کرامت کارگر در اسلام از منظر معظم له

کرامت کارگر در اسلام از منظر معظم له


نگرش اسلامي به کرامت انساني/ كارگري؛ سيرهٴ انبيا و امامان/ کار کارگر عبادت است/ شراکت کارگران در سود کارخانه ها به مثابۀ صیانت از کرامت انسانی/ کارگران؛ مجاهدان راه خدا/ کارگری که پیامبر صلی الله علیه و آله دست او را بوسید/ لزوم پرداخت حقوق کارگر در مناسبات کارگر و کارفرما/ گناهی که هرگز بخشیده نخواهد شد!/ کسانی که هرگز بوی بهشت را نمی شنوند!/ کارگران را دریابید؛گرانی 200 درصدی آنها را بیچاره کرده است‌

از جمله اصول اخلاقى در اسلام، غناى نفسانى و عزت و كرامت روحى به نحو شايسته است؛[1] به نحوی که می توان اسلام را آيين سلامت و كانون كرامت نامید. [2]

آموزه های اسلامی اجازه نمى دهد انسان در نظرها سبك و موهون شود و كرامت انسانی پايمال گردد، چرا که مهم اين است شخصيت اجتماعى انسان ضايع نشود و خوار و ذليل و بى مقدار نگردد.[3]

شعاع اين عزت و بى نيازى، همه شئون حيات انسان را فرا مى گيرد و مظاهر آن در همه شئون جامعه اسلامى مشاهده مى شود؛[4] چرا که جامعه اسلامى بايد جامعه اى برخوردار و ثروتمند باشد تا در مقابل جوامع ديگر سربلندى و عزيز بودن خود را حفظ كند، فقر و نابسامانى هاى اقتصادى نه تنها عزت و كرامت انسان را زير سؤال مى برد كه احياناً موجب تكدى و خودفروشى و قرارگرفتن در زير چتر استعمارگران و مستكبران مى شود و اين منافات دارد با عزتى كه خداوند براى مؤمنان خواسته است.[5]

در این بین ضرورت حفظ شؤون فرد فرد جامعه و نقش مؤثر آن در تحصيل عزت و كرامت نفسانى و انسانى نيز بر كسى پوشيده نيست.[6] از جمله در زندگى اقتصادى و مسائل مالى به ویژه کارگران كه به سهم خود از مشکلات خاصی رنج می برند و برای برون رفت از این نقیصه باید أهم ابعاد کرامت کارگران مورد واکاوی قرار گیرد.[7]

نگرش اسلامي به کرامت انساني

در جامعه اى كه اقتصاد بر اساس ايمان و كرامت انسانى است افراد آن در تولید، توزیع، مصرف و انفاق كريمانه عمل مى كنند، به گونه اى كه اقشار كم درآمد احساس ذلت و خوارى نمى کنند.[8] ،[9]

از اين رو در سلوك عملى پيشوايان اسلام مى خوانيم كه حتى در اطعام به مستمندان كارى نمى كردند كه آنان احساس حقارت كنند؛ مثلا از اضافه غذا به آنان نمى دادند، بلكه از همان ابتدا از بهترين هاى سفره طعام بر مى داشتند و آن را داخل ظرف بزرگى مى گذاشتند و براى آنها مى فرستادند.[10]،[11]

اين مسأله اختصاص به مسلمانان ندارد، بلكه در مورد غير مسلمانانى نيز كه هم زيستى مسالمت آميز با مسلمانان دارند جارى است.[12]

يكى از دوستان امام على بن موسى الرضا عليه السلام به نام زكريا بن آدم از مردى از اهل ذمه سؤال كرد كه به جهت ابتلاى به فقر و فلاكت، مى خواست به ذلت بردگى فرزندش تن بدهد تا هم خودش به نوايى برسد و هم شكم فرزندش سير شود، حضرت فرمود:«لايبتاع حر فانه لايصلح لك ولا من اهل الذمة؛ انسان آزاده، برده نمى شود، چنين كارى نه شايسته توست و نه از ذميان رواست».[13]،[14]

اميرمؤمنان على عليه السلام نیز به ذلت تكدى نصرانى كارگرى كه پس از عمرى كار و تلاش بر اثر نابينايى و پيرى به سؤال از مردم مسلمان روى آورده بود رضا نداده، و فرمان بيمه شدن او را از بيت المال صادره كرد و فرمود: «استعملتموه حتى اذا كبر و عجز منعتموه؟ أنفقوا عليه من بيت المال ؛ از او كار كشيديد؛ اما وقتى پير و ناتوان شد رهايش ساختيد؟! مخارج او را از بيت المال تأمين كنيد».[15]،[16]

از روايات متعددى استفاده مى شود كه انسان نبايد از آغاز تا پايان عمر خود، كارگر و اجير ديگرى باشد[17]؛ يعنى چه بهتر كه پس از دورانى كارآموزى استقلال پيدا كند و روى پاى خود بايستد. بهترين توجيه اين دستور حفظ كرامت انسانى است.[18]

هم چنین انسان مؤمنى كه در عرصه مسائل اقتصادى فعاليت مى كند در كسب مال و توليد ثروت، خود را به راه هاى نامشروع و حرام و شيوه هاى ضد كرامت و حريت، آلوده نمى سازد؛ لذا تمام درآمدها و هزينه ها در چهارچوب ارزش ها و كرامت انسانى است و از ورود حرام به حوزه فعاليت هاى جامعه خويش اجتناب مى شود.[19]

 زيرا فعال اقتصادی بر اساس آموزه هاى دينى معتقد است خداوند ارزاقش را به نحو حلال ميان بندگانش تقسيم كرده و هيچ كس نمى ميرد مگر اينكه رزق مقدر و مقسوم حلالش را به طور كامل دريافت مى كند، گرچه ديرتر به آن برسد.[20]

مؤمن اقتصادى افزون بر پرهيز از راه هاى حرام از راه هاى پست و ذلت آور نيز كسب درآمد نمى كند؛ همتش بلند است و كرامت نفسش او را به سمت «معالى الامور» سوق مى دهد.[21]و او را از ذل سؤال باز مى دارد، چون پيرو آن مكتبى است كه تقاضاى كمك از افراد نااهل را منفور مى شمرد.[22]

امام على بن موسى الرضا عليه السلام به يكى از يارانش (بزنطى) هنگامى كه تقاضا كرد امام با نوشتن نامه اى براى يكى از حاكمان وقت از وى بخواهد نياز اقتصاديش را برطرف سازد، مى فرمايد: «أنا أضن بك ان تطلب مثل هذا وشبهه ولكن عول على مالى ؛ من دريغ دارم كه از مثل چنين كسى تقاضا كنى، اگر نياز دارى بر مال من تكيه كن و هر چه مى خواهى بردار».[23]،[24]

در منابع اهل سنت نيز از رسول گرامى صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «لايفتح عبد باب مسألة الا فتح الله عليه باب فقر؛ كسى باب سؤال و درخواست از ديگران را نمى گشايد مگر اينكه خداوند باب فقرى را به رويش باز مى كند»[25] نيز در ذيل روايتى به همين مضمون آمده است: «لأن العفة خير؛ زيرا عفيف بودن بهتر است»[26] و در ذيل روايت سومى با همين محتوا مى خوانيم: «لأن يأخذ أحدكم أحبله فيأتى الجبل فيحتطب على ظهره فيبيعه فيأكله خير له من ان يسأل الناس معطى او ممنوعا؛ تحقيقا اگر كسى از شما ريسمان هايش را بردارد و به كوه برود و هيزم جمع آورى كند و آن را بفروشد بهتر از آن است كه از مردم درخواست كند خواه جواب مثبت به او داده شود يا جواب رد بشنود».[27]،[28]

كارگري؛ سيرهٴ انبيا و امامان

بسيارى از پيشوايان بزرگ اسلام براى تعميم و توسعه كار و تعظيم مقام كارگر شخصا و با دست خويش كار مى كند آنهم كارهائى كه شايد امروز بسيارى از افراد آنرا دور از شأن خود مى پندارند و حقير و كوچك مى شمارند.[29]

يكى از دوستان امام موسى بن جعفر عليه السلام او را مشغول كار در زمين كشاورزى خود ديد در حالى كه پاهايش در عرق فرو نشسته بود، تعجب كرد و پرسيد چرا زحمت اين كار را به دوش ديگران نمى گذاريد؟[30]

امام فرمود: «پيامبر و اميرالمؤمنين و همه نياكانم با دست خويش كار مى كردند و اين برنامه همه پيامبران و رسولان و اوصياى آنها و همه بندگان صالح است.»[31]،[32]

ممكن است اين سؤال براى بسيارى مطرح شود كه پس چرا پيشوايان دينى امروز به كارهاى توليدى همچون زراعت و مانند آن نمى پردازند تا الگوى دگران باشند ولى توجه به اين نكته لازم است كه احترام فوق العاده اى كه اسلام براى كار با دست قائل شده مفهومش اين نيست كه كارهاى سازنده فكرى همچون تعليم و تربيت و رهبرى و راهنمائى مردم از ارزش و احترام فوق العاده اى كه اسلام براى كار با دست قائل شده مفهومش اين نيست كه كارهاى سازنده فكرى همچون تعليم و تربيت و رهبرى و راهنمائى مردم از ارزش و احترام فوق العاده بى بهره اند، تا افراد نا آگاه از اين موقعيت استفاده كرد و دانشمندان و استادان دانشگاه و نويسندگان و پيشوايان فكرى مردم را متهم به عدم انجام كار مثبت كنند.[33]

بلكه به عكس هدف اصلى اين احترام فوق العاده براى كارگر، اين است كه هرگز نقش كارگر را در پيشرفت يك جامعه زنده فراموش نكنيم و مقام او را كم نشمريم.[34]

وگرنه پيشوايان فكرى و مربيان يك جامعه قطع نظر از ارزش هاى انسانى، سهم بسيار مهمى در پيشبرد جنبه هاى مادى جامعه نيز دارند، زيرا آنها با پايه ريزى يك مجتمع صالح، دعوت به همبستگى، درستكارى، تعاون مى كنند، و تأثير غير مستقيم كوشش هاى آنها همانند تأثير غير مستقيم عمل يك طبيب ماهر و دلسوز در افزايش بازده اقتصادى كارگران قابل انكار نيست.[35]

کار کارگر عبادت است

براى پى بردن به اهميت كار کارگر در اين اسلام، توجه به اين نكته لازم است كه نه تنها كار مثبت و سازنده از مهم ترين عبادات در اسلام محسوب مى شود، بلكه عوارض ناشى از آن نيز در حكم عبادت است است، چنانكه در حديثى مى خوانيم: «كارگر خسته اى كه شب با اندام فرسوده مى خوابد همانند كسى است كه شب زنده دارى و عبادت مى كند»![36]

تأمل در این روایت نشان می دهد اسلام برای عمل كارگر مسلمانى كه شبى را تا صبح نخوابيده، و با قلبى پر از عشق به خدا، و اخلاص و احساس مسئوليت در برابر مشكلات جامعه اسلامى، كار كرده ، فوق العاده اهميت قائل شده، و حتی كسانى را كه اين گونه اعمال ظاهرا كوچك و واقعا بزرگ را تحقير مى كنند، شديدا توبيخ و تهديد مى كند، و مى گويد مجازاتى دردناك در انتظار آنهاست.[37]

شراکت کارگران در سود کارخانه ها به مثابۀ صیانت از کرامت انسانی

در نظام اقتصادى اسلام احكامى را مشاهده مى كنيم كه دلالت دارد اسلام با استثمار انسان ها مخالف است؛ از جمله آن احکام، سهم عادلانه نیروی کار، شراکت کارگران در سود بنگاه است که اهمیت زیادی در ایجاد کارایی و رشد اقتصادی پایدار دارد. بررسی رویکرد اسلامی موید این مدعا است.[38]

بر اساس سيستم اقتصادى سرمايه دارى، اصل حاكم آن است كه كارگر (عامل اصلى توليد) مزدش را دريافت كند و از محصول سهمى نداشته باشد و سرمايه دار، همه محصول را تملك نمايد. البته تعيين مقدار مزد هم، به دست سرمايه دار است؛ ولى در اسلام از آنجا كه شخصيت انسان (كارگر) بسى گرامى تر و ارجمندتر از نقش ابزار و سرمايه است، لذا كارگر به عنوان عامل اصلى توليد، مى تواند طبق ضوابط و مقررات شرعى، در اين محصول سهيم گردد.[39]

بر اساس همين تفاوت نظرى است كه برخلاف سيستم هاى اقتصادى رايج جهان، ابوابى چون «مزارعه»، «مضاربه» و «مساقات» در نظام اقتصادى اسلام مطرح است.[40]

طبق عقد «مساقات»، هرگاه صاحب باغى براى آبيارى و مراقبت نياز به كارگر داشته باشد مى تواند باغ را به كارگر بسپارد و در مقابل، كارگر برابر نسبت عادلانه اى كه طرفين توافق كرده اند، در محصول باغ شريك گردد. چنين قراردادى را در اصطلاح فقهى، «عقد مساقات» مى گويند.[41]

در «عقد مضاربه» نيز مطلب از همين قرار است.مضاربه عقدى است كه به موجب آن عامل با صاحب مال، توافق مى كند كه با سرمايه او تجارت كند و در سود آن شريك گردد.[42]

در اين عقد هرگاه زيانى متوجه سرمايه شود به صاحب مال بر مى گردد زيرا كارگر نيز در واقع نتيجه كار خود را از دست داده است.[43]

«عقد مزارعه» نيز به همين صورت است؛ يعنى عقدى كه به موجب آن عامل با صاحب زمين توافق مى كند كه در زمين زراعت نمايد و در محصول آن به نسبت خاصى، شريك شود.[44]

اين مسأله در مورد كارخانه ها و شركت هاى بزرگ اقتصادى بدين گونه است كه مى توان عوامل كار را در سود كارخانه به نسبتى عادلانه و توافقى سهيم كرد.[45]

نتيجه اى كه از طرح اين مسائل به دست مى آيد آن است كه از نگاه اسلام کارگران، برابر عقودى از قبيل مساقات، مزارعه و مضاربه، در محصول و درآمد آن سهیم اند. البته در كنار اين عقود اسلامى، مسئله عقد اجاره و كار كارگر را نمى توان ناديده گرفت، زيرا ممكن است گروهى باشند كه قادر بر انجام عناوين عقود اسلامى نباشند.[46]

حکمت این مسأله نیز رسيدن به عدالت اجتماعى و اقتصادى و تأمين زندگى متوسط و قابل قبول اجتماعى براى کارگران و حفظ کرامت آنان و جلوگيرى از انباشته شدن فوق العاده ثروت در دست توانگران است.[47]

در نگاه دين، اگر همگان حقوق مالى خويش را پرداخت كنند و عادلانه به توزيع آن مبادرت ورزند، آحاد مردم از آن بى نياز مى شوند.[48]

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «إن الناس يستغنون إذا عدل بينهم ؛ آن گاه كه ميان مردم عدالت (در توزيع ثروت ها و درآمدها) حاكم شود، همگان بى نياز مى شوند».[49]،[50]

هم چنین ايجاد توازن اجتماعى ميان افراد جامعه و تقارن نسبى سطح زندگى انسان ها، از اهداف اقتصاد اسلامى است. حال اگر دامنه نابرابرى ها به اينجا برسد كه عده اى، در توزيع منابع اوليه، امكانات زيستى و مشاغل و فرصت هاى اجتماعى بيش از حق و توان و استعداد خود را مطالبه كنند، در آن صورت جامعه در معرض طغيان ها و آشوب هاى شديد اجتماعى قرار مى گيرد.[51]

در واقع اين همان هدف نهايى اقتصاد اسلامى است كه ثروت ها چه ثروت هاى قبل از توليد و چه ثروت هاى پس از آن تنها در دست ثروتمندان دور نزند، بلكه بايد به صورت عادلانه ميان همه توزيع شود و هر كس به سهم خود از آن بهره مند گردد، زيرا تمركز و تراكم آن در دست طبقه خاصى باعث آسيب هاى فراوان اجتماعى مى شود و امنيت را متزلزل مى سازد.[52]

کارگران؛ مجاهدان راه خدا

بدون شك جهاد از اساسى ترين و سازنده ترين برنامه هاى اسلام به شمار می آید، قانونى هماهنگ با قانون حيات و نظام آفرينش، و روح آزادگى و عدالت خواهى انسان ها، قانونى است كه بدون آن زندگى مفهوم خود را از دست خواهد داد، و به صورت مرگ گونه اى در مى آيد.[53]

در اسلام هر گونه كار ثمربخش، در هر مقياس، شعبه اى از جهاد محسوب مى شود و كارگر بعنوان مجاهد راه خدا و گاهى برتر از آن شناخته شده است.[54]

امام على بن موسى الرضا عليه السلام مى گويد: الذى يطلب من فضل الله ما يكف به عياله اعظم اجرا من المجاهد فى سبيل الله: «آنكس كه براى تأمين زندگى خانواده خويش تلاش مى كند و مواهب الهى را در پرتو كار مى طلبد از مجاهدان راه خدا گرانقدرتر است».[55]،[56]

فهم اين نكته كه چرا موقعيت چنين كارگرى برتر است چندان مشكل نيست، زيرا اولاً مجاهدان گاهى حافظ وضع موجود جامعه اند؛ اما كارگران لايق، هميشه امروز و توسعه آينده را اختيار دارند.[57]

ثانيا هيچ نظام سياسى بدون پشتوانه يك اقتصاد قوى و شكوفا باقى و برقرار نمى ماند يعنى تلاش سربازان بدون تلاش كارگران بى اثر است.[58]

کارگری که پیامبر صلی الله علیه و آله دست او را بوسید

در احترام و تعظيم مقام كارگر از ديدگاه اسلام همين بس كه در حالات سعد انصارى كارگر زحمتكش مسلمان، مى خوانيم هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از غزوه تبوك باز مى گشت سعد به استقبال او شتافت و با دست خشن و پينه بسته اش با پيامبر مصافحه كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود چرا دستت چنين است؟ عرض كرد: با بيل و طناب كار مى كنم و هزينه زندگى همسر و فرزندم را فراهم مى سازم، در اين موقع پيامبر صلى الله عليه و آله كار عجيبى كرد كه در تاريخ هيچ يك از مردان بزرگ جهان ديده نشده است: متن حديث چنين است:«فقبل يده رسول الله و قال هذه يد لاتمسها النار!؛ پيامبر صلى الله عليه و آله دست پينه بسته اين كارگر با ايمان را بوسيد و گفت «اين دستى است كه هرگز آتش دوزخ به آن نخواهد رسيد»[59]،[60]

و یا در روایتی دیگر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله معروف است كه ایشان دست كارگرى را كه از كثرت كار ورم كرده بود بلند كرده و به ديگران نشان داد و فرمود: اين دستى است كه خدا و پيامبرش آن را دوست دارند».[61]

به راستى كه عظمت و اهميت اين عمل را با هيچ تعبيرى جز خودش نمى توان بيان كرد.[62]

لزوم پرداخت حقوق کارگر در مناسبات کارگر و کارفرما

يكى از عوامل مهم فقر در عصر ما، بلكه در هر زمان و مكان ظلم و ستمى است كه كارفرمايان به كارگران روا مى دارند و بخش مهمى يا حداقل سهم كوچكى از حقوق آنان را نمى پردازند. گرچه در عصر ما قوانين و مقرراتى براى حفظ حقوق كارگران وضع شده؛ ولى به روشنى مى بينيم بسيارى از كارفرمايان مخصوصاً صاحبان صنايع و شركت هاى بزرگ آن قوانين را دور مى زنند يا به نفع خود تفسير مى كنند و در نتيجه حقوق كارگران همچنان پايمال مى شود و فقر دامن آنها را مى گيرد.[63]

در اسلام به حفظ حقوق كارگران اهميت فوق العاده اى داده شده است تا آنجا كه يكى از سه گناه نابخشودنى غصب حقوق كارگر شمرده شده؛ رسول خدا مى فرمايد: «إن الله غافر كل ذنب إلامن أحدث دينا او اغتصب أجيرا أجره او باع حرا؛ خداوند هر گناهى را مى بخشد جز كسى كه دينى اختراع كند يا حقوق كارگرى را غصب نمايد يا آزاده اى را بفروشد».[64]

اميرمؤمنان على عليه السلام نيز در حديث اصبغ بن نباته فرمود: «لعنت خدا بر كسى باد كه حق كارگرى را غصب كند؛«ألا من ظلم أجيرا أجرته فلعنة الله عليه ».[65]،[66]

همين مضمون در منابع اهل سنت نيز به صورت حديث قدسى آمده است؛ خداوند مى فرمايد: «ثلاثة أنا خصمهم يوم القيامة ... رجل استأجر أجيرا فاستوفى منه و لم يعط أجره ؛ سه گروه اند كه روز قيامت خودم با آنها مخاصمه خواهم كرد ... يكى از آنها كسى است كه كارگرى را استخدام كرده؛ ولى حق او را به طور كامل نمى پردازد».[67]،[68]

اهمیت صیانت از حقوق کارگر تا بدان حد است که تعدیل کارگران و آنهایی که در صددند كارگر كمترى را به كار گيرند تا سود بيشترى به دست آورند، مورد پذیرش اسلام نیست بلكه بر مبنای اسلام معاش پسنديده آن است كه افراد بيشترى از كنار آن روزى بخورند و بدترين زندگى براى كسى است كه ديگران از كنار او بهره مند نمى شوند، كه اين كار ناپسند است، اگر چه خمس خود را بپردازد و از راه حلال پول در بياورد.[69]

گناهی که هرگز بخشیده نخواهد شد!

اسلام ارزش خاصّى براى حقوق كارگر قائل شده و طبق روايات اسلامى از جمله گناهانى كه بخشيده نخواهد شد، تضييع حقّ كارگر است.[70]

در توجه دادن به اهميت این مسأله همین بس که پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله در روایتی فرمود؛ «ان الله غافر كل ذنب الا من احدث دينا او اغتصب اجيرا او باع حرا؛ «خداوند هر گناهى را مى آمرزد، مگر كسى را كه دين جديدى از طرف خود بياورد، يا اجرت اجيرى را غصب كند يا فرد آزادى را بفروشد».[71]،[72]

در روایتی دیگر از آن حضرت می خوانیم: «ان الله غافر كل ذنب الا من جحد مهرا او اغتصب اجيرا اجره او باع حرا؛ «خداوند هر گناهى را مى آمرزد، مگر كسى كه انكار مهريه كند، يا غصب اجرت اجير و كارگرى كند يا فرد آزادى را بفروشد».[73]،[74]

از ضميمه كردن اين دو روايت اهمیت حفظ کرامت کارگران روشن مى شود كه اولاً: خداوند هر گناهى را مى آمرزد، مگر اينكه حقى از كارگر از كسى گرفته شود، و ثانيا جرم غصب اين حقوق به منزله جرم كسى كه دينى را از طرف خود بوجود آورده، و تشريع و بدعتى گذارد، و در برابر دين خدوند ابراز دينى كند. يعنى در نزد خداوند سلب حقوق انسان ها امرى نابخشودنى است.[75]

کسانی که هرگز بوی بهشت را نمی شنوند!

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در بیان لزوم صیانت از حقوق کارگر مى فرمايند:««من ظلم أجيرا أجره أحبط الله عمله وحرم عليه ريح الجنة وإن ريحها ليوجد من مسيرة خمسمأة عام ؛ هر كس به كارگرى در مورد دستمزدش ستم روا دارد، خداوند عمل او را تباه مى كند و بوى بهشت را كه از فاصله پانصد سال راه استشمام مى شود به او حرام مى گرداند».[76]،[77]

آری ظلم به كارگر باعث حبط عملش مى شود و ديگر اينكه اين گناه باعث مى شود كه بوى بهشت را استشمام نكند چرا كه بوى بهشت در فاصله پانصد سال راه به مشام مى رسد؛ يعنى اين افراد نزديك بهشت هم نمى شوند كه اين نهايت دورى از رحمت خدا را مى رساند.[78]

سخن آخر:( کارگران را دریابید؛ گرانی 200 درصدی آنها را بیچاره کرده است)

وضع عجیبی شده، قیمت ها روز به روز شده و غوغا می کند، گروه هایی از این وضع استفاه می کنند اما آنان که حقوق ثابتی دارند، به ویژه کارگران واقعا گرفتار مشکل هستند، باید به مردم بگوئیم از این گرانی ها و قیمت های جهنده ناراحتیم. ما هم به وظیفه خود عمل کرده و می گوئیم.[79]

مسؤولان نیز بدانند در هر جلسه ای سخن از گرانی است، آن هم نه گرانی 20 درصد و 50 درصد، بلکه امروز سخن از گرانی 100 درصد و 200 درصد است و در این بین کارگران بیش از دیگران بیچاره شده اند.[80]

مسؤولان باید این مسائل کارگران را جدی بگیرند؛ این مسائل نه تنها شوخی نیست بلکه سرنوشت ساز است؛ باید مسؤولان شبانه روز به فکر حل مشکلات کارگران باشند و دلخوش به این نباشند که این گرانی ها ناشی از فشارهای خارجی است.[81]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

 


[1] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص110.

[2] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 6 ؛ ص57.

[3] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص78.

[4] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص110.

[5] همان ؛ ص190.

[6] همان؛ ص148.

[7] همان؛ ص 111.

[8] تحف العقول؛ ص 330، مسند الإمام الرضا؛ ج 2؛ ص 315.

[9] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص113.

[10] كافى؛ ج 4؛ ص 52؛ ح 12.

[11] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص113.

[12] همان ؛ ص114.

[13] تهذيب الاحكام؛ ج 7؛ ص 77 ، مسند الامام الرضا؛ ج 2؛ ص 304.

[14] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص114.

[15] وسائل الشيعه؛ ج 15؛ ص 67 ، الحياة؛ ج 2؛ ص 398.

[16] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص114.

[17] ر. ك: وسائل الشيعه؛ ج 12؛ب 66؛ از ابواب مايكتسب به؛ ح 1 و 2.

[18] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص114.

[19] همان؛ص111.

[20] همان.

[21] همان؛ص112.

[22] همان؛ص113.

[23] كافى؛ ج 2؛ ص 149؛ ح 5.

[24] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص113.

[25] كنزالعمال؛ ج 6؛ ص 506؛ ح 16746 .

[26] همان؛ ح 16744.

[27] همان؛ ح 16747.

[28] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص113.

[29] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص26.

[30] همان.

[31] « ان رسول الله صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين و آبائى كلهم كانوا قد عملوا بايديهم و هو من عمل النبيين و المرسلين و الاوصياء و الصالحين»،« وسائل الشيعه، ج 12، ص 23».

[32] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص26.

[33] همان.

[34] همان.

[35] همان.

[36] همان ؛ ص25.

[37] تفسير نمونه ؛ ج 8 ؛ ص58.

[38] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص252.

[39] همان ؛ ص337.

[40] همان ؛ ص344.

[41] همان؛ص337.

[42] همان.

[43] همان؛ص338.

[44] همان.

[45] همان.

[46] همان.

[47] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص338.

[48] همان؛ص339.

[49] کافی؛ ج 3؛ ص 568؛ ح 6.

[50] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص339.

[51] همان؛ص341.

[52] همان.

[53] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص24.

[54] همان.

[55] وسائل الشيعه؛ ج 12؛ ص 43.

[56] خطوط اقتصاد اسلامى، ص: 25.

[57] همان.

[58] همان.

[59] اسعد الغابه؛ ج 2؛ ص 469.

[60] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص25.

[61] اسلام در يك نگاه ؛ ص90.

[62] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص25.

[63] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص172.

[64] وسایل الشیعه؛ ج 13؛ ابواب احكام الاجاره؛ ب 5، ح 4.

[65] بحارالانوار؛ ج 40؛ ص 45.

[66] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص172.

[67] كنز العمال؛ ج 16؛ ص 36؛ ح 43826.

[68] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص172.

[69] مشكات هدايت ؛ ص174.

[70] اسلام در يك نگاه ؛ ص90.

[71] بحار الانوار؛ ج 103؛ ص 166؛ ميزان الحكمه؛ ج 1؛ ص 203 .

[72] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص27.

[73] مستدرك؛ ج 2؛ ص 508.

[74] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص28.

[75] همان.

[76] مكارم الاخلاق؛ ص 428، سفينة البحار، ماده« أجر».

[77] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 2 ؛ ص39.

[78] همان؛ ص 40.

[79] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/7/1397.

[80] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛14/6/1397.

[81] همان.

captcha