شکوه فطرت در عید سعید فطر از منظر معظم له

شکوه فطرت در عید سعید فطر از منظر معظم له


مفهوم فطرت/ گسترۀ معنایی فطرت در عید سعید فطر/ ندای پاک فطرت در جشن خودسازی عید سعید فطر/ عید سعید فطر؛ تجلی فطرت توحیدی/ عید فطر؛ پاداش عبودیت و اطاعت در سایۀ فطرت/ زکات فطره؛ شکوفایی فطرت انسانی در کاهش آسیب های اقتصادی و اجتماعی/ عید فطر روز بازگشت انسان به فطرت حقیقی خویش است‌

حقيقت اين است كه همه مردم جهان براى خود روزهاى شادى خاصى دارند كه آن را عيد مى نامند.در این میان ملت مسلمان در روز عید فطر بعد از يك ماه روزه داشتن به فرمان خدا و عبادات [1]روزانه و شبانه و بر شيطان پيروز شدن، اين پيروزى را جشن مى گيرند.[2] که این مهم نشان می دهد آن عید بزرگ، سراسر از سرچشمه پايدار و تغييرناپذير الهامات روحى و فطرى دین جوشيده و يك امر فطرى است؛ حال شایسته است ابعاد و زوایی این مسأله مهم و راهبردی با توجه به کارکردهای مهم آن در عید سعید فطر به خوبی مورد واکاوی قرار گیرد . [3]

مفهوم فطرت

فطرت یعنی اين كه انسان حقايقّى را بدون هيچ گونه نياز به استدلال؛ نه استدلال پيچيده و نه استدلال روشن؛ در مى يابد، و به وضوح به آن مى رسد و آن را پذيرا مى شود، مثلًا هنگامى كه يك شاخه گل جالب و خوشبو را مى بيند اعتراف به زيبايى آن مى كند، و در اين ادراك هيچ نيازى به استدلال نمى بيند.مى گويد: پيدا است كه زيبا است، نيازى به دليل ندارد.[4]

حال انسان هنگامى كه به اعماق جانش نگاه مى كند، نور حق مى بيند، ندايى با گوش دل مى شنود، ندايى كه او را به سوى مبدأ علم و قدرت بى نظيرى در جهان هستى دعوت مى كند، مبديى كه كمال مطلق و مطلق كمال است، و در اين درك وجدانى درست همانند زيبايى گل خود را نيازمند به دليلى نمى بيند.[5]

لذا «فطرت » يعنى آفرينش نخستين، يعنى خلقت روح و جان آميخته با يك سلسله معلومات ضرورى يعنى آنچه را انسان در خود مى يابد، و نياز به فراگيرى در مورد آن ندارد؛يعنى درك و ديدى كه در عمق جان انسان قرار دارد و از آن الهام مى گيرد. به هر حال بدون شك يكى از منابع الهام بخش معرفت و شناخت حقايق همين منبع است كه گاه از آن تعبير به «قلب» نيز مى شود.[6]

گسترۀ معنایی فطرت در عید سعید فطر

«فطرت» به عقيده برخی لغویون در اصل به معناى شكافتن است.[7] و به عقيده بعضى ديگر به معناى شكافتن از طول است، سپس به معناى آفرينش خلقت به كار رفته، گويى پرده عدم شكافته مى شود و[8]موجودات بيرون مى آيند.[9]

 «فِطر» نیز  به معنى افطار كردن و ترك روزه است، گوئى روزه شكافته مى شود و «فِطْرَت» به معنى خلق نيز از همين مادّه گرفته شده است.[10]لذا به شكستن روزه «افطار» گفته مى شود به خاطر اين كه با خوردن غذا و مانند آن، گوئى روزه که يك امر مستمر،متصل و ممتد است به اين وسيله از هم شكافته مى شود.[11]

حال«عيد» در لغت از مادّه «عود» به معناى بازگشت است، و لذا به روزهايى كه مشكلاتى از قوم و جمعيتى بر طرف مى شود و بازگشت به پيروزى ها و راحتى هاى نخستين مى كند، «عيد» گفته مى شود، و در اعياد اسلامى به مناسبت اين كه در پرتو اطاعت يك ماه مبارك رمضان، صفا و پاكى فطرى نخستين به روح و جان باز مى گردد، و آلودگى ها كه بر خلاف فطرت است، از ميان مى رود، «عيد» گفته شده است.[12]

ندای پاک فطرت در جشن خودسازی عید سعید فطر

همان گونه كه در درون بذر گل ها و گياهان استعدادهايى نهفته است، در درون وجود آدمى و اعماق روح و فطرت او نيز همه گونه استعدادهاى عالى نهفته شده است كه اگر انسان خود را تحت تربيت مربيان الهى كه باغبان هاى باغستان جهان انسانيتند قرار دهد، به سرعت پرورش مى يابد و آن استعدادهاى خداداد آشكار مى شود.[13]

لذا نقش فطرت در تربيت نفوس انسانى غیر قابل انکار است، زیرا تا واعظى از درون نباشد و انصاف و حق جويى و حق طلبى بر روح انسان حاكم نگردد، از واعظ هاى برون، كارى ساخته نيست. در این میان واعظ درون نيز از طريق خودسازى و تربيت هاى اختيارى انسان نسبت به خويشتن پرورش مى يابد.[14]

بر این اساس روز عيد فطر روز بسيار مهمّى براى مسلمانان است؛ زيرا پس از يك ماه روزه و تهجّد و عبادت، براى گرفتن پاداش الهى آماده مى شوند.[15] پاداش برای کسانی که در ماه مبارک رمضان  تنها به روزه گرفتن اكتفا نكردند،[16] اگر چه روزه يكى از عبادت هاى مهمّ اسلامى ويكى از بهترين روش هاى خودسازى و تهذيب نفس است.[17] لیکن در کنار آن از گناهان اجتناب نموده و با خودسازى و مراقبت و دورى از آلودگى ها، جان خويش را در معرض وزش نفحات رحمانى و عنايات ويژه سبحانى قرار دادند.[18]

عید سعید فطر؛ تجلی فطرت توحیدی

پايه و اساس در فطرت انسان، توحيد و خداپرستى است، و شرك امر عارضى است؛[19]،[20] لذا هرگاه انسان به زواياى قلب خود و اعماق روح خود پى ببرد، نور الهى و توحيد كه در درون فطرت اوست، بر او آشكار مى شود، و از «معرفة النّفس» به «معرفة اللّه» مى رسد، بى آن كه نيازى به دليل و استدلال داشته باشد.[21]اینگونه است که در قرآن کریم  می خوانیم: «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ وَلكِنَّ اكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ؛ اين (آيين خالص پروردگار) سرشتى است كه خداوند همه انسان ها را بر آن آفريده، هيچ دگرگونى در آفرينش الهى نيست (و اين فطرت در همه انسان ها ثابت است) اين است آيين استوار، ولى اكثر مردم نمى دانند».[22]،[23]

در این میان آداب و رسوم خرافى، تربيت هاى ناصحيح، تلقينات و تعليمات سوء، پرده هاى غفلتى هستند كه يكى پس از ديگرى مانع از ظهور فطرت آدمی مى شوند، [24]البته هر زمان عاملى پيدا شود كه انسان را از نظر[25]عقيده و عمل از اصل توحيد منحرف سازد، بايد به سوى خداوند بازگردد، و هر قدر اين امر تكرار شود، مانعى ندارد، زیرا سرانجام پايه هاى فطرت آن چنان محكم و موانع و دوافع آن چنان سست و بى اثر گردد، كه به طور مداوم در جبهه توحيد قرار خواهد گرفت.[26]

از آن جهت که  سرنوشت انسان بر مدار توحيد است، و از سوى ديگر فطرتش او را دعوت به شكر منعم و معرفت و شناخت او مى كند[27] موضوعی مهم كه در فطرت انسان ها به وديعت نهاده شده، راه گشاى راه توحيد و خداشناسى است[28]

از سوی دیگر ماه رمضان «شهر اللَّه ؛ماه خدا» است[29] لذا ماه مبارك رمضان   از جمله گوهرهاى بسيار با ارزشى است كه بهره گيرى صحيح از آن مرهون شناخت و معرفت توحیدی است [30]در این بین آثار و برکات  بر پاداشتن نماز كه آيين اسلام است، و زكوة كه فريضه واجبه است، و روزه ماه رمضان كه سپرى است در برابر گناه؛ همه و همه مبین اهمیت فطرت توحيدی انسان است که در روز عید سعید فطر به منصۀ ظهور می رسد.[31]

عید فطر؛ پاداش عبودیت و اطاعت در سایۀ  فطرت

از جمله پیمان های الهی از انسان؛ عهدهاى فطرى و پيمان هايى است كه به مقتضاى فطرت از انسان گرفته مى شود همانند فطرت توحيد و عشق به حق[32]؛ عهدی که خداوند به حكم آفرينش و فطرت از همه بندگان خود گرفته است و هنگامى كه به آنها عقل و هوش و استعداد داد مفهومش اين است كه از آنها پيمان گرفته، چشم و گوش باز كنند، حقايق را ببينند و بشنوند و در برابر آن تسليم گردند.[33]

لذا در کلام وحی مى خوانيم:«وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ [34]؛ از گام هاى شيطان پيروى نكنيد كه او براى شما دشمن آشكارى است»! این آیۀ شریفه ناظر بر عهد و پيمان فطری است که در عالم«تكوين» و به زبان اعطاى عقل به انسان  گرفته شده است، چرا كه دلائل عقلى به روشنى گواهى مى دهد انسان نبايد فرمان كسى را اطاعت كند كه از روز نخست كمر به دشمنى او بسته او را از بهشت بيرون كرده و سوگند به اغواى فرزندانش خورده است.[35]

از این جهت اين نكته  قابل توجه است كه«عبادت» در جمله«لا تعبدوا الشيطان» به معنى« اطاعت» است، زيرا عبادت هميشه به معنى پرستش و ركوع و سجود نمى آيد، بلكه يكى از اشكال آن همان اطاعت كردن است، چنان كه در فراز قرآنی دیگر مى خوانيم كه فرعون و اطرافيانش بعد از مبعوث شدن موسى علیه السلام و هارون علیه السلام گفتند:«أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ ؛[36] آيا ما به دو انسانى كه همانند ما هستند ايمان بياوريم، در حالى كه قوم آنها عبادت و اطاعت ما مى كردند»؟! [37]

و یا در روايتى از امام صادق علیه السلام مى خوانيم:«من اطاع رجلا فى معصية فقد عبده؛ كسى كه انسانى را در معصيت پروردگار اطاعت كند او را پرستش كرده است»[38]،[39]

آری با توجه به سرشت و فطرت الهى همه انسان ها بر توحيد، و انحصار اطاعت براى ذات پاك پروردگار، اين پيمان فطری از انسان گرفته شده است و به اين ترتيب نه با يك زبان كه با چندين زبان اين توصيه الهى تحقق يافته و اين عهد و پيمان سرنوشت ساز امضا شده است. [40]

انگيزه اصلى اين امر نیز همان مسئله شكر منعم است، زيرا انسان خود را غرق نعمت هايى مى بيند و چون كه شكر بخشنده نعمت در فطرت آدمى نهفته است، به فكر بخشنده نعمت مى افتد، به سراغ او مى رود تا او را بشناسد و همين امر مى تواند سبب اطاعت او و ترك عصيانش شود.[41]

جالب اين كه در اسلام، اعياد به دنبال اطاعت اوامر مهم الهى قرار دارد.در عيد فطر، ملت مسلمان جشن اطاعت از فرمان حق را جشن می گیرد[42]؛ بدین ترتیب جشن و شادمانى به دنبال يك ماه روزه ماه مبارك رمضان ، در حقيقت جشن پيروزى بر هواى نفس، و جشن اطاعت فرمان خداست.[43]

 بنابراين چنين روزى تنها عيد كسانى است كه در انجام اين فريضه بزرگ الهى و درك فلسفه نهايى آن پيروز شده اند، ولى براى روسياهانى كه پاس احترام اين ماه با عظمت و برنامه تعليم و تربيت آن را نگاه نداشتند چيزى جز روز عزا و شرمسارى نيست.[44]

زیراکسانی که در طول ماه مبارک رمضان عواطف فطرى خود را زنده كرده و در راستای ارتباط با پروردگار و برپاداشتن نماز و روزه و دیگر اعمال در ماه رمضان تلاش کردند، مستحق پاداش نزد پروردگار خواهند بود و در هر دو جهان از نتيجه عمل نيك خود بهره مند مى شوند.[45]

امام باقر عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: هنگامى كه روز اوّل شوّال فرا مى رسد، منادى ندا مى دهد: اى مؤمنان براى دريافت جوائز و پاداش هاى خود بشتابيد! آنگاه امام عليه السلام فرمود: جايزه هاى خداوند مانند جايزه هاى پادشاهان نيست (يعنى جايزه او بسيار بزرگ و معنوى و قبولى طاعات و رضوان الهى است).[46]

در فرازی تاریخی می خوانیم در يك روز عيد فطر امام حسن عليه السلام گروهى را ديد كه بازى مى كنند و (بيهوده) مى خندند امام عليه السلام به يارانش فرمود: خداوند ماه رمضان را وسيله آزمايش خلق خود قرار داده كه از طريق اطاعتش براى رسيدن به بهشت و رضايت او از يكديگر پيشى گيرند. جمعى به سرعت در آن شتافتند و به مقصد رسيدند و گروهى تخلف كردند و گرفتار خسران شدند. بسيار مايه تعجب است از كسى كه در اين روز بيهوده مى خندد و به بازى مشغول است؛ روزى كه نيكوكاران پاداش داده مى شوند و مقصران نااميد مى گردند. به خدا سوگند اگر پرده ها كنار رود نيكوكاران به اعمال نيكشان سرگرم خواهند بود و بدكاران به بدى هايشان.[47]،[48]

زکات فطره؛ شکوفایی فطرت انسانی در کاهش آسیب های اقتصادی و اجتماعی

بی تردید بشر داراى طبيعت اجتماعى بوده و بدون اجتماع نمى تواند زندگى كند. بنابراين طبق غريزه فطرى و احساسات درونى خود، به زندگى اجتماعى تن در مى دهد.[49] آن قسمت از مسائل اخلاقى و شؤون اجتماعى و قوانين مدنى و جزايى كه از اصول فطرى و غرايز ثابت انسانى مايه مى گيرد و طبعاً در همه جوامع و اجتماعات يكسان است، قوانين مربوط به آن، در اسلام نیز ثابت و لا يتغيّر مى باشند که جزئيّات آن در فقه اسلامى پيش بينى شده است.[50]

دراین میان اداى زكات كه فريضه اى واجب است، وصدقه پنهانى كه كفّاره گناهان است و صدقه آشكار كه از مرگ هاى بد پيشگيرى مى كند و خدمت به خلق كه از لغزش ها و شكست هاى خفّت بار جلوگيرى مى كند همه و همه هماهنگ با فطرت انسانى است.[51]

بدیهی است زكات (توجه به خلق ) از اصول ثابت و پا بر جاى همه اديان است، بلكه مى توان گفت: اين مسأله در متن فطرت آدمى قرار دارد.[52]بنا بر اين ريشه اين دستور به صورت كلى در اعماق همه فطرت ها جاى دارد، لذا در متن تعليمات همه انبياى پيشين و پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز قرار گرفته است.[53]زیرا روح اجتماعى و مدنيت انسان او را به سوى كمك محرومان فرا مى خواند.[54]

اين حکم بعد از آن كه ثابت و محقّق شد، در بر دارنده مصالح فراوانى است  كه با توجّه به مصالح، نافع و پسنديده است، نه اين كه ضار و ناپسند باشد. و آن چه در ابتدا به نظر ما ضرر ديده مى شود، به جهت نا آگاهى ما به مصالح و منافع زکات است، وگرنه كسى كه به فوائد خمس و زكات و ديات و ... آگاه است آن ها را به جهت مصالحى كه دارند به حكم بديهى عقل و فطرت ، لازم مى داند.[55]

ذكر «صلوة» و «زكات» در كنار هم در آيات فراوانى از قرآن کریم نشان مى دهد كه در بافت حكومت اسلامى توجّه به خالق (نماز) و توجّه به خلق (زكات) همچون «تار» و «پود» يك پارچه، لازم و ملزوم يكديگرند.[56]

توجّه به اين نكته كه سرباز زدن از پرداخت زكات در برابر حكومت اسلامى در حكم قيام بر ضد حكومت و خروج از صفوف مسلمين محسوب مى گردد، و حتى مى توان بر ضد چنين كسانى دست به مبارزه مسلحانه زد، موضوع پيوند حكومت اسلامى را با مسائل اقتصادى و اجتماعی را روشن تر مى سازد.[57]

با این تفاسیر باید اذعان نمود زكات فطره كه گاهى از آن به «زكات بدن» نيز تعبير مى شود در حقيقت يك نوع ماليات سرانه است كه به نفع فقرا گرفته مى شود، مسلمانان پس از يك ماه روزه داشتن كه آن خود درسى از نوع دوستى و توجه به حال مستمندان اجتماع است، يك قدم عملى در اين راه برداشته و تقريباً مقدار خوراك يكى دو روز خود را به مستمندان مى دهند، اين كار گرچه به ظاهر كوچك است ولى اگر يك حساب دقيق درباره كسانى كه تمكن مالى براى پرداخت زكات فطره دارند بنماييم خواهيم ديد كه مقدار قابل توجهى از نيازمندي هاى محرومان اجتماع در صورت عمل به اين دستور تأمين خواهد شد[58]

هم چنین زكات فطره واجب مؤكّد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان است، و خداوند نيز در قرآن آن را مقدّم بر نماز (عيد) شمرده است و مى فرمايد: ««قَدْ افْلَحَ مَنْ تَزَكّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى ؛به يقين آن كس كه زكات دهد و ياد پروردگارش را كند سپس نماز بخواند، رستگار است!».[59]،[60]

لذا آنها که عواطف فطرى خود را زنده كرده و علاوه بر ارتباط با پروردگار و برپاداشتن نماز، با پرداخت زکات به ویژه زکات فطره  به كمك و حمايت نيازمندان مى شتابند و از اين راه از تراكم ثروت و به وجود آمدن اختلافات طبقاتى و به دنبال آن هزار گونه جنايت جلوگيرى مى كنند پاداش خود را در روز عید سعید فطر نزد پروردگار دریافت خواهند کرد و در هر دو جهان از نتيجه عمل نيك خود بهره مند مى شوند.[61]

 سخن آخر:(عید فطر روز بازگشت انسان به فطرت حقیقی خویش است)

در خاتمه باید گوشزد نمود، پس از یک ماه روزه داری، قلب انسان پاک و روح نورانی شده بنابراین باید سعی کرد این نورانیت را در همه ایام سال حفظ کرد؛ و از آنجا که عید از واژه بازگشت گرفته شده و فطرت همه انسان ها نیز پاک است بنابراین در عید فطر به حقیقت فطرت خود بازگشته ایم؛[62] اگر در روايتى كه از مولی على علیه السلام مى خوانيم :«و كل يوم لا يعصى اللَّه فيه فهو يوم عيد؛ هر روز كه در آن معصيت خدا نشود روز عيد است»[63] نيز اشاره به همين موضوع است، زيرا روز ترك گناه روز پيروزى و پاكى و بازگشت به فطرت نخستين است.[64]

به هر حال انسانى كه طالب بازگشت به فطرت پاك و زلال اوّليّه خويش است، بايد جسم و جانش را از رذائل اخلاقى، و امورى كه مزاحم سعادت اوست، پاكسازى كند[65]؛ باید مراقب بود  محیط های آلوده فطرت پاک انسان را آلوده می کنند در حالی که ماه رمضان همچون تصیفه خانه ای است که روح آدمی را پالایش می کند و عید فطر را نیز به همین دلیل جشن می گیریم.[66]

 

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

 


[1] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 15 ؛ ص432.

[2] همان؛ ص 433.

[3] آفريدگار جهان ؛ ص37.

[4] پيام قرآن ؛ ج 3 ؛ ص140.

[5] همان.

[6] همان ؛ ج 1 ؛ ص189.

[7] ر.ک: لسان العرب.

[8] پيام قرآن ؛ ج 1 ؛ ص191.

[9] همان؛ ص 192.

[10] همان ؛ ج 2 ؛ ص169.

[11] همان؛ ج 1؛ ص 192.

[12] لغات در تفسير نمونه ؛ ص391.

[13] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص280.

[14] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 3 ؛ ص655.

[15] كليات مفاتيح نوين ؛ ص824.

[16] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 3 ؛ ص655.

[17] احكام بانوان ؛ ص117.

[18] كليات مفاتيح نوين ؛ ص696.

[19] سورۀ روم؛ آيه 33(تفسیر نمونه؛ ج 16؛ ص 457).

[20] لغات در تفسير نمونه ؛ ص74.

[21] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص330.

[22] سوره روم؛ آيه 30.

[23] اعتقاد ما ؛ ص41.

[24] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص189.

[25] لغات در تفسير نمونه ؛ ص559.

[26] همان؛ ص 560.

[27] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 5 ؛ ص553.

[28] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص59.

[29] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 1 ؛ ص181.

[30] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص30.

[31] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص513.

[32] تفسير نمونه ؛ ج 10 ؛ ص184.

[33] همان ؛ ج 6 ؛ ص276.

[34] سورۀ بقره؛آیۀ168.

[35] تفسير نمونه ؛ ج 18 ؛ ص424.

[36] سوره مؤمنون؛آیۀ47.

[37] تفسير نمونه ؛ ج 18 ؛ ص425.

[38]وسائل الشیعه؛ ج 18؛ ص 91( ابواب صفات القاضى باب 10)؛ ح 8 و 9.

[39] تفسير نمونه ؛ ج 18 ؛ ص426.

[40] همان؛ ص425.

[41] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص264.

[42] همان؛ج 15؛ ص 433.

[43] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص92.

[44] همان.

[45] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص248.

[46] كليات مفاتيح نوين ؛ ص824.

[47]  من لايحضره الفقيه؛ ج 1؛ ص 511؛ ح 1479.

[48] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 15 ؛ ص435.

[49] آفريدگار جهان ؛ ص27.

[50] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص100.

[51] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 4 ؛ ص619.

[52] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 5 ؛ ص553.

[53] تفسير نمونه ؛ ج 27 ؛ ص205.

[54] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 5 ؛ ص553.

[55] قاعده لاضرر، ترجمه القواعد الفقهية ؛ ص157.

[56] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص22.

[57] همان.

[58] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص197.

[59] سوره اعلى؛ آيه 14 و 15.

[60] كليات مفاتيح نوين ؛ ص825.

[61] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص248.

[62] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی؛27/4/1394.

[63]  نهج البلاغه؛كلمات قصار؛ش 428.

[64] تفسير نمونه ؛ ج 5 ؛ ص131.

[65] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص87.

[66] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی؛27/4/1394.

captcha