سخت شکننده است و رهایی از آن جز به لطف تو ممکن نیست ما را مشمول لطفت فرما.[49]

تلاوت و قرائت؛ مقدمه‌ای برای تدبّر و عمل به قرآن کریم

در فراز سوم از دعای بیستم ماه رمضان می خوانیم: «وَوَفِّقْنی فیهِ لِتلاوَةِ الْقُرْآنِ؛ و بر تلاوت قرآن موفّقم بدار»،[50] که نشان می دهد بهترین اعمال در شب ها و روزهای ماه مبارک رمضان تلاوت قرآن است؛ زیرا قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است و در حدیث آمده است که «هر چیزی را بهاری است و بهار قرآن ماه رمضان است».[51]،[52] لذا فضیلت های فراوانی برای آن بیان شده است؛ تا آن جا که ثواب تلاوت یک آیه از این معجزه الهی در این ماه، برابر با تلاوت تمام قرآن در غیر ماه رمضان قرار داده شده است.[53]،[54]

ولی متأسّفانه برخی مسلمانان از اسلام برداشتی ذهنی و غیر عملی دارند؛ برداشت برخی افراد از قرآن این است که الفاظش مقدّس و در ماه رمضان نازل شده و هر چه بیشتر بخوانند ثوابش بیشتر است. در یک کلمه، خود قرائت قرآن موضوعیّت پیدا می کند،[55] لیکن به این نکته توجه نمی شود که قرآن برنامه عملی مسلمانان است؛ قرآن نسخه حکیم است و نسخه حکیم را هرچند زیاد بخوانیم، بیماری ما مداوا و درمان نمی شود، زیرا عمل لازم است. خواندن هم لازم است، امّا خواندن مقدّمه عمل است. ولی غالباً نکته اصلی که قرائت قرآن راهی به سوی عمل کردن است فراموش می شود.[56]

تأسف آور است که این کتاب با عظمت، و این نسخه شفابخش آلام بشریّت، حتّی در بین مسلمانان غریب و مظلوم است. تا آنجا که پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم از برخی مسلمانان به خداوند شکایت می کند: «یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً[57]؛ پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند»[58]

آری تلاوت قرآن فضیلتی بزرگ است؛ به ویژه در ماه مبارک رمضان، لیکن این فضیلت زمانی حاصل می شود که تلاوت قرآن همراه با تفکّر و اندیشه باشد. تفکّری که پاک کننده روح و زمینه ساز عمل باشد.[59] به این علت بهترین بحث ها و گفتگوها در این ماه پربرکت، بحث تفسیر قرآن است.[60]

اینکه در ماه رمضان قرآن خواندن سفارش شده، علّتش این است که در ماه رمضان به سبب روزه، قلب انسان صاف شده و آماده پذیرش تلقینات و تبلیغات است و قرآن هم بهترین تبلیغ است. پس مراد این است که در ماه رمضان قرآن بخوانیم که هم قلبمان آن را بپذیرد و هم هدایت و تربیت شود.[61] امید است در معارف و دستورهای الهی که در قرآن آمده بیندیشیم، و دردها و آلام و بیماری ها و مشکلات خویش را در سایه عمل به آن درمان کنیم.[62]

سخن آخر

یاد خدا مایه آرامش دلها است؛[63] لذا به درگاه الهی عرضه می داریم «یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ؛ ای آرامش بخش دلهای مؤمنان».[64] که واژۀ «سکینه» در اصل از ماده سکون به معنی آرامش و اطمینان خاطری است که هر گونه شک و تردید و وحشت را از انسان زائل می کند و او را در طوفان حوادث ثابت قدم می دارد.[65]

این آرامش ممکن است جنبه عقیدتی داشته باشد، و تزلزل اعتقاد را بر طرف سازد، یا جنبه عملی، به گونه ای که ثبات قدم و مقاومت و شکیبایی به انسان بخشد.[66]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
 makarem.ir


[1] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.

[2] همان.

[3] میزان الحکمة، باب 562، حدیث 2753.

[4] والاترین بندگان، ص 126.

[5] میزان الحکمة، باب 562، حدیث 2754.

[6] والاترین بندگان، ص 124.

[7] میزان الحکمة، باب 562، حدیث 2757.

[8] والاترین بندگان، ص 126.

[9] میزان الحکمة، باب 562، حدیث 2757.

[10] والاترین بندگان، ص 126.

[11] میزان الحکمة، باب 562، حدیث 2757.

[12] والاترین بندگان، ص 127.

[13] همان.

[14] میزان الحکمة، باب 562، حدیث 2757.

[15] والاترین بندگان، ص 127.

[16] کافی، ج 5؛ ح 2.

[17] پیام قرآن ؛ ج 6، ص 316.

[18] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2، ص 119.

[19] والاترین بندگان، ص 124.

[20] برگزیده تفسیر نمونه، ج 5، ص 444.

[21] والاترین بندگان، ص 127.

[22] همان.

[23] نهج البلاغه؛ خطبه 27.

[24] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2، ص 119.

[25] والاترین بندگان، ص 125.

[26] مفاتیح نوین، ص 70.

[27] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2، ص 119.

[28]شرح ابن میثم، ج3؛ 415.

[29] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج 1، ص 216.

[30] ربا و بانکداری اسلامی، ص 39.

[31] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2، ص 119.

[32] همان؛ ص 120.

[33] پیام قرآن، ج 6، ص 235.

[34] الحکم الزاهرة، ج 1، ص 309 به نقل از بحارالانوار، ج 96، ص 252.

[35] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2، ص 119.

[36] بحار الانوار ج 96؛ ص 252.

[37] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2، ص 120.

[38] مثالهای زیبای قرآن، ج 1، ص 145.

[39] همان، ص 146.

[40] والاترین بندگان، ص 123.

[41] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.

[42] والاترین بندگان، ص 127.

[43] همان، ص 128.

[44] همان.

[45] چهره منافقان در قرآن با استفاده از تفسیر پر ارزش نمونه، ص 63.

[46] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج 2، ص 23.

[47] همان.

[48] چهره منافقان در قرآن با استفاده از تفسیر پر ارزش نمونه، ص 63.

[49] تفسیر نمونه، ج 27، ص 323.

[50] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.

[51]  زاد المعاد، ص 109.

[52] کلیات مفاتیح نوین، ص 700.

[53]  وسائل الشّیعه، ج 7، ص 228.

[54] والاترین بندگان، ص 12.

[55] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص 435.

[56] همان؛ ص 436.

[57] سوره فرقان؛ آیۀ 30.

[58] سوگندهای پر بار قرآن، ص 33.

[59] مثالهای زیبای قرآن، ج 1، ص 12.

[60] والاترین بندگان، ص 12.

[61] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص 436.

[62] سوگندهای پر بار قرآن، ص 33.

[63] تفسیر نمونه، ج 10، ص 215.

[64] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.

[65] تفسیر نمونه، ج 22، ص 27.

[66] همان.

captcha