سیری معرفتی در معراج پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

سیری معرفتی در معراج پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


معراج در یک نگاه / معراج تا بلندای معرفت / حقیقت معراج / میهمان قدسیان / چگونگی وحی در معراج / فعلیت بهشت و جهنم / شب؛ بهترین زمان معراج‌

بعضى مورخان اسلامى تاریخ وقوع معراج پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را سال دوازدهم شب 17 ماه رمضان، ذکر کرده ‏اند؛[1] سفری که در یک شب و مدت‏ کوتاهى صورت گرفت و جنبه اعجاز آمیز و کاملا خارق العاده داشت.[2]

اگر چه بحث درباره معراج از جنبه مدارک مختلف «قرآنى» و«روایتى» و «تاریخى» آن و پاسخ به ایراداتى که از نظر علوم روز بر این مسأله شده [قابل تحلیل و بررسی است]،[3] لیکن [مسائل معرفتی] فراوانى پیرامون این بحث وجود دارد که ما سعى مى‏کنیم برخی از این مسائل را براى خوانندگان عزیز ذیلاً بیاوریم.[4]

معراج در یک نگاه

مشهور و معروف در میان دانشمندان اسلام این است که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به هنگامى که در مکه بود[5] خداوند او را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصى (در بیت المقدس)‏[6] برد و از آنجا با همین بدن‏[7] در آسمان ها، در ماوراى عرش و کرسى و حجب تا مقام «قاب قوسین‏ أو أدنى» سیر داد.[8]

آن حضرت آثار عظمت خدا را در پهنه آسمان مشاهده نمود و همان شب به مکه بازگشت. و نیز مشهور و معروف آن است که این سیر زمینى و آسمانى را با جسم و روح توأما انجام داد.[9]

معراج تا بلندای معرفت

یکی از منابع علم پیامبران همان سیر و مشاهده‏ آفاقى بود که براى بعضى از پیامبران به فرمان خدا رخ می داد و از این طریق از عوالم مختلف این جهان آگاه می شدند، همان‏گونه که در مورد پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم در مسأله معراج‏ واقع شد.[10]

آیات قرآن کریم از جمله آیه ی شریفه ی «لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکبْرى‏؛[11] او پاره ای از آیات و نشانه های بزرگ پروردگارش را دید!» و آیه نخست سوره إسراء «لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنا؛ تا برخى از آیات خود را به او نشان دهیم»، حدّاقل یکى از اهداف مهم معراج پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را مسأله مشاهده آیات بزرگ حق معرفى می کند، مشاهده اى‏ که‏ یکى‏ از منابع‏ مهم‏ معرفت‏ است.[12]

در نتیجه آن حضرت به مسائل زیاد و مهمى از فرشتگان و بهشتیان و دوزخیان و ارواح انبیا آگاهى یافت.[13] هدف این بوده که روح بزرگ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم با مشاهده اسرار عظمت خدا در سراسر جهان هستى، مخصوصاً عالم بالا که مجموعه اى از نشانه هاى عظمت اوست، درک و دید تازه اى براى هدایت و رهبرى انسان ها بیابد.[14]

و به راستی آن سیر شبانه آسمانى، چه آگاهی هاى عظیمى به پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم داد و چه انوار درخشانى بر قلب او پاشید، و مقام علمى او را از آنچه بود باز هم فراتر برد.[15]

حقیقت معراج؟

پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در یک «شهود باطنى» به هنگام معراج بر فراز آسمان ها ذات پاک خدا را مشاهده کرد، و به تعبیر دیگر خداوند بار دیگر بر قلب پاک او نزول فرمود «نَزْلَةً أُخْرى‏»[16] و شهود کامل تحقق یافت، در محلى که منتها الیه قرب الى اللَّه از سوى بندگان است، در کنار «سدرة المنتهى»[17]در آنجا که «جنة الماوى»[18] قرار دارد، در حالى که «سدرة المنتهى» را حجاب هایى از نور پوشانده بود.

دیده قلب پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در این شهود هرگز به غیر حق نیفتاد، و جز او ندید، و در همانجا بود که نشانه‏ هاى عظمت خداوند را در آفاق و انفس نیز مشاهده کرد.[19]

مساله شهود باطنى یک نوع درک و دیدى است که نه شباهت با «ادراکات عقلى» دارد، و نه با «ادراکات حسى» که انسان از طریق حواس ظاهر آن را درک می کند، و از جهاتى می توان آن را شبیه علم انسان به وجود خود و افکار و تصورات خود دانست.

توضیح اینکه: ما به وجود خود یقین داریم، افکار خود را درک می کنیم، از اراده و تصمیم و تمایلات خود با خبریم، ولى این آگاهى نه از طریق استدلال براى ما حاصل شده، و نه از طریق مشاهده ظاهرى، بلکه این یک نوع شهود باطنى براى ما است که از این طریق به وجود خود و روحیات خود واقفیم.

به همین دلیل علمى که از ناحیه شهود باطنى حاصل می شود هیچگونه خطا در آن راه ندارد، زیرا نه از طریق استدلال است که خطایى در مقدمات آن حاصل شود، و نه از طریق حس است که خطایى از طریق حواس در آن راه یابد.

درست است که ما نمی توانیم حقیقت شهودى را که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در آن شب تاریخى معراج نسبت به خداوند پیدا کرد دریابیم ولى مثالى که گفتیم براى نزدیک کردن راه مناسب است.[20]

میهمان قدسیان

درست است زمین و آسمان همه مخلوقات خداست، ولى مراکزى در این جهان مادّه وجود دارد که محل تابش انوار الهى یا به تعبیر دیگر، داراى قداست خاصّى است.[21]

همان گونه که در روى زمین هم، همه جا شبیه هم نیست؛ مثلا موسى بن عمران علیه السلام براى گرفتن پیام خدا به کوه طور می رود و پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم در آغاز به غار حرا مى ‏رفت؛ در حالى که هیچ یک از آن ها نزدیک‏ تر به خدا از دیگرى نبود، ولى قداست محل سبب می شود که در مکان هایى همچون طور و حرا و مسجد الحرام و مانند آن انوار الهیه، بیشتر باشد.

در مورد فرشتگان نیز چنین است که در جهان بالا، مراکز قدسى وجود دارد که فرشتگان در آن مراکز مقدّس، پیام الهى را درک می کنند و پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم نیز در معراج‏ به همان مراکز، بلکه بالاتر از آن رسید و مشمول عنایات بیشترى گردید و اعمال نیک بندگان نیز در آن مراکز قدس، به ودیعت سپرده می شود و تا روز بازپسین نگهدارى خواهد شد.[22]

چگونگی وحی در معراج؟

می دانیم وحى از طرق مختلف صورت می گرفته است؛ گاه توسط فرشته بوده که به عنوان پیک پروردگار عمل می کرده، مانند نزول وحى بر پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم به وسیله جبرئیل، گاه از طریق الهام به قلب صورت می گرفته است و گاه از طریق شنیدن امواج صوتى که به قدرت خدا در فضا ایجاد می شده، مانند نزول وحى بر موسى علیه السلام از این طریق.[23] که آن حضرت گاهى امواج صوتى‏ را از لابلاى «شجره وادى ایمن» و گاهى در کوه «طور» می شنید، و لذا لقب کلیم اللَّه به موسى داده شده‏ است.[24]

در داستان معراج‏ نیز این گونه وحى (طبق روایات)، بر پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم نازل شده است.[25] یعنی با شنیدن آوازى شبیه امواج صوتى.[26]

فعلیت بهشت و جهنم

پیامبر گرامى صلّی الله علیه وآله وسلّم و سلم در سفر آسمانى خود در آنجا که غوغاى عالم مادّه کمتر، و عوامل سرگرم کننده ضعیف‏ تر، و جلوه هاى جلال و جمال خدا بیشتر بود، پرده‏ ها را کنار زد و در همانجا گوشه هایى از این دو عالم (بهشت و دوزخ) را مشاهده کرد.[27]

لذا بهشت و دوزخ هر دو در درون و باطن همین جهان قرار دارد و حجاب‏ هاى عالم دنیا مانع از مشاهده آن ها می شود ولى اولیاء اللَّه می توانند آن را ببینند، همانطور که پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم نیز به هنگام معراج که از هیاهوى مردم این جهان دور بود با چشم ملکوتى خود توانست گوشه اى از بهشت را در جهان بالا مشاهده کند، حتى براى اولیاء خدا ممکن است در جذبه‏ هاى خاص معنوى در روى زمین نیز گهگاه آن را ببینند![28]

در نتیجه بهشت هم اکنون وجود دارد و در باطن و درون این جهان به همه احاطه کرده است،[29] جهنم هم امروز موجود است و در باطن و درون این جهان قرار دارد.[30]

سخن آخر (شب؛ بهترین زمان معراج)

دل شب، و آغاز طلوع فجر بهترین‏ وقت براى راز و نیاز به درگاه محبوب، و عبادت و خودسازى و تربیت نفوس است؛[31] چرا که کارهاى مشغول کننده زندگى روزانه تعطیل است استراحت شبانه به انسان آرامش بخشیده، قال و غوغا فرو نشسته، و در حقیقت همزمان با وقتى است که پیامبر به معراج‏ رفت، و در مقام «قاب قوسین» در آن خلوتگه راز قرار گرفت و با خداى خود به راز و نیاز پرداخت.[32] و به آستانه عشق و شهود رسید.[33]

افزون بر این ما اطمینان داریم اسرار و گفتگو ها و رموز و اشاراتى میان او و محبوبش در آن شب عشق و شوق، و جذبه و وصال، رد و بدل شده که نه گوش ها توانایى شنیدن آن را دارد و نه افکار عادى قدرت درکش را، و به همین دلیل در درون جان پاک پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم براى همیشه مکتوم مانده و جز خاصانش از آن آگاه نشده اند.[34]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:

1. تفسیر نمونه

2. پیام قرآن

 

[1] تفسیر نمونه، ج‏12، ص14.

[2] همان، ص7.

[3] کسانى که مایل باشند جوانب مختلف این مسأله را مطالعه کنند مى‏توانند به مقالاتى که در شماره‏ هاى 4 تا 10 سال هفتم مجله «مکتب اسلام» درج شده مراجعه نمایند.

[4] تفسیر نمونه، ج‏12، ص11.

[5] همان.

[6] ر. ک: مجمع البیان، ج6، ص396؛ مفاتیح الغیب، ج10، ص147؛ فى ظلال، ج5، ص301؛ تبیان، ج6، ص446 و ... و صاحب تفسیر القرآن والعقل، ج3، ص123 آن را بیت‏المعمور دانسته است.

[7] احادیث متواتره بر این معنا دلالت دارد. ر. ک: تفسیر قمى، ج2، ص3؛ کافى، ج8، ص121؛ تفسیرطبرى، ج8، ص5 و در میان قدماى عالمان شیعه در این خلافى نبوده. ر. ک: امالى صدوق، ص510؛ حیاة القلوب، ج3، ص699؛ مجمع‏البیان، ج3، ص395.

[8] آیین ما (اصل الشیعة)، ص149.

[9] برگزیده تفسیر نمونه، ج‏2، ص617.

[10] پیام قرآن، ج‏7، ص210.

[11] سوره نجم، آیۀ18.

[12] شرح بیشتر در این باره را در تفسیر نمونه، ج12، ص16 مطالعه فرمایید.

[13] تفسیر نمونه، ج‏22، ص502.

[14] همان، ص16.

[15] پیام قرآن، ج‏7، ص211.

[16] سوره نجم، آیۀ13.

[17] اشاره به درخت پر برگ و پر سایه ‏اى است که در اوج آسمان ها، در منتها الیه عروج فرشتگان‏ و ارواح شهداء، و علوم انبیاء، و اعمال انسان ها قرار گرفته، جایى که ملائکه پروردگار از آن فراتر نمى‏روند، و جبرئیل نیز در سفر معراج‏ به هنگامى که به آن رسید متوقف شد. (تفسیر نمونه، ج‏22، ص497).

[18] به معنى بهشتى است که محل سکونت است؛ و منظور از آن بهشت برزخى است که ارواح شهدا و مؤمنان موقتا به آنجا مى‏روند؛ (برگزیده تفسیر نمونه، ج‏4، ص580).

[19] تفسیر نمونه، ج‏22، ص500.

[20] همان، ص501.

[21] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏4، ص82.

[22] همان، ص83.

[23] همان، ص108.

[24] تفسیر نمونه، ج‏4، ص215.

[25] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏4، ص108.

[26] تفسیر نمونه، ج‏20، ص503.

[27] پیام قرآن، ج‏6، ص261.

[28] همان، ص260.

[29] تفسیر نمونه، ج‏7، ص440.

[30] چهره منافقان در قرآن با استفاده از تفسیر پر ارزش نمونه، ص63.

[31] تفسیر نمونه، ج‏26، ص23.

[32] همان، ج‏22، ص469.

[33] همان، ص512.

[34] همان.

captcha