روح حاکم بر نظام آموزشی، روح اسلامی باشد / تحول در آموزش و پرورش ضروری است

ما با برگزاری کنگره ی «نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی» ثابت کردیم که شیعه در تمام علوم از جمله فقه، اصول، کلام و حتی طب، نجوم، معماری و غیره پیشتاز بوده و نقش مؤثری داشته است

نوع معماری مساجد و بناهای عمومی

حدود و قیود شرعی برای کارگیری تزئینات در معماری مساجد و بناهای عمومی چیست؟

تطبیق معماری مساجد با شرع مبین اسلامی

بمنظور طراحی مسجد مطابق معیارها و ارزشهای اصیل اسلامی در دوران حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و در حین ملاحظه و بررسی متون مربوط با روایاتی منقول از معصومین (علیهم السلام) در رابطه با برخی عناصر مسجد و ساخت آن مواجه شدیم که با تجربه ساخت مساجد طی قرون گذشته و حتی در حال حاضر متفاوت و متعارض بوده و آراء فقهی مشاهده شده نیز قطعیت و شفافیتی درباره آن بدست نمی دهد لذا در مسیر طراحی و برنامه ریزی مسجد به این نتیجه رسیدیم که نظر فقهی حضرتعالی را جویا شده تا با تبیین روشمند و روشن موارد به شرح ذیل، مسیر حرکت و انطباق فعالیت ما با موازین و مبتنی بر نظر کارشناسی دینی باشد: 1. پوشش سقف مسجد: که پوشاندن سقف مسجد بصورت یکپارچه و صلب(مثلا با گل) نهی شده و تنها در حد سایبان (پوشش با شاخه نخل) مجاز شمرده شده، حال آنکه در زمان ساخت مسجد النبی از نظر اجرایی امکان این کار وجود داشته و امروزه اصولا مسجد بدون سقف هم وجود ندارد. 2. ارتفاع و بلند ساختن دیوار مسجد: که ارتفاع در حد خیمه حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) و حداکثر بلندای یک دست بالاتر از قد انسان روایت گردیده و در حال حاضر ارتفاع مساجد عموما از سایر ابنیه کنونی بیشتر می باشد(هر چند تعداد طبقات و جمع ارتفاع آن کمتر است). 3. عناصر محراب، مناره و ...: که در برخی روایات به تخریب آن توسط معصوم در گذشته و یا پس از ظهور حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره شده در صورتی که غالبا مسجدی که یکی از این عناصر محراب، مناره و گنبد را نداشته باشد وجود ندارد. 4. تجمل و تزیینات در مسجد: که در برخی روایات از تزیینات نهی شده و در احکام مسجد هم استفاده از نقوش و .. مکروه دانسته شده و این در حالی است که در اکثر مساجد کاشی و معرق و سایر تزیینات هنری و ساختمانی موجودیت و کاربرد دارد که معمولا هزینه های ساخت مسجد را نیز بالا می برد و غالبا در جهان و میان مردم مسجد با موارد اشاره شده در بند 3و4 شناخته می شود. با این اوصاف نظر معظم له چیست؟