نحوۀ برخورد با مردم در آموزه های رضوی از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

نحوۀ برخورد با مردم در آموزه های رضوی از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


دوستی با مردم / حفظ آبروی مردم / مدارا با مردم / پوشاندن گناه مردم / خدمت گزاری و گره گشایی از کار مردم‌

می دانیم اسلام دینى اجتماعى است و آیات قرآن و روایات اسلامى و [سیرۀ معصومان علیهم السلام] به طور گسترده از معاشرت خوب با مردم سخن گفته است؛[1] یعنى اسلام اصل را جامعه می داند؛ هر چه پیوند جامعه را محکم کند مورد تأیید اسلام است و هر چه آن را سست کند مبغوض است. سخن چینى، غیبت و تهمت، پیوند ها را قطع می کند، اصلاح ذات بین، تعاون و همکارى، برآوردن حوائج مردم، محبوب است چون باعث پیوند است.‏[2]

نحوۀ مواجهه با مردم از جمله شاخصه های مهم سیرۀ رفتاری و ارتباطی ائمۀ اطهار علیهم السلام است که به نوبۀ خود نقش به سزایی در ترویج دین مبین اسلام ایفا می کند، در این نگاشته به شیوه های مواجهه اخلاقی، عاطفی و معرفتی مناسب با اقشار مردم بر اساس سیرۀ و کلام امام رضا علیه السلام پرداخته شده است.

دوستی با مردم

دوستی و محبّت در میان مردم‏ سرمایه مهمّى است که از دست دادن آن ضایعه بزرگى محسوب می شود.[3] لذا امام رضا علیه السلام در گفتاری حکیمانه اشاره به آثار محبت و دوستى با مردم کرده می فرماید: «اَلتَّوَدُّدُ إِلَى اَلنَّاسِ نِصْفُ اَلْعَقْلِ؛ مهربانی با مردم نیمی از خرد است».[4]

تعبیر به «نیمى از عقل» اشاره به این است که کارى است فوق العاده عاقلانه و منظور از «تودد» این است که کارهایى انجام دهد که نشانه کمال محبت و دوستى باشد؛ در مشکلات به یارى آن ها بشتابد و در برابر کارهاى ناروا به هنگام قدرت به جاى انتقام جویى عفو کند و با چهره گشاده با مردم روبه رو شود، در برابر آن ها تواضع کند، سخنان آن ها را بشنود و به آن ها احترام بگذارد. مجموعه این امور و مانند آن را «تودد» می گویند که آثار فراوانى دارد از جمله: دوستان زیادى در سایه تودد براى انسان پیدا می شوند، اگر اهل کسب و تجارت باشد مشتریان او فراوان می گردند و اگر مدیر تشکیلاتى باشد افرادى که در زیرمجموعه او هستند به او عشق می ورزند و وظایف خود را به خوبى انجام می دهند، چنانچه فرمانده لشگرى باشد افراد لشگر او سر بر فرمان او خواهند بود، اگر عالم و روحانى باشد مردم به او اقتدا می کنند و ارشادات و نصایحش را به گوش جان می پذیرند و چنانچه پدر و بزرگ ‏تر خانواده باشد همسر و فرزندان به او علاقه مند می شوند و محیط خانواده محیطى مملوّ از محبت و آرامش‏ و همکارى خواهد بود و همچنین افراد دیگر در محیط ها و پست‏ هاى دیگر.

ولى به عکس اگر انسان در برابر مردم خشن باشد و با قیافه درهم کشیده روبه رو شود، بی اعتنایى کند، تکبر بورزد، نسبت به سرنوشت آن ها بی اعتنا باشد و به تعبیر قرآن «فَظّ غلیظ القلب» باشد از اطراف او پراکنده می شوند، در میان جمع زندگى می کند ولى تک و تنهاست.

به گفته شاعر: نهال دوستى بنشان که کام دل به بار آرد    درخت دشمنى برکن که رنج بی شمار آرد[5]

حفظ آبروی مردم

اصولا آبرو و حیثیت اشخاص از نظر اسلام بسیار محترم است، و هر کارى که موجب تحقیر مردم گردد گناه بزرگى است؛‏[6] از جمله در پرداخت انفاق و بخشش رعایت ادب و احترام لازم است و باید در حفظ آبرو و شخصیت نیازمند کوشید. رعایت این مفهوم در حالات معصومان علیهم السلام به خوبى دیده می شود.[7]

در حالات امام على بن موسى الرضا علیه السلام و برخورد محبت آمیز او با مردم‏ چنین آمده است: یکى از یاران او می گوید: من در خدمتش در مجلسى بودم در حالى که گروه زیادى از مردم اجتماع کرده بودند و از مسائل حلال و حرام سؤال می کردند، ناگهان مردى قد بلند و گندمگون بر او وارد شد و سلام کرد و گفت من یکى از دوستان شما، و از دوستان پدران و اجدادتان هستم، من از حج می آیم، زاد و توشه خود را از دست داده ‏ام و چیزى که مرا به مقصدم برساند ندارم اگر صلاح بدانید مبلغى به من بدهید و مرا به شهر خود برسانید، خداوند به من نعمت داده هنگامى که به شهرم رسیدم آنچه را که به من عطا فرمودید آن را از طرف شما انفاق می کنم، چون من نیاز به صدقه ندارم. فرمود بنشین خدا رحمتت کند سپس رو به مردم کرد و با آن ها سخن می گفت (و سؤالاتشان را جواب می داد) تا پراکنده شدند و من با دو نفر دیگر در خدمتش بودیم، فرمود: اجازه بدهید من به اندرون خانه بروم، برخاست و داخل اتاق خود شد، سپس برگشت و دست خود را از بالاى در بیرون آورد و صدا زد این مرد خراسانى کجاست؟ فرمود: این دویست دینار را بگیر و براى هزینه سفرت از آن بهره بردارى کن و به آن تبرّک بجوى و چیزى از طرف من انفاق نکن. و هم اکنون برو که مرا نبینى و من نیز تو را نبینم. هنگامى که مرد خراسانى رفت، امام بیرون آمد، یکى از حاضران عرض کرد، فدایت شوم محبت زیادى درباره این مرد کردید، چرا خود را از آن پنهان نمودید؟ فرمود: مى ‏ترسیدم آثار ذلّت سؤال، در صورت او ببینم (می خواستم شرمنده نشود).[8]

چقدر تفاوت است بین این انفاق خالصانه و همراه با بهترین احترام و ادب، با انفاق ‏هاى ریاکارانه و تحقیرآمیز.[9]

مدارا با مردم

در روایات اسلامى عنوانی مطرح است و آن مسأله مدارا با مردم است.در احادیث فراوانى به مدارا کردن با مردم توصیه و بر آن تأکید شده است‏.[10] از جمله در حدیث پرمعنایى از امام على بن موسى الرضا علیه السلام آمده است که مؤمن نمی تواند مؤمن باشد مگر این که سنتى از پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم یعنی مدارات با مردم در او وجود داشته باشد.[11]

کلام امام علیه السلام درباره هماهنگى با اخلاق مردم و لزوم مدارا کردن با خلق خدا و رفاقت با آن‏ ها نشانه روشنى از روح اجتماعى تعلیمات اسلام است که تا چه ‏اندازه مسائل مختلف اخلاقى و روانى را براى هم‏زیستى مسالمت آمیز با مردم مورد توجه قرار داده است.[12]

کسی که می خواهد جزءِ رهبران جامعه باشد رسالت الهى ‏‏دارد که ادا نمی شود، مگر آنکه داراى اخلاق نیکویى باشد. به عبارت دیگر باید با مردم مدارا کند،[13] بنابراین، اصل اوّلى در برخوردها، محبّت و مدارا و تحمّل است، و نباید در اوّلین برخورد با انسان جاهل و نادان، خشمگین شد، و از کوره در رفت، و با شدّت و تندى و همانند آن جاهل یا شدیدتر از او جوابش را داد. چرا که روش انبیا این نبوده، بلکه در مقابل رفتار بى ادبانه آن ها، اظهار محبّت می کردند.[14]

بنابراین اصل و اساس در مناسبات میان حاکمیت و مردم، بلکه در تمام مدیریت ‏ها رفق و مداراست؛[15] کشوردارى و اصولاً هیچ برنامه اجتماعى و شخصى را نمی توان با شدت عمل و عُنف به سامان رسانید، بلکه باید نرمش و شدت با هم آمیخته شود که اگر تنها برنامه ‏هاى شدید و سخت‏گیرانه باشد موجب تنفر و گاه کینه و عداوت می گردد؛[16] لذا مدیرانی که براى اداره شهرها و بخش ‏هاى مختلف کشور تعیین می شوند باید از میان کسانى انتخاب شوند که با مردم با محبّت و رفق و مدارا رفتار کنند.[17]

امروز هم مشاهده می کنیم که بهترین راه براى مبارزه با مفاسد اجتماعى و امر به معروف و نهى از منکر استفاده از برخورد هاى محبّت آمیز و منطق توأم با ادب و مداراست.[18]

بسیارند کسانى که با خشونت، بی ادبى، اهانت، تهمت و... امر به معروف و نهى از منکر می کنند؛[19]حتی برخى از مؤمنین نماز شب خوان، بسیار کم حوصله هستند؛ و اصلًا با مردم راه نمی آیند؛ و با کوچک ترین مسأله ‏اى از کوره در رفته و عصبانى می شوند![20] و افراد را به لجبازى وادار می کنند، در حالى که اگر با ادب، برخورد نیکو و بدون تحقیر و توهین باشد، همه آن را می پذیرند.[21]

فراموش نکنیم کار پیامبران، امامان، علما، مربّیان، معلّمان و تمام کسانى که در حوزه تعلیم و تربیت فعّالیت می کنند، بدون مداراى با مخاطبانشان پیشرفتى نخواهد داشت.[22]

پوشاندن گناه مردم

می دانیم خداوند ستار العیوب است و دوست دارد بندگانش نیز ستار العیوب باشند.[23] لذا انسان مؤمن باید عیوب دیگران را بپوشاند و سرمایه معنوى و اجتماعى آن ها را که بر محور آبروى آن ها دور می زند بر باد ندهد.[24]

به همین دلیل، پیشوایان بزرگ اسلام در گفتار و عمل، نسبت به پنهان ساختن عیوب دیگران و چشم پوشی از لغزش ها تأکید کرده ‏اند.[25] از جمله از امام على بن موسى الرضا علیه السلام آمده است که مؤمن نمی تواند مؤمن باشد مگر این که سنتى از خداوند یعنی پوشاندن عیوب دیگران در او وجود داشته باشد.[26]

در حدیثى دیگر از امام علىّ بن موسى الرضا علیه السلام می خوانیم، سؤال کردند: «مَا حَدُّ التَّوَاضُعِ الَّذِى اذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ کانَ مُتَوَاضِعاً؟ فَقَالَ: التَّوَاضُعُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا انْ یعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَینَزِّلُهَا مَنْزِلَتَهَا بِقَلْبٍ سَلِیمٍ لَایحِبُّ انْ یأْتِىَ الَى احَدٍ الّا مِثْلُ مَا یؤْتَى الَیهِ، انْ رَأىَ سَیئَةً دَرَاهَا بِالْحَسَنَةِ، کاظِمُ الْغَیظِ، عَافٍ عَنِ النَّاسِ، وَ اللَّهُ یحِبُّ الُمحْسِنِینَ؛ حدّ تواضع که اگر انسان آن را انجام دهد متواضع محسوب می شود چیست؟ فرمود: تواضع درجات و مراحلى دارد: یکى از مراحل آن این است که انسان قدر و موقعیت نفس خویش را بداند و در همان جایگاه با قلب سلیم (و پذیرش درونى) جاى دهد، دوست نداشته باشد کارى درباره کسى انجام دهد مگر همانند کارهایى که درباره او انجام می دهند (همان گونه که انتظار احترام از دیگران دارد باید دیگران را محترم بشمارد و هر کارى را از سوى دیگران دون شأن خود می شمرد درباره دیگران دون شأن بشمرد). هرگاه بدى از کسى ببیند آن را با نیکى پاسخ دهد، خشم خود را فروبرد، از گناهان مردم‏ درگذرد و آن ها را مورد عفو قرار دهد، خداوند نیکوکاران را دوست دارد».[27]

خدمت گزاری و گره گشایی از کار مردم

اسلام به حلّ مشکلات مردم اهمیت زیادى داده و اعمال نیک را منحصر به خواندن نماز شب و تلاوت قرآن نمی داند، بلکه گره گشایى از کار خلق و سعى در برآوردن خواسته‏ هاى مؤمنین را از بزرگ‏ترین حسنات می شمارد.[28]

امام رضا علیه السلام در حدیثی پر معنا می فرماید: «لَا یسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَیهِ؛ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود». اگر مردم به او مراجعه کنند و تقاضای چیزی کنند، خسته نمی شود. ما در روایات داریم که یکی از نعمت های خداوند این است که مردم به دست شما به مقاصد و حاجات خود برسند یعنی این کار موجب می شود که انسان به سوی بهشت برود و در نتیجه نباید خسته شود.[29]

سخن آخر

آموزه های آن حضرت در ارتباط با مسائل اجتماعى و زندگى صحیح با مردم‏ در مجموع نسخه جامعى است که هرکس آن را به کار بندد در طریق سیر و سلوک و پوییدن راه حق نیاز به چیز دیگرى ندارد. چه خوب است افراد همین تعالیم و برنامه های مطمئن را نصب العین خود قرار دهند و آنچه را می خواهند از آن بخواهند و آنچه را می جویند در آن بجویند.

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

 منابع:
1. پیام امام امیر المومنین علیه السلام

2. اخلاق در قرآن


[1] پیام امام امیرالمومنین علیه السلام، ج 12، ص 85.

[2] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2، ص 77.

 [3] اخلاق در قرآن، ج 1، ص 356.

 [4] تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، ج2، ص 443؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 13، ص 159).

[5] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۱۱۵؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 13، ص 160).

[6] تفسیر نمونه، ج 27، ص 311.

[7] مثال هاى زیباى قرآن، ج 1، ص 137.

[8] فروع كافى، ج4، ص 23، ح3، با كمى تلخیص؛ (اخلاق در قرآن، ج 3، ص 159).

[9] مثال هاى زیباى قرآن، ج 1، ص 137.

[10] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 15، ص 276.

[11] ر.ک: بحارالانوار، ج 72، ص 68؛ (اخلاق در قرآن، ج 3، ص 364).

[12] پیام امام امیرالمومنین علیه السلام، ج 15، ص 277.

[13] انوارهدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 299.

[14] والاترین بندگان، ص 85.

[15] پیام امام امیرالمومنین علیه السلام، ج 10، ص 253.

[16] همان، ص 252.

[17] همان، ص 449.

[18] همان، ص 253.

[19] مشكات هدایت، ص 217.

[20] والاترین بندگان، ص 88.

[21] مشكات هدایت، ص 217.

[22] والاترین بندگان، ص 88.

[23] پیام امام امیرالمومنین علیه السلام، ج 13، ص 694.

[24] همان، ج 5، ص 553.

[25] اخلاق در قرآن، ج 2، ص 352.

[26] ر.ک: بحارالانوار، ج 72، ص 68؛ (اخلاق در قرآن، ج 3، ص 364).

[27] اصول كافى، ج 2، ص 124؛ (اخلاق در قرآن، ج 2، ص 77).

[28] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 1، ص 21.

[29] بحار الانوار، ج 75، ص 336؛ (بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، 19/6/1393).

captcha